به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، سفر هیئت دولت موقت طالبان به رهبری مولوی امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجه آنان به دوحه و دیدار با هیئتهای غربی و عرب و به ویژه هیئت امریکایی پنج روز طول کشید. اطاله سفر و دیدارها حاکی از این موضوع است که در نشستهای متعدد موضوعات مهمی مطرح شده و عقل سلیم قانع نمیشود که گزارشهای رسمی وزارت خارجه طالبان یا هیئت را دیپلماتیک غربی را باور کند
در این چند مسایل حیاتی برای طالبان و غربیها و میکرو کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مطرح شده و شکی نیست که برایند آن هرچه باشد، دست امریکا در آن دخیل میباشد؛ زیرا قطر که نقش حافظ منافع متحد استراتژیک امریکا را بازی میکند، کشورهای دیگر حاشیه جنوبی خلیج فارس هم به نحوی دم شان در دست امریکا است، کشورهای اروپایی هم که همه میدانیم بدون اشاره امریکا قادر به آشامیدن پیاله آب خود نیستند
بر این اساس، در سفر دوحه دو طرف اصلی داشتیم که امریکا و طالبان هستند. آنچه مهم است، این که در این سفر و دیدار دو هیئت امریکایی و طالبان چه گذشت و برایند آن در کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت چه است.
پرس اساسی اما این است که امریکا پس از شکست سنگین و فرار کذایی چه چیزی در افغانستان جا گذاشته و به دنبال چیست که هنوز هم رد کشور ما را رها نمیکند و به انحا و انواع مختلف میخواهد که جای پایی در این خراب شده داشته باشد.
به نظر میرسد امریکا در پی و تلاش مسخ تحریک، جنبش، مبارزات، جهاد و دستاوردهای طالبان است. شکی نیست که قدرت نرم خیلی بنیادی تر از قدرت سخت کارگر میافتد و خطرناک تر از آن نیز است؛
زیرا زمانی که با قدرت سخت طرف باشیم، دوست و دشمن تعریف مشخص خود را دارد و صف مبارزه معلوم است، اما همین که قدرت سخت به قدرت نرم تغییر ماهیت میدهد، شناخت و موضع گیری ما در برابر آن دچار تزلزل شده و زمینه برای لغزشهای مرگبار فراهم میشود.
خطر واقعی همین است، چانه زنی دیپلماتیک امریکا با دشمنی که دودهه با آن جنگیده است.
البته نباید فراموش کرد که طالبان مشکلات متعدد دارند، از تحریم مقاماتش گرفته تا مشکلات اقتصادی که هر کدام به نوبه خود اهرم فشاری قدرت مند برای به زانو در آوردن هر گروهی میتواند باشد.
امریکا دو دو تا چهارتا کرده و سنجیده که اگر اهدافش با فیگور اشرف غنی بر آورده نشد، نقشه بی را به میدان انداخته و طالبان را مبدل به اشرف غنی ثانی بسازد.
در این مرحله است که «جهاد اکبر » طالبان آغاز میشود و باید هوشیارانه قدم بگذارند و احتیاط کنند که در دام امریکا مسخ نشوند.
طالبان با موضوع مصادره ذخایر ارزی کشور از سوی امریکا باید به خوبی درک کرده باشند که ایالات متحده امریکا هرگز قابل اعتماد نیست و زمانی که منافعش ایجاب کند دست دوستی دراز میکند و همین که اهدافش بر آورده شد، پا پس میکشد.
بنا بر این، طالبان هرگز نباید بر امریکا اعتماد نمایند. هرگز خود را گرفتار دام پر دانه آن نسازند و هرگز استقلال و دستاوردهای خود را با چند وعده سبز و سرخ میان خالی بر باد ندهند.
اگر طالبان در این مقطع از آزمون ریاضت اقتصادی و سیاسی موفقانه بگذرند عطای امریکا را به لقای بایدن ببخشند، در آزمون حکومت داری و دولت سازی نیز موفق خواهند بود.