آخرین اخبار:
کد خبر:۹۷۵۴۳۵
چشمان تاریخ ۵| علی فریدونی در گفتگو با دانشجو؛

هیچ‌کس از انجمن عکس انقلاب پشتیبانی نکرد/ روایت عکاسی از هواپیماربایی سال ۶۱ + فیلم

«چشمانِ تاریخ» برنامه‌ای برای حافظه‌ٔ تصویری ما، در روزگاری که لحظه‌های قطعی زود می‌گذرند و به تاریخ می‌پیوندند. قرار است با عکاس‌ها درباره لحظات ناب و تجربه‌های منحصر به فرد ثبت‌ شده‌شان گفتگو کنیم. به اهمیت تاریخ و حافظه بصری ملت‌ها بپردازیم و درباره نسبت متقابل عکس‌ها و تاریخ صحبت کنیم.

+ فیلم

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- نرگس روزبه؛ این‌که زنگ‌های بسیاری در مدرسه نشستیم و چشم دوختیم به معلمی که از انسان‌های اولیه شروع کند و پایان سال هم ماجرا‌هایی از ایرانِ دهه‌ی پنجاه و شصت برای‌مان بگوید را به آدم‌های زیادی مدیون هستیم. یکی به آنان که در روزگار خودشان، «دقیق می‌نوشتند» و یکی هم به آنان که «خوب می‌دیدند». «چشمانِ تاریخ» ماجرای آنان است که خوب دیده‌اند، ماجرایی از تاریخی که بر ما گذشت و حتی تاریخی که نوادگان‌مان در کتاب‌ها می‌خوانند. «چشمانِ تاریخ» برنامه‌ای برای حافظه‌ُٔ تصویری ما، در روزگاری که لحظه‌های قطعی زود می‌گذرند و به تاریخ می‌پیوندند. قرار است با عکاس‌ها درباره لحظات ناب و تجربه‌های منحصر به فرد ثبت شده‌شان گفتگو کنیم. به اهمیت تاریخ و حافظه بصری ملت‌ها بپردازیم و درباره نسبت متقابل عکس‌ها و تاریخ صحبت کنیم. در خلال گفتگو‌ها هم عکس‌هایی را مرور خواهیم کرد که در ثبت بخشی از تاریخ و وقایع مختلف ایران و جهان نقش داشته‌اند. عکس‌هایی که احتمالا بسیاری از آن‌ها در صفحات مجازی دیده‌ایم، اما از لحظات قبل و بعد از ثبت شدنشان از زبان عکاس، چیزی ننوشته‌ایم. در چهارمین قسمت از برنامه «چشمانِ تاریخ» با علی فریدونی، عکاس جنگ دفاع مقدس و خبرگزاری ایرنا، پیرامون عکاسی بحران و جنگ به گفتگو نشستیم که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانید:

چه تفاوتی بین روایت در قالب کلمات با ثبت عکس و روایت با یک شاهد مثال ملموس و دقیق از یک واقعه وجود دارد؟

یک فریم عکس با هزار سطر خبر برابری می‌کند.عکس مانند سندی است که نمی‌شود در آن اغراق کرد مخصوصاً با دوربین‌های آنالوگی که ما آن زمان داشتیم.  بار‌ها و بار‌ها تلاش کردند تا علیه ما تاریخ سازی کنند ولی ما با یک فریم عکس توانستیم از حقمان دفاع کنیم. درسال ۱۳۶۱ با یک فریم عکس جاویدالاثر کاظم اخوان در سازمان ملل اثبات کردیم که ما شروع کننده جنگ نبودیم و  آن‌ها بودند که جنگ را به ما تحمیل کردند و ما فقط دفاع کردیم؛ درنهایت رأی به نفع ما برگشت.

+ فیلم

ما همیشه سعی می‌کردیم تمام عکس‌هایی که ثبت می‌کنیم، واقعیت داشته باشند. هیچ‌وقت تصمیم نگرفتیم حادثه‌ای را بازسازی،‌ صحنه‌سازی یا در آن اغراق کنیم. من برای تمام حرف‌هایی که از جنگ برای شما می‌زنم، سند دارم. وظیفه‌ای بر دوش من گذاشته شده بود که تلاش کردم تا این تاریخ را برای نسل‌های آینده ثبت کنم. تاریخی که حالا بعد از چهل سال کم‌کم نمایان می‌شود. امروز این عکس‌ها خودشان را به نسل هفتادی‌ها و هشتادی‌ها معرفی می‌کنند. من مزد زحمات آن سال‌هایم را حالا دارم می‌بینم و این نسل راحت‌تر می‌تواند با این عکس‌ها ارتباط معنوی برقرار کند.


 بعد از گذشت این همه سال از جنگ، آیا عکس خاصی وجود دارد که خیلی با آن مأنوس باشید و در موقعیت‌های مختلف با خودتان مرور کنید؟ 

بله. عکس روی جلد کتابم. لحظه‌ شهادت رزمنده‌ای در عملیات کربلای ۵ در شلمچه. یکی از عملیات‌های شلمچه بود که ترکش یک خمپاره جلوی چشم من به سر رزمنده ۱۷ ساله‌ای خورد؛ انگار دنیا روی سر من خراب شد؛ امدادگری سر بسیجی را در آغوش گرفته بود امدادگر می‌دانست لحظه‌های آخر عمر رزمنده است و نگاهش را به آسمان دوخته بود و همزمان نگاه رزمنده‌ شهید هم روبه آسمان بود. نور ملایمی روی هردوی آنها افتاده بود؛ من همانطور که بدون اراده پشت ویزور، اشک می‌ریختم، ارتباط آسمانی آن‌ها را برای تاریخ ثبت کردم.

+ فیلم

بعد از ۱۷سال فرزند این امداگر به خبرگزاری ایرنا آمده بود و دنبال عکاس این عکس بود؛ من آن روز اتفاقی در خبرگزاری بودم و توانستیم یکدیگر را ببینیم.  گفت  پدرم سال‌ها است که دنبال عکاس این عکس می‌گردد. با چند خبرنگار و فیلمبردار به منزلشان در ورامین رفتیم. همانچا بود که حرفی دوباره مرا مثل همان روز تکان داد و من بی‌اراده اشک ریختم. یکی از خبرنگاران به عنوان آخرین سوال از او پرسید؛ حالا که شما همه زندگی‌تان را برای جنگ گذاشتید؛ ۹۰ درصدرجانباز شیمیایی هستید و در یک خانه روستایی زندگی می‌کنید، از مسئولین و مقامات کشوری ما چه می‌خواهید؟ امدادگر بعد از کمی مکث گفت تنها خواسته من این است که این عکس من را روی سنگ قبرم حک کنید. خیلی برایم سخت بود کسی که زندگیش را برای این کشور گذاشته تنها خواسته‌‌اش فقط همین است. همه این‌ها باید برای ما مسئولین ما درس شود. بچه‌های نسل اول انقلاب، امروز چه چیزی می‌خواهند و حالا آن‌ها چه می‌خواهند! متاسفانه مسئولان فرهنگی ما غفلت کردند و باید فردای قیامت پاسخگو باشند. آنها هیچ‌کاری برای نسل شما نکردند. آن‌ها حتی از فرهنگ دفاع مقدس، برای نسل شما و بعد از آن پاسداری نکردند.


به نظرتان چه اتفاقی باید بیفتد تا حق مطلب ادا شود و عکس‌های شما رسالت خودشان را انجام داده باشند؟


این عکس‌ها برای من علی فریدونی نیست؛ این عکس‌ها متعلق به یک تاریخ است. علی فریدونی چند صباح دیگر از دنیا خواهد رفت؛ مسئولین برای حفظ و جمع‌آوری این عکس‌ها چقدر ارزش قائل هستند؟ آیا تا به حال برای آن تلاشی کردند؟  باکتری‌ها در حال از بین بردن نگاتیوها هستند و تمام عکس‌ها درحال نابودی است. چندسال پیش که ما در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس غرفه محقری در نمایشگاه کتاب داشتیم به وزیر گفتم امروز که ۲۰ سالی از جنگ گذشته  شما چند کتاب تصویری از آن منتشر کردید؟ اسرائیل برای ۸ روز جنگ، ۵۴ جلد کتاب عکس منتشر کرده بود شما چه کردید؟

+ فیلم

بارها و بارها ما این موضوع را رسانه‌ای کردیم هیچ‌کس به آن توجه نکرد. ما در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس سال‌ها است تلاش کردیم تا آرشیو عکس‌های کیهان و اطلاعات و ایرنا را دیجیتال کنیم تا بتوانیم عکس‌های انقلاب و جنگ را نگهداری کنیم. غیر انجمن عکاسان در این کشور ۸۰ میلیونی، نهاد یا شخص دیگری برای حفظ تاریخ تصویری کوشیده است؟  تعداد محدودی از عکس‌‌ها  را انجمن عکاسان توانسته جمع‌آوری و بازسازی کند ولی تا به حال هیچ‌‌کس از آنها پشتیبانی نکرده است.

 

فیلم کامل گفتگو: 

کد ویدیو
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار