این روزها انگار دولت روحانی ترجیح میدهد به جای تحقق وعدههایش که هر روز روی هم انباشته میشود به استراتژی «فرار به جلو» پناه ببرد و از مدیریتش در شرایط غیرعادی و فوقالعاده دفاع کند.
نکته اصلی اینجاست که از دریچه چه کسی به مسائل نگاه کنیم؟! از دریچه قدرت یا از نظرگاه ملت؟ آنچه سیاستورزی و رفتارهای یک فرد در ساختار قدرت را تعیین میکند همین است و اینجاست که «رجایی» از دیگران متفاوت میشود!
وقتی به میدان بهارستان تهران میرسی آنچه بیش از همه خود نمایی می کند مجسمه میانه میدان است که روحانی بر منبر نشسته و دست خود را به حالت عتاب به جمعیت بلند کرده است. مجمسمه مردی که هر کس بخواهد فردی را به عنوان یک نماینده الگو که منافع ملی را بر منافع شخصی اش ترجیح می داد مثال بزند اسم او را بر زبان می آورد؛ «سید حسن مدرس»!
خیابان شانزهلیزه پاریس را همه بهعنوان یک مکان گردشگری معروف در جهان میشناسند؛ به واسطه ساختمانهایش، فروشگاههایش، ویترینهایش و لوازمی که در آن فروخته میشود اما آن کسانی که در این خیابان قدم زدهاند یک نقطه جذب مشترک را تایید میکنند و آن مارش افسران فرانسوی برای سربازان جنگ اول جهانی است.
علمای علم سیاست برای هر نظام سیاسی ۲ شاخصه را در نظر میگیرند که اگر هر حکومتی یکی از این ۲ شاخصه را از دست دهد به بنبست خواهد رسید و هر دو این شاخصهها به عمل دولت- بهمعنای عام آن شامل قوای مقننه، مجریه و قضائیه - بازمیگردد که در ایران به واسطه تمرکز بخش زیادی از قدرت در دست قوه مجریه، بروز بیرونی آن بر نگاه کلی به نظام بیشتر تاثیر میگذارد. این دو شاخصه عبارتند از: مشروعیت و کارآمدی.
کسانی که اندک تخصصی در علم روابط بینالملل دارند میدانند که هر رفتاری در عرف دیپلماتیک با پروتکلهای خاصی همراه است که احترام یا بیاحترامی به طرف مقابل را نشان میدهد.