برچسب ها - شهید مدافع حرم

برچسب ها - شهید مدافع حرم

برچسب ها
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، خادم‌حسین جعفری/ قسمت اول
رفت وگوشی‌اش خاموش شد. هر چه زنگ می‌زدم، می‌گفت در دسترس نیست! دو روز از رفتنش می‌گذشت. با خودم می‌گفتم شمال که خیلی دور نیست. گه‌گاهی باید آنتن بدهد!
کد خبر: ۱۰۲۴۹۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۲

همه چیز برایم سی‌سال به عقب برگشت. حال و روز خانم‌هایی که دورمان بودند و با شنیدن خبر شهادت همسرشان یکباره دنیای قشنگ آرزوهایشان فرو می‌ریخت.
کد خبر: ۱۰۲۴۹۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۱

گفتگو با همسر شهید محمد پورهنگ/ قسمت پنجم
حدود ۱۰ سال سیگار می‌کشیدند. خودشان می‌گفتند نخ بعدی را با نخ قبلی روشن می‌کردند! من، هم به دود سیگار آلرژی داشتم و هم فکر اشتباهی داشتم و گمان می‌کردم سیگاری‌ها از نظر اخلاقی آدم‌های درستی نیستند.
کد خبر: ۱۰۲۴۷۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۱

گفتگو با همسر شهید محمد پورهنگ/ قسمت چهارم
هنوز جواب آزمایش مغز استخوان نیامده بود که ایشان شهید شدند. دوشنبه بعد، جوابش آمد و پیکر ایشان را دوباره به کالبدشکافی بردند و گفتند باید سم را شناسایی کنیم. این کار هم انجام شد و...
کد خبر: ۱۰۲۴۵۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۰

گفتگو با همسر شهید محمد پورهنگ/ قسمت سوم
توی روضه‌های امام حسن و امام رضا علیهم السلام از بچگی شنیده بودیم که می‌گفتند پاره‌های جگرشان توی تشت می‌آمد و عزیزانشان می‌دیدند. من وقتی وارد اتاق شدم، این صحنه را دیدم...
کد خبر: ۱۰۲۴۱۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۸

گفتگو با همسر شهید محمد پورهنگ/ قسمت دوم
رسمی سپاه نبودند، اما چون با دستور آمده بودیم، پذیرش ایشان هماهنگ شده بود تا از فرودگاه مستقیم به بیمارستان بروند. چون در منطقه جنگی بودند، معطلی نداشتیم و همه کار‌ها انجام شد...
کد خبر: ۱۰۲۳۶۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۵

گفتگوی مشرق با همسر شهید محمد پورهنگ/ قسمت اول
آنجاآب لوله‌کشی داشتیم برای پخت و پز و آشامیدن و یک آب هم برای شستشو داشتیم. چند بار شده بود که آب شرب را نیرو‌های تکفیری آلوده و کثیف کرده بودند...
کد خبر: ۱۰۲۳۴۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۴

گفتگو با پدر و مادر شهید حاجی‌حسین معصومی/ قسمت پنجم و پایانی
چندین بار هم گفتم بین این همه عکس‌های شهدا که در بنر می‌زنید یک دانه عکس شهدای مدافع حرم فاطمیون هم بزنید؛ فقط به خاطر دل یک خواهرش، مادرش، وقتی ببینند خوشحال می‌شوند.
کد خبر: ۱۰۲۳۲۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۳

گفتگو با پدر و مادر شهید حاجی‌حسین معصومی/ قسمت چهارم
خیلی التماس کردم به سپاه که یک لحظه ثانیه‌ای فیلم بگیرید در خاک گذاشتید فقط چهره اش را ببینیم. بعضی گفتند فیلم را نمی‌دهیم، بعضی گفت نمی‌دانیم دست کیست...
کد خبر: ۱۰۲۲۹۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۲

گفتگو با پدر و مادر شهید حاجی‌حسین معصومی/ قسمت سوم
۱۵ روز پیش از شهادت؛ خیلی گپ می‌زد؛ یعنی از صبح این گپ می‌زد تا ظهر، تا دو سه، با هر کداممان دانه دانه صحبت می‌کرد، تصویری صحبت داشتیم؛ یک قیافه دیگر شده بود.
کد خبر: ۱۰۲۲۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۱

گفتگو با پدر و مادر شهید حاجی‌حسین معصومی/ قسمت دوم
همین قسمتش را که دیدیم سرش را بسته بودند و پانسمان داشت. سر دلش هم پانسمان داشت و دیگر جایی‌ش را ندیدم، پایش را هم ندیدیم. خواهرم هم دست کرد تا پایش را ببیند. یک پرستار آنجا بود گفت خیلی نزدیک نشو.
کد خبر: ۱۰۲۲۲۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۹

گفتگو با پدر و مادر شهید حاجی‌حسین معصومی/ قسمت اول
دیگر خودش همین را خواسته بود؛ هر چه زنگ می‌زدیم که بیا، می‌گفت یک دفعه دیگر هم بروم، که آخر کار اینطور شد و به شهادت رسید.
کد خبر: ۱۰۲۲۰۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۸

توسط انتشارات روایت فتح؛
چاپ پنجم کتاب «جانا» شامل زندگینامه اولین شهید مدافع حرم توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد.
کد خبر: ۱۰۲۱۶۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۵

گفتگو با همسر شهید فاطمیون؛ شیرعلی محمودی/ قسمت سوم و پایانی
‌اوایل زندگی، دوتای ما خیلی سختی کشیدیم، اما شیرعلی آدم موفقی بود و شکر خدا صاحب همه چیز شد، اما سرنوشتش اینطوری بود...
کد خبر: ۱۰۲۱۵۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۵

گفتگو با همسر شهید فاطمیون؛ شیرعلی محمودی/ قسمت دوم
خانم محمودی در این بخش از گفتگو به پدر شهید مدافع حرم فاطمیون اشاره دارد که برای دیدن فرزند دیگرش به افغانستان می‌رود، اما ماجرای عجیبی برای او رخ می‌دهد...
کد خبر: ۱۰۲۱۱۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۲

گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت پنجم و پایانی
یکی از نفربر‌های جنگی می‌آید و پیکر را می‌گذارند داخل آن تا بیاورند عقب و اشتباهی می‌برند به سمت دشمن. سریع هم اعلام می‌کنند و سرش را می‌بُرند و جشن می‌گیرند!
کد خبر: ۱۰۲۰۶۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۰

گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت چهارم
من را بوسید و گفت: مادر! خوش به سعادتت. داری می‌روی زیارت حضرت زینب. گفتم تو هم بیا. گفت فرمانده‌مان به من مرخصی نمی‌دهد که بیایم حرم.
کد خبر: ۱۰۱۹۹۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۵

گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت سوم
دخترم مژگان‌خانم در همین گیر و دار مریض شد و به درمانگاه خانی‌آباد رفتیم. من به دکتر‌ها گفتم دخترم تب دارد و حالش ناجور است. آمپول‌هایی از آمریکا آورده بودند برای فلج اطفال که می‌خواستند امتحان کنند.
کد خبر: ۱۰۱۹۶۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۴

گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت دوم
شهید عباس کریمی که از فرماندهان لشکر ۲۷ بود، مجروح شده بود و آورده بودند آنجا. می‌خواستند بیایند در بیمارستان و به ایشان ضربه بزنند که گرفتیمشان. یکی از منافقین سیانور خورد و خودش را کُشت...
کد خبر: ۱۰۱۹۳۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۳

گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت اول
آمدم تا رسیدم به میدان خراسان. جلویم را گرفتند. گفتند: اسلحه را بده. گفتم: من اسلحه را آنجا ندادم، اینجا بدهم؟! گفتند به فرمان حضرت امام کمیته انقلاب تشکیل شده و همه اسلحه‌ها را باید جمع کنیم...
کد خبر: ۱۰۱۹۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۲