حدود ۱۰ سال سیگار میکشیدند. خودشان میگفتند نخ بعدی را با نخ قبلی روشن میکردند! من، هم به دود سیگار آلرژی داشتم و هم فکر اشتباهی داشتم و گمان میکردم سیگاریها از نظر اخلاقی آدمهای درستی نیستند.
هنوز جواب آزمایش مغز استخوان نیامده بود که ایشان شهید شدند. دوشنبه بعد، جوابش آمد و پیکر ایشان را دوباره به کالبدشکافی بردند و گفتند باید سم را شناسایی کنیم. این کار هم انجام شد و...
توی روضههای امام حسن و امام رضا علیهم السلام از بچگی شنیده بودیم که میگفتند پارههای جگرشان توی تشت میآمد و عزیزانشان میدیدند. من وقتی وارد اتاق شدم، این صحنه را دیدم...
رسمی سپاه نبودند، اما چون با دستور آمده بودیم، پذیرش ایشان هماهنگ شده بود تا از فرودگاه مستقیم به بیمارستان بروند. چون در منطقه جنگی بودند، معطلی نداشتیم و همه کارها انجام شد...
چندین بار هم گفتم بین این همه عکسهای شهدا که در بنر میزنید یک دانه عکس شهدای مدافع حرم فاطمیون هم بزنید؛ فقط به خاطر دل یک خواهرش، مادرش، وقتی ببینند خوشحال میشوند.
کد خبر: ۱۰۲۳۲۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۳
گفتگو با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت چهارم
خیلی التماس کردم به سپاه که یک لحظه ثانیهای فیلم بگیرید در خاک گذاشتید فقط چهره اش را ببینیم. بعضی گفتند فیلم را نمیدهیم، بعضی گفت نمیدانیم دست کیست...
کد خبر: ۱۰۲۲۹۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۲
گفتگو با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت سوم
۱۵ روز پیش از شهادت؛ خیلی گپ میزد؛ یعنی از صبح این گپ میزد تا ظهر، تا دو سه، با هر کداممان دانه دانه صحبت میکرد، تصویری صحبت داشتیم؛ یک قیافه دیگر شده بود.
کد خبر: ۱۰۲۲۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۱
گفتگو با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت دوم
همین قسمتش را که دیدیم سرش را بسته بودند و پانسمان داشت. سر دلش هم پانسمان داشت و دیگر جاییش را ندیدم، پایش را هم ندیدیم. خواهرم هم دست کرد تا پایش را ببیند. یک پرستار آنجا بود گفت خیلی نزدیک نشو.
کد خبر: ۱۰۲۲۲۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۹
گفتگو با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت اول
خانم محمودی در این بخش از گفتگو به پدر شهید مدافع حرم فاطمیون اشاره دارد که برای دیدن فرزند دیگرش به افغانستان میرود، اما ماجرای عجیبی برای او رخ میدهد...
کد خبر: ۱۰۲۱۱۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت پنجم و پایانی
یکی از نفربرهای جنگی میآید و پیکر را میگذارند داخل آن تا بیاورند عقب و اشتباهی میبرند به سمت دشمن. سریع هم اعلام میکنند و سرش را میبُرند و جشن میگیرند!
کد خبر: ۱۰۲۰۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۰
گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت چهارم
دخترم مژگانخانم در همین گیر و دار مریض شد و به درمانگاه خانیآباد رفتیم. من به دکترها گفتم دخترم تب دارد و حالش ناجور است. آمپولهایی از آمریکا آورده بودند برای فلج اطفال که میخواستند امتحان کنند.
کد خبر: ۱۰۱۹۶۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۴
گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت دوم
شهید عباس کریمی که از فرماندهان لشکر ۲۷ بود، مجروح شده بود و آورده بودند آنجا. میخواستند بیایند در بیمارستان و به ایشان ضربه بزنند که گرفتیمشان. یکی از منافقین سیانور خورد و خودش را کُشت...
کد خبر: ۱۰۱۹۳۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت اول
آمدم تا رسیدم به میدان خراسان. جلویم را گرفتند. گفتند: اسلحه را بده. گفتم: من اسلحه را آنجا ندادم، اینجا بدهم؟! گفتند به فرمان حضرت امام کمیته انقلاب تشکیل شده و همه اسلحهها را باید جمع کنیم...