به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ قزاقستان در روزهای اخیر، صحنه آشوب و اعتراضات گسترده بوده است. مردم این کشور ابتدا با اعلام دولت این کشور مبنی بر افزایش قیمت سوخت از تاریخِ یکم ژانویه سال ۲۰۲۲، به نحو گستردهای به خیابانها ریختند و با این تصمیم به مخالفت پرداختند. با این حال، اندکی بعد و حتی با عقبنشینی دولت قزاقستان از تصمیم خود راجع به افرایش قیمت سوخت، مردم این کشور همچنان به اعتراضات خود ادامه داده و درخواستهای گسترده تری را با محوریت ضرورت خلع کاملِ "نور سلطان نظربایف" رئیس جمهور سابق قزاقستان و چهره اصلی پشت صحنه قدرت دراین کشور و همچنین "قاسم جومارت تاکایف" رئیس جمهور فعلی قزاقستان و از متحدان نور سلطان نظربایف از قدرت، و در عین حال انجام اصلاحات اقتصادی در قزاقستان مطرح کردند.
حمله معترضان قزاقستانی به برخی ساختمانهای دولتی در شهرهای مهم این کشور نظیر "آلماتی" (پایتخت اقتصادی قزاقستان) و حتی اشغال برخی از این ساختمانها و در عین حال ایجاد بی نظمیهای گسترده در اقصی نقاط قزاقستان و هجوم مردم به بانکهای این کشور جهت دریافت پولهای خود در شرایط بحرانی قزاقستان، همه و همه بر ابعاد و دامنه بحران در این کشور افزوده اند.
با این همه، اینطور به نظر میرسد که توجه به سه مساله اساسی در مورد بحران جاری در قزاقستان کاملا ضروری به نظر میرسد.
۱: توسعه نامتوزان و تشدید روند نارضایتیها در قزاقستان
برخی ناظران و تحلیلگران به طور خاص بر این باورند که تحولات کنونی قزاقستان، تا حد زیادی ناشی از روند "توسعه نامتوازن" این کشور است. قزاقستان که از منابع انرژی قابل توجهی برخوردار است (در حد و اندازه خود) و در سالهای اخیر سطوح رشد اقتصادی مناسبی را نیز تجربه کرده، در سالهای اخیر عملا با نوعی رشد و توسعه نامتوزان مواجه شده است.
دراین چهارچوب، این کشور در سالهای اخیر شاهد سرازیر شدن میلیاردها دلار از درآمدهای خود جهت پیشبرد پروژههای لوکس و تجملی نظیر ساخت وتوسعه شهر نور سلطان (نام دیگرِ "آستانه" پایتخت قزاقستان) بوده است. این در حالی است که مناطق نفتخیر این کشور و شهرهای پیرامون آنها به شدت فرسوده هستند و کارگرانِ فعال در بخش انرژی قزاقستان نیز به نحو قبال توجهی از حیث اقتصادی، عقب مانده اند.
در این شرایط، هزینه شدنِ بخش زیادی از بودجه قزاقستان در پروژههایی که عملا سعی دارند تصویری مدرن را از قزاقستان به جهانیان نشان دهند و در عین حال، عدم تاثیرگذاری آنها بر معیشت مردم عادی بویژه طبقات ضعیف که در شرایط پاندمی ویروس کرونا، کاهش قیمت نقت (در بحبوحه پاندمی کرونا)، و همچنین کاهش یافتن کمکهای خارجی به قزاقستان (مخصوصا از جانب روسیه)، بیش از پیش تضعیف شده اند، عملا بخش قابل توجهی از مردم قزاقستان را در معرض انفجار قرار داده که نمود آن را در اعتراضات اخیر در این کشور مشاهده کردیم. از این رو، به بیان ساده، قزاقستان در سالهای اخیر مسیری را بویژه در عرصه اقتصادی طی نموده که آن را شبیه به پرندهای کرده که دو بالِ نامتوازن دارد. مسالهای که در نهایت منجر به سقوط و ایجاد بحران برای این پرنده شده است.
۲: الیگارشی و تکنوکراتهای فاسد
یکی دیگر از محرکهای اصلی اعتراضات اخیر در قزاقستان، وجود طبقهای از الیگارشها و تکنوکراتهای فاسد در این کشور است که عملا بخش قابل توجهی از مزایای اقتصادی در قزاقستان را در فرایند توسعه آن به خود اختصاص داده و میدهند و در عین حال، بخش زیادی از مردم قزاقستان را از سهم بردن از کیکِ اقتصادی این کشور محروم میسازند.
نورسلطان نظربایف رئیس جمهور پیشین قزاقستان و چهره اصلی پشت صحنه قدرت در قزاقستان که سالها با لقب "الباسی" یا "رهبر ملت" در این کشور معرفی میشد، از جمله متهمان ردیف اول در این زمینه است.
تاکنون گزارشهای متعددی مبنی بر خرید ویلاها و املاک و مستغلات لوکس و تجملی از جانب نظربایف و نزدیکان وی (مخصوصا دختران او) در کشورهایی نظیر سوئیس، انگلستان، و آمریکا منتشر شده است.
در این راستا، حتی بارها و بارها افشاگریهای گستردهای درمورد شبکه فاسد وابسته به رئیس جمهور سابق قزاقستان در داخل و خارج از این کشور نیز انجام شده است. قراردادهای قابل توجه نفتی که قزاقستان در دوره بیش از سه دهه حکومت نظربایف بر قزاقستان با شرکتهای مطرح انرژی غربی به امضا رسانده، در نوع خود تا حدی با فساد نیز همراه بوده اند که این مساله با توجه به وخیم شدن وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم در قزاقستان، اکنون به یکی از نکات اصلی مورد اعتراضِ مردم این کشور و مطالبه آنها جهت ایجاد تغییرات اساسی در ساختار سیاسی و اقتصادی قزاقستان تبدیل شده است.
۳: برجسته شدن بحران قزاقستان در عرصه رقابت قدرتهای بزرگ جهان
اندکی پس از اوج گیری بحران اعتراضات در قزاقستان، نیروهای صلح بانِ روسی وارد این کشور شدند و در هماهنگی با دولت قزاقستان، سعی در برقراری ثبات در این کشور نمودند. در این راستا، اینطور به نظر میرسد که فارغ از ابعاد داخلیِ بحران جاری در قزاقستان، این بحران در بعد جهانی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار باشد. در شرایط فعلی، روسیه و آمریکا به طور خاص در مساله اوکراین، چالشها و تنشهای قابل توجهی را با یکدیگر تجربه میکنند و به نحوی متقابل، به تهدید یکدیگر میپردازند.
با این حال، اینطور به نظر میرسد که در شرایط کنونی، قزاقستان میتوان تبدیل به یک جبهه یِ دوم در چهارچوب تنشهای روسیه و غرب شود. به طور خاص کشورهای غربی در مورد این مساله مانور زیادی انجام خواهند داد و بدون توجه به اینکه در قزاقستان چه میگذرد، سعی خواهند کرد تا حضور نیروهای روسی در قزاقستان را به مسالهای با هدف اوج بخشی به اعتراضات بین المللی علیه روسیه تبدیل کنند.
نباید فراموش کرد که اساسا جهانِ غرب، کشورهایی نظیر چین و روسیه را به مثابه قدرتهایی نوظهور در نظر میگیرد که به نحوی جدی، نظام بین المللِ غرب محور را تهدید میکنند. از این رو، راهبرد اصلی غرب در مواجهه با چین و روسیه، مشغول ساختن این دو کشور در محیط پیرامونیشان میباشد. درست به همین دلیل است که اکنون شاهدیم آمریکا با چین در مسائلی نظیر حاکمیت بر دریای چین جنوبی و همچنین تایوان، و با روسیه در موضوعاتی نظیر مساله اوکراین و به تازگی، بحران قزاقستان، راه تنش زایی را در پیش گرفته است. از این منظر، بحران جاری در قزاقستان، از حیث رقابت میان قدرتهای جهانی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است و اینطور به نظر میرسد که قزاقستان در روزهای آتی، آبستن اتفاقات بیشتری نیز میتواند باشد.
گزارش از محمدعلی حسننیا