به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اولین همایش «فرهنگ و دانشگاه در ایران» امروز دوشنبه ۲ اسفندماه از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.
سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در این همایش به سخنرانی پرداخت که در ادامه سخنان وی را میخوانید:
تلاش بنده این است که بتوانم نسبت بین دانشگاه و فرهنگ را از منظر رابطه دین و دانشگاه مورد توجه قرار دهم. آن چیزی که منبع اصلی تحول در جامعه بشری در طول تاریخ بوده علم و دین بوده است اما بسیاری تلاش کردهاند این دو را از هم جدا کنند و مخصوصاً در تحولات اروپا که منجر به جدایی دین از همه نهادهای اجتماعی شد این جداسازی امری معنادار تلقی شد و حتی در روزگار ما، مسئله تعارض علم و دین مطرح میشود و برخی گمان میکنند امر دینی، غیر علمی است و برعکس و حتی در برخی کشورهای اسلامی، نگاهی شرمنده نسبت به طرح مسائل دینی در بستر مسائل آکادمیک وجود دارد و کسی که از جنبه دانشگاهی صحبت میکند نباید از دین صحبت کند چراکه دین را امری خرافی و غیرعلمی تلقی میکنند.
تاریخ دانشگاه در ایران
تعارض ایجاد کردن میان علم و دین، یکی از محصولات دنیای لائیک است که گرفتار کفر و شرک نسبت به مقولههای متعالی شده است. البته امروزه نوعی رنسانس جدید که بازگشت دین به مقولههای فرهنگی، علمی و اجتماعی را طرح میکند شکل گرفته است. لازم است درباره وضعیت دانشگاه در ایران نیز اشاره کنم؛ دانشگاه در ایران قدمتی طولانی دارد و اخیرا مشاهده کردم که یونسکو دانشگاه جندی شاپور را به عنوان اولین دانشگاه جهان معرفی کرده است که در سرزمین با تمدن ایران بوده و طبیعی است که در چنین سرزمینی ربع رشید را به عنوان شهر علمی و چنین دانشگاهی را داشته باشیم.
در قرن ششم و هفتم میلادی در جندی شاپور بیمارستان جامع داشتیم که شهرت جهانی داشته است لذا ما از دانشگاه و فرهنگ در جامعهای صحبت میکنیم که قدمت دانشگاهی آن قدمتی هزارهای است. درباره فرهنگ هم باید گفت که فرهنگ مفهوم ثابتی در تاریخ نداشته است چراکه فرهنگ از آنچه هست صحبت میکند و آنچه هست دائماً تغییر میکند لذا اگر امروز از فرهنگ صحبت میکنیم آن را به عنوان یک روش خاص و متمایز زندگی در نظر میگیریم.
فرهنگ باید عناصر متمایز کننده داشته باشد تا اساساً فرهنگ تلقی شود و به مجرد اینکه از فرهنگ ایران صحبت میکنیم باید بتوانیم عناصر متمایز کننده آن را ذکر کنیم. در فرهنگ ایران باید دین، زبان و عناصر تمدنی را به عنوان این عناصر متمایز کننده در نظر بگیریم. در دوره ظهور انقلاب اسلامی به نظر میرسد این انقلاب متمایزترین امر فرهنگ ایران در دوره جدید است و اگر ایران را با همه دنیا مقایسه کنیم این انقلاب عنصری پایدار است که چهل و سه سال توانسته وفاداری خودش به ارزشها را حفظ کند و از اصول اولیهای که به خاطر آن انقلاب شده کوتاه نیاید.
توسعه علمی در دوران پس از انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی اساساً یک انقلاب فرهنگیِ دانشمبنا و دینبنیان بوده است و از همان حرکات آغازین بعد از انقلاب، دانشگاه در محور توجه انقلابیون بود لذا شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۳ به وجود آمد و نگاهی تحولگرایانه نسبت به دانشگاهها وجود داشت و شاید اگر دو دانشگاه قبل و بعد از انقلاب را مقایسه کنیم به خوبی به این عناصر متمایز کننده پی ببریم و از مهمترین نقاط تفاوت، توسعه علمی در دوران پس از انقلاب و افزایش دانشجو است.
نکته دیگر اینکه دانشگاه و حوزه علمیه، همواره جایگاه و منبع فرهنگ به عنوان روش زندگی هستند و اگر در عرصه فرهنگ نخبگانی و عمومی دقت کنیم که از کجا تأثیر میگیرند باید جایگاه دانشگاه و حوزه را به عنوان یک منبع تاثیرگذار مورد نظر قرار دهیم. امروزه در دورهای زندگی میکنیم که ظهور ارتباطات جدید و فضای مجازی، ما را وارد عرصهای کرده که هم جهانی شدن در جریان است و هم ملت و امت و جامعه معنا پیدا کرده است؛ به این دلیل که تمایز معنادار شده و رقابت به وجود آمده و به تعبیر آنتونی گیدنز، سنت در بستر تجدد معنا پیدا کرده است.
امروزه با فرامحلی شدن در یک رقابت و حتی در برخی حوزهها در یک تقابل مواجه هستیم؛ مخصوصاً انقلاب اسلامی عرصه مقاومت با فرهنگهای معارض است که ابعاد سکولار و لائیک و غیرخدایی دارند. به ویژه اینکه انقلاب اسلامی در مبارزه با ظلم و استکبار به خوبی عمل کرده است لذا در چنین فضایی قوتهای محلی و ضعفهای فرامحلی و برعکس، دانشگاه متفاوتی را ایجاد میکند و دانشگاههای ایرانی را با دانشگاه های غیرایرانی پیوند میزند. اگر به رابطه دانشگاه و فرهنگ در سطح جهانی نگاه کنیم دو الگو برجسته است که یکی الگوی سنتی نخبهگرا است که دانشگاه را به عنوان محلی برای پیوند نخبگان و جامعه در نظر میگیرد و با ظهور فناوریهای جدید با دانشگاهی متفاوت و نسبتی دیگر میان دانشگاه و فرهنگ مواجه هستیم که رابطه دانشگاه با امر تودهای است و در اینجا دانشگاه با امر عمومی پیوند میخورد.
دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه نسبت به دانشگاه
وقتی از دانشگاه و علم صحبت میکنیم طبیعتاً چنین ادعایی نمیکنیم که دانشگاه و دانش مبدأ خیر مطلق هستند بلکه اگر علم تبدیل به نیرنگ شود دیگر علم نیست بلکه از مناسبات دانشی برای ساخت بمب اتم، سلطه و استمرار بخشیدن به نظام سرمایهداری استفاده میکند بنابراین دانشگاهی که با نگاه متعالی به جامعه نگاه نکند میتواند منبع گمراهی جامعه باشد. برخی دیدگاهها معتقد هستند دانشگاه سازنده فرهنگ است اما دیدگاه بدبینانه بر این باور است که به دلیل اینکه دانشگاه از مسیر اولیه خودش خارج و وارد دورهای شده که به نوعی کمک کننده به نظامهای حاکم بر جهان است لذا این دانشگاه، منافع عمومی را مورد توجه قرار نداده و وارد عرصهای شده که نظام سلطه را تقویت کرده و در رویکرد دیگری باعث تقویت کمپانیها و شرکتهای بزرگ سرمایهداری شده است.
این نگاه معتقد است دانشگاه به مسائل اجتماعی و انسانی و به طور خاص فرهنگی توجهی نداشته است و امروزه کمپانیهایی همانند گوگل، فولکس واگن و ... قدرترین دانشمندان جهانی را در کنار خودشان گرد آوردهاند و همین امر منجر به تقویت نظام سرمایهداری شده است. برخی معتقدند دانشگاهها به دلیل کمبود بودجه و منابع به صورت ناخودآگاه به این سمت حرکت کردهاند لذا دانشگاه در الزامات نظام سرمایهداری به بازار کسب و کار از مسیر کار علمی کشیده شد.
به نوعی دانشگاه از هدف اصلی که پیشرفت جامعه و تقویت فرهنگ و عمومی و حل معضلات اساسی جامعه است منحرف شده و تمام هم و غم آن افزایش رتبه دانشگاه و استاد است و حتی دانشگاه، آزادی خود را از دست داده و به سمتی حرکت میکند که اقتصادِ دانشگاه و استاد را تأمین کند نه اینکه علم و دانش را در خدمت جامعه قرار دهد به نظرم مهمترین کارکرد فرهنگی دانشگاه، پیوند زدن علم و دین است اما متأسفانه سکولاریسم باعث شد دانشگاه در مسیر جدایی علم از دین حرکت کند اما دانشگاه در ایران نمادی از فرهنگ این کشور است و باید در راستای مسائل دینی حرکت کند و بتواند توان نقد و فهم تحلیلی جامعه را تقویت کند.