گفتگو با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت اول
دیگر خودش همین را خواسته بود؛ هر چه زنگ میزدیم که بیا، میگفت یک دفعه دیگر هم بروم، که آخر کار اینطور شد و به شهادت رسید.
کد خبر: ۱۰۲۲۰۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۸
توسط انتشارات روایت فتح؛
چاپ پنجم کتاب «جانا» شامل زندگینامه اولین شهید مدافع حرم توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد.
کد خبر: ۱۰۲۱۶۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۵
گفتگو با همسر شهید فاطمیون؛ شیرعلی محمودی/ قسمت سوم و پایانی
اوایل زندگی، دوتای ما خیلی سختی کشیدیم، اما شیرعلی آدم موفقی بود و شکر خدا صاحب همه چیز شد، اما سرنوشتش اینطوری بود...
کد خبر: ۱۰۲۱۵۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۵
گفتگو با همسر شهید فاطمیون؛ شیرعلی محمودی/ قسمت دوم
خانم محمودی در این بخش از گفتگو به پدر شهید مدافع حرم فاطمیون اشاره دارد که برای دیدن فرزند دیگرش به افغانستان میرود، اما ماجرای عجیبی برای او رخ میدهد...
کد خبر: ۱۰۲۱۱۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت پنجم و پایانی
یکی از نفربرهای جنگی میآید و پیکر را میگذارند داخل آن تا بیاورند عقب و اشتباهی میبرند به سمت دشمن. سریع هم اعلام میکنند و سرش را میبُرند و جشن میگیرند!
کد خبر: ۱۰۲۰۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۰
گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت چهارم
من را بوسید و گفت: مادر! خوش به سعادتت. داری میروی زیارت حضرت زینب. گفتم تو هم بیا. گفت فرماندهمان به من مرخصی نمیدهد که بیایم حرم.
کد خبر: ۱۰۱۹۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۵
گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت سوم
دخترم مژگانخانم در همین گیر و دار مریض شد و به درمانگاه خانیآباد رفتیم. من به دکترها گفتم دخترم تب دارد و حالش ناجور است. آمپولهایی از آمریکا آورده بودند برای فلج اطفال که میخواستند امتحان کنند.
کد خبر: ۱۰۱۹۶۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۴
گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت دوم
شهید عباس کریمی که از فرماندهان لشکر ۲۷ بود، مجروح شده بود و آورده بودند آنجا. میخواستند بیایند در بیمارستان و به ایشان ضربه بزنند که گرفتیمشان. یکی از منافقین سیانور خورد و خودش را کُشت...
کد خبر: ۱۰۱۹۳۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
گفتگو با پدر و مادر شهید حاج اصغر پاشاپور/ قسمت اول
آمدم تا رسیدم به میدان خراسان. جلویم را گرفتند. گفتند: اسلحه را بده. گفتم: من اسلحه را آنجا ندادم، اینجا بدهم؟! گفتند به فرمان حضرت امام کمیته انقلاب تشکیل شده و همه اسلحهها را باید جمع کنیم...
کد خبر: ۱۰۱۹۱۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
دومین یادواره جمعی از شهدای تخریبچی جبهه مدافع حرم و چهارمین یادواره فرمانده شهید ابراهیم رشید از فرماندهان تخریبچی مدافع حرم در فرهنگسرای بهمن تهران برگزار شد.
کد خبر: ۱۰۱۸۹۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۱
گفتگو با پدر و مادر شهید فاطمیون، عباس حسینی/ قسمت اول
به حدی خفقان بود که برادرم در بیمارستان کابل بستری شد، شنیدیم و با پدر خدابیامرزم تصمیم گرفتیم به ملاقات برویم. در بیمارستان گفتند ملاقات سرباز ممنوع است!
کد خبر: ۱۰۱۸۳۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۷
گفتگو با پدر شهید محمدهادی ذوالفقاری/ قسمت پنجم و پایانی
وقتی یک سرپناه داری، دیگر در فکر این نیست که جابجا بشویم. من الان عذاب گرفته ام که چطور کارتنها را بلند کنم و چگونه اسبابکشی کنم؟... تا ببینیم خدا چه میخواهد.
کد خبر: ۱۰۱۸۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۶
گفتگو با پدر شهید محمدهادی ذوالفقاری/ قسمت چهارم
وقتی زنده بود، بطور شفاهی هم جای خودش را مشخص کرده بود. به ما گفتند که پسر شما هنوز زنده بود و با این آقا که دوست آقاهادی است به وادی السلام، نزدیک حرم امیرالمؤمنین میرفت که ماجرایی پیش آمد...
کد خبر: ۱۰۱۷۷۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۴
گفتگو با پدر شهید محمدهادی ذوالفقاری/ قسمت سوم
از کربلا که آمد به ایران، گفت که من میخواهم بروم نجف و درس طلبگی بخوانم. اینجا هم درس طلبگی میخواند، اما تصمیم گرفته بود برای ادامه اش برود به نجف. گفتیم چرا نجف؟ برو قم. همه آیات عظام، قم هستند.
کد خبر: ۱۰۱۷۳۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
گفتگو با پدر شهید محمدهادی ذوالفقاری/ قسمت دوم
خرجی خانهمان را هم به سختی درمیآوردیم. من در همان دستکشبافی کار میکردم و یک صاحبکار دیگر هم داشتم به نام آقاسید یحیی علوی رضوی از نوه نتیجههای امام رضا (ع). من خیلی دوستش داشتم. روحش شاد...
کد خبر: ۱۰۱۷۱۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۳۱
گفتگو با پدر شهید محمدهادی ذوالفقاری/ قسمت دوم
خرجی خانهمان را هم به سختی درمیآوردیم. من در همان دستکشبافی کار میکردم و یک صاحبکار دیگر هم داشتم به نام آقاسید یحیی علوی رضوی از نوه نتیجههای امام رضا (ع). من خیلی دوستش داشتم. روحش شاد...
کد خبر: ۱۰۱۷۱۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۳۱
گفتگو با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت ششم و پایانی
زهرا هم گفته بود ما اینجا یک شهید داریم به نام شهید سید هادی؛ من همیشه میروم سر مزارش و حاجت میگیرم. گفت بهش گفتم یک نذر برایش بکن، نیت کن ببین چه میشود.
کد خبر: ۱۰۱۶۶۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۲۹
گفتگو با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت پنجم
یک بار که خیلی حالم بد بود و هادی شهید شده بود، همین طور نماز ظهرم را نصفه خوانده بودم که یکهویی یادم آمد و فکر کردم روی دلم یک آتیشی گذاشتهاند. کلا دلم میسوخت. به دخترم گفتم یک پارچه خیس کن و...
کد خبر: ۱۰۱۶۴۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۲۸
گفتگو با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت سوم
الان روی کارتهای شناساییمان تاریخ تولدمان را ۱/۱ زدهاند، ولی خب همچین تاریخی درست نیست؛ چون افغانستان تاریخ تولد را یادداشت نمیکردند و کارت واکسن و اینها نداشتند.
کد خبر: ۱۰۱۴۸۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۸
گفتگو با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت دوم
همان خوابی که اینجا دیده بودم دوباره خارج هم دیدم و دیگه نمیتوانم ادامه بدهم. من خودم را، چون فدایی حضرت زینب کردهام اینجا نمیتوانم طاقت بیاورم.
کد خبر: ۱۰۱۴۶۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۷