گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ نرگس مهراجی؛ حقیقتش این است که آمدهاند رویمان را کم کنند. همهمان داستانهای فرماندهان کم سن و سال دفاع مقدس را شنیدهایم اما در این روزگار میدان دستشان نمیدهیم. انگار عبرت نگرفتهایم از داستانها و روایتهایی که برایمان تعریف کردهاند.سپردن میدان به نوجوان ها کار هر کسی نیست! حالا چند روز است که شبکه امید، میدان را کم و بیش به کم سن و سالها سپرده. خودشان برنامه میسازند، حرف میزنند و اینبار شجاعانه و قاطعانه در مقابلمان نشستهاند و از دنیای کتابخوانی و نویسندگی نوجوانها سخن میگویند.
کافه کتاب عنوان برنامهای است که حاصل تلاش اولین گروه نوجوان برنامهساز در تلوزیون است. این برنامه در ابتدا بنابر اعلام شبکه امید قرار بود در هفته کتابوکتابخوانی هر روز ساعت ۱۳.۳۰ به روی آنتن برود اما بالاخره از چهارشنبه هفته گذشته حوالی آخرین ساعات روز یعنی ۲۳:۴۵ به نمایش درآمد و تا ۷ قسمت ادامه دارد. این برنامه به تهیه کنندگی «امیررضا افتخاری» و کارگردانی «حسین رضا بیانوندی»است.
اما این که چه شد دست به کار شدند و تصمیم گرفتند با محوریت کتابخوانی برنامه بسازند، ما را مجاب کرد تا با اهالی کافه کتاب گفتگو کنیم. امیررضا افتخاری ، تهیهکننده این برنامه است که در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو از کلیت و ماجرای ساخت میگوید. صحبتهایش مدام این کلیدواژه را در ذهنم تداعی میکند: پشتکار، پشتکار و پشتکار.
برنامه کافه کتاب در قالب گفتگو پیش میرود. بخشی از آن در گفتگو با افراد و فعالان حوزه نویسندگی و کتابخوانی و قسمتی دیگر معرفی نویسندگان نوجوان و اهل قلم تا کمی از فعالیت دغدغههایشان بگویند.
امیررضا افتخاری، ماهیت ساخت کافه کتاب را اینگونه برایمان روشن میکند: "موضوع کتابخوانی در میان نوجوانان" چراکه تاکنون برنامهی شاخص در این حوزه برای گروه سنیشان تولید نشده؛ همچنین تلاش کردهاند نوجوانانِ نویسندهای که با پشتکار قدم در این عرصه گذاشتهاند را معرفی کنند. او میگوید:«در این میان غالبا افرادی هستند با پول کتابشان را چاپ کردند. درست مانند بسیاری از اتفاقات دیگر که با پول رقم میخورند و گمان میکنند واقعا هنرمندند. این برنامه اگر چه در چند قسمت تولید شده اما قطعا ماندگاری تنها با چنین اهدافی است که رقم میخورد. این که پشت همسالان خود باشیم و آنها را رها نکنیم. هر چقدر از چهرههای معروف دعوت کنی و فقط به فکر این باشی ببیننده جذب کنی ، اثرگذار نخواهی بود. هدف اصلی رسما این بوده نویسندههای نوجوان را معرفی کنیم و از آنهایی که میتوانند بخواهیم دست بچههای نویسنده را بگیرند. به گمانم هیچ چیز از این زیباتر نیست که قدمی را برای هم سن و سارهای خودت برداری و کنارشان باشی.»
البته آنگونه که افتخاری میگوید مسیر همواری نبوده و برای ساخت این برنامه با چالشهای مختلفی روبرو بودند. هرچند به طور کلی روند ساخت برنامه تولیدی آسان بهنظر نمیرسد اما شما خودتان را بگذارید جای نوجوانهایی تازه کار و کم تجربه اما مصمم و پرتلاش. سختی کار دوچندان میشود. بارها زمین خوردند و وقفه ایجاد شد اما دوباره ادامه دادند تا کافه کتاب به ثمر نشست.
امیررضا افتخاری از آغاز ماجرا میگوید:«ایده ساخت کافه کتاب از دل ایدهای دیگر شکل گرفت. ایدهای خام و برنامهای ترکیبی که قرار بود بر اساس پیشنهاد من، یکی از آیتمها با موضوع مطالعه و کتابخوانی باشد، اما رفتهرفته متوجه شدیم پیادهسازی چنین ایدهای دشوار است و دیگر اینگونه برنامهها مخاطب ندارد. مجلهها و برنامههای ترکیبی دیگر پاسخگو ذائقه مخاطبان نیست. مخاطب حوصله دیدن برنامههای طولانی را ندارد. بعدها که وارد شبکه امید شدم تصمیم گرفتم کاری تولید کنم. طرحم را ارائه دادم و پذیرفته شد.
تابستان ۹۹ برای اولین بار در جریان ضبط قسمت آزمایشی این برنامه زمین خوردیم. اما با گذشت چند ماه در زمستان ۹۹ دوباره کار را از سر گرفتیم. این بار نسخه آزمایشی قابل دفاعی را ضبط کردیم. اینجا بود که کار ما تایید شد و ما برای ضبط نهایی آماده شدیم. مسیری که برای همهمان دشوار بود. میتوانم بگویم روند ساخت کافه کتاب، عجیب وغریب بود چراکه همه کاراولی و تازه کار بودیم.
بسیاری اوقات، کار آنگونه که باید پیش نمیرفت و بسیاری از اوقات احساس پشیمانی کردم. خروجی کار ما بسیار حساس است چرا که اگر خروجی برنامه مثبت باشد شاید در نگاه مدیران تاثیر گذار باشد. اینکه خود نوجوان هم میتواند تولید کند. اگر چه اصلا فلسفه شبکه امید شاید درستش این باشد که خود نوجوان برای نوجوان تولید کنند. برنامه تولید کنند و تجربیاتشان را به نمایش بگذارند.»
تهیهکننده برنامه کافه کتاب درباره ساختار شبکه امید میگوید:«همیشه یکی از بزرگترین انتقاداتم به مدیران شبکه این بوده که شبکه امید به هیچ عنوان شبکه نوجوان نیست و ما با شبکه کودک روبروییم. اینکه شبکهای به کام کودکان اما به نام نوجوانهاست، آسیبزاست. چراکه هزینه میکنیم و برای نوجوانها برنامه میسازیم اما نوجوانها این شبکه را نمیبیند چون میگویند با من مثل کودک برخورد میشود و این موضوع، نقطه ضعف این شبکه به حساب میآید.»
شبکه امید باید در اختیار نوجوانها باشد و بگذارند خودشان تولید کنند . 90 درصد تهیه کنندههای تلویزیونما مولف نیستند. من این جمله را زبان استادم در حوزه برنامهسازی میگویم:«تهیه کنندگان ما تالیف برایشان مرده و تا زمانی که تهیه کننده مولف نباشد نمیتواند از تلویزیون توقع خاصی داشته باشد. تا وقتی محتوای درست و با ساختار جذاب ارائه ندهیم نباید انتظار جذب مخاطب داشته باشیم. فقط تهیه کننده مولف میتواند این بحران را از بین ببرد، تهیه کننده مولف هم زمانی ایجاد می شود ما به آنها بدهیم فرصت دهیم تا تولید کنند و خودشان را ثابت کنند.»
به اعتقاد امیررضا افتخاری برنامههای مقطعی دردی را دوا نمیکند چون غالبا دیده نمیشوند. مدیران باید درک کنند مطالعه در میان نوجوانان ما مطلوب نیست. رسما کسی کتاب نمیخواند مگر تعدادی محدود. به همین خاطر چنین برنامهای باید مستمر باشد تا بتواند آن چیزی که میخواهد را ارائه دهد و دیده شود و مخاطب خاص خودش را پیدا کند.
او میگوید:«حقیقت آن است ذائقه نوجوان امروز، محتوای غالب شبکه امید نیست و کاملا ذائقهشان چیز دیگری است. تلاش کردیم در این برنامه با زبان کودکان با مخاطب صحبت نکنیم. حتی در قسمتهایی از برنامه کافه کتاب، گفتگوها به اندازهای جدی است که انگار پای تماشای برنامهای در گروه سنی بزرگسال نشستهاید.»
اکنون کافه کتاب به ثمر نشسته و به مدت هفت شب ، همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی ساعت ۲۳:۴۵ روی آنتن میرود. برنامهای که از فعالیتی غریب و فراموش شده یعنی کتابخوانی در میان نوجوانها سخن میگوید و تلاش میکند برای نوجوانهای دستبهقلم قدمی بردارد.