با شروع عملیات سید جمشید که جلودار نیروهای غواص بود و از طریق بیسیم با او در ارتباط بودیم ناگهان جایش را به حاجی محمد سعادت فرمانده غواصها داد و خبر دار شدیم که سید شهید شده است.
جعفری جوزانی گفت: بمباران شیمیایی ۸ سال جنگ تحمیلی زندگی خیلی از ایرانیان را دگرگون کرد و این عزیزان هیچ گناهی نداشتند، اما هیچگاه با یک لحن و بیان محکم این حقیقت را فریاد نزدهایم
تصویری که پیش رو دارید در اواسط دهه ۶۰ شمسی برداشته شده که در آن، سه تن از مؤثرترین فرماندهان یگانهای توپخانهای سپاه، طی سالهای دفاع مقدس، در یک قاب دیده میشوند.
معاون فرمانده شمرده توی دهنی بیسیم با قرارگاه حرف میزد، از فرمانده شکایت میکرد و با دلخوری گفت: حرف حرفِ خودشه، وِل کرد رفت. ما به فرمانده فکر کردیم که درست پای کار غیبش زده بود؛ همان که پشت پیراهنش نوشته بود «عاشق شهادت».
فرماندهی قرارگاه رمضان شمال غرب جنگهای نامنظم، فرماندهی لشکر بدر، مسئولیت حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، معاونت تحقیقات صنعتی ستادکل نیروهای مسلح، ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ریاست سازمان بسیج مستضعفین از جمله مسئولیت های سردار نقدی در سالهای دفاع مقدس و پس از آن است.
«فاطمه ترحمی» همسر این شهید میگوید: شهید سالمی پسرخالهام بود که در شهریورماه سال ۵۹ با یکدیگر ازدواج کردیم. که فردای آن روز خبر رسید که دشمن به مرزهای کشور تجاوز کرده است و به همین دلیل، فردای روز ازدواجمان به جبهه رفت و تا چند ماه پس از آن به مرخصی نیامد.
بلند گفتم: «عبدالرضا!» از گوشهایش خون بیرون آمده بود، برگشت و نگاهم کرد، هنوز هم تانکهای عراق در چشمانش بودند و صدای آر پی جی در گوشش، گفتم: «حبیبی کجاست؟» جیپش را نشانم داد.
یکی از مهمترین جلوههای این نبرد سنگین و این کارزار سخت، تلاش چند ساله جبهه اسکتبار به سرکردگی آمریکاست که با هدف ظاهری توقف برنامههای هستهای کشورمان و در اصل با نیت شوم توقف قطار پرشتاب انقلاب اسلامی صورت میگیرد.