سرپرست دانشگاه شهركرد در دیدار با اعضاي هيأت علمي و كاركنان فرزند شاهد این دانشگاه گفت: نظام اسلامي و آرامش و امنيت كشور خونبهاي شهداي انقلاب و جنگ تحميلي است.
در عملیات والفجر۲ در منطقه حاج عمران شرکت کرد. مسئولین رده بالای عملیات از او می خواستند تا فرماندهی کاری رابه عهده بگیرد اما او تاکید کرد می خواهم به عنوان یک بسیجی ساده در این عملیات باشم.
سنگر استراحت ما بر روی دژ قرار داشت یک شب که آنجا خوابیده بودیم، هر لحظه یکبار سنگر از جایش کنده شده دوباره سر جایش قرار میگرفت، هر طوری بود با مزاحمتهای صوتی و لرزهای توپخانه، آن شب را صبح کردیم.
برعکس تبلیغات این روزها برای بچههای جنگ که میگویند همه رزمندگان ارتباطشان را با دنیا قطع میکردند؛ یک پای «حسن خوشنظر» همیشه توی تبلیغات بود برای گرفتن پاکت و نوشتن نامه برای نامزدش.
رحیم صفوی گفت: رهبری سیاسی جنگ، یعنی آقای هاشــمی، با حضرت امام و رهبری نظامی جنگ هماهنگ نبود. به نظر من، آقای هاشمی به فکر قدرت بعد از امام بود و میخواست بعد از امام کشــور را اداره کند.
شب اول ماه مبارک رمضان بود؛ گفتم کهای کاش در این چنین شبی در شهر بودیم و میتوانستیم روزه بگیریم، علی با لبخندی که همیشه بر لب داشت رو به من کرد و گفت: «رساله من میگوید امسال روزهام را میگیرم و به ثوابش هم نائل میشوم.»
نوجوان ۱۵ سالهای در تدارکات لشکر خدمت میکرد به نام حسنی که مسئولیت آبرسانی را به عهده داشت؛ یک روز یکی از رانندگان تانکرهای بزرگ آب با عصبانیت فریاد میزد: این حسنی کجاست؟! باید امروز او را بکشم! با کامیون او را زیر میکنم.
در بین ۱۴ کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم درگیر جنگ شدند، جمهوری اسلامی ایران کمترین خدمات و امکانات را به از جنگ برگشتههای خود داده است. اما در عین حال بهدلیل تبلیغات دروغ، بیشترین منت بر سر این افراد و خانوادههایشان گذاشته میشود؛ به همین دلیل بعضی جانبازها از گفتن اینکه جانباز هستند ابا دارند.
سراغ منزل امام را گرفتند، گفتم: "محل آن را نمی دانم." گفتند:"آیا تا به حال به ملاقات امام نرفته ای؟ " گفتم:"چرا، ولی راننده مرا برده است." گفتند: "آیا مسیرها را به خاطر می آوری تا از روی نقشه به ما نشان بدهی؟"
روزی یکی از بچه ها لباس هایی را که شسته بود روی یک دست و صابونی در دست دیگر داشت و بی خبر از اینکه خبرنگارها در داخل قاطع ها هستند، به طرف اتاق می رفت که ناگهان متوجه شد یکی از خبرنگارها دوربین خود را به طرف او گرفته است.
نامش «علمدار» است، جانباز 62 درصدی که به سختی نفس میکشد، میگوید: دردهایم نعمتند، من چون اقتدار و سربلندی ایران عزیز را میخواهم به سختی نفس میکشم تا مردم ایران راحت نفس بکشند.
حسن رحیمپورازغدی، عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی، صبح دیروز در همایش مهمات برتر در رزم نیروی زمینی سپاه با اشاره به سالهای دفاع مقدس و استفاده از تجربیات آن سالها گفت: اگر امروز تمام تجهیزات روز کشور آمریکا را در اختیار ما قرار دهند اما روحیه دفاع مقدس را نداشته باشیم، موفق نخواهیم بود.
این اتفاق در آغاز جنگ تحمیلی و حمله صدام به ایران اتفاق افتاد که یکی از نشانه های فراموش کردن دشمن اصلی در منطقه و برافروختن جنگ میان کشورهای مسلمان بود. رویکردی سیاسی که هنوز در بین کشورهای اسلامی در حال تهییج است تا دشمن اصلی در منطقه با هدایت های فرامنطقه ای به فراموشی سپرده شود.
فوق تخصص قلب و جانباز شیمیایی گفت: «در یازده سالگی به جبهه رفتم. همزمان با فعالیتم در جبهه درسم را می خواندم و به هیچ وجه اجازه نمی دادم تا از درس عقب بمانم. بعد از جنگ احساس کردم که سنگر تغییر کرده و اکنون وظیفه ای دیگر دارم. درسم را ادامه دادم و در کسوت پزشکی به ادامه خدمت به مردم پرداختم.»