به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سعید شهرابی فراهانی تحلیلگر مسائل بینالملل در یادداشتی نوشت: ترور ناجوانمردانه و شهادت دو روحانی در حرم مطهر رضوی به دست یکی از اتباع بیگانه که دارای تفکرات انحرافی تکفیری است (و یادآور جنایتهای گروهک منحرف نفاق در دهه 60 بود)، بار دیگر اذهان را متوجه امارت اسلامی طالبان کرد و مجادلاتی را درباره صحیح یا غلط بودن سیاست ایران در برابر طالبان به راه انداخت.
با توجه به سرمایه گذاری سرویسهای اطلاعاتی غربی-عبری-عربی بر روی پتانسیل گروههای سلفی، گزاف نیست اگر که گفته شود حادثه حرم مطهر رضوی میتوانست در نقاط دیگری نیز رخ بدهد. نگارنده کماکان معتقد است که باید به دستگاههای امنیتی فرصت داد تا به طور همه جانبه واقعه تلخ مشهد را بررسی و جمعبندی کنند تا خط و ربط پنهانی که برای ایت اقدام تروریستی طراحی و برنامه ریزی کرده است، مشخص شود.
وقایع پاکستان – آن چنانکه دولت عمرانخان روایت میکند – حاکی از عزم سرویس اطلاعاتی سیا و همکار راهبردی آن یعنی MI6 و همچنین موساد برای شکل دهی یک کامبک (Come Back) در حوزه پاکستان و سپس افغانستان است. در حالی که آمریکا خود را برای مهار چین آماده میکند، سرویس اطلاعاتی آن نیز وظیفه خواهد داشت تا موانع منطقهای را برطرف و اصطلاحاً جاده را برای سایر اجزای استراتژی کلان وانشگتن صاف کند. پاکستان میتواند اولین قطعه از دومینوی حذف موانع باشد.
در صورت تغییر گسترده شرایط در پاکستان، به طور قطع افغانستان و طالبانِ تازه از راه رسیده نیز از آن اثر میپذیرند. باید پذیرفت که گروه طالبان یکدست نیست و ممکن است با اقدامات سازمان سیا و همکارانش دچار انشعاباتی شود که فرصت مناسبی برای فعالیت مخرّب تکفیریهای تخلیه شده از عراق و شام در افغانستان را فراهم سازد.
اگرچه طالبان با صدور اعلامیه حادثه حرم مطهر رضوی را محکوم کرد لیکن اهل فن در توانمندی این گروه برای مهار موج جدید تحرکات داعش (به خصوص در حالی که سناریوی فوق تحقق پیدا کند) در افغانستان و ممانعت از سرایت آن به سایر مناطق همجوار، بطور جدی تردید دارند. به این شرایط درگیری روسیه در اوکراین را نیز اضافه کنید که از توان جبهه ضد داعش در منطقه – حداقل در حوزه آسیای میانه و قفقاز - میکاهد.
ممکن است حادثه مشهد یک پیشنشانگر برای فعال شدن گسل ضدامنیتی و تروریسم تکفیری در نظر گرفته شود که ثمره آن در سبد محور غربی-عبری-عربی جمع خواهد شد. محوری که ضلع عربی آن گیج و اشفته به دنبال رها کردن خود از بحران یمن است، ضلع عبری آن زیر ضربات مداوم مقاومت فلسطین، به ستوه آمده و ضلع غربی آن با پروندههای اوکراین، روسیه، چین، کره شمالی و برجام دست به گریبان است.
این تذکر به جا است که اگر سرویسهای اطلاعاتی دشمن در تغییر فاز جنگ ترکیبی به حوزه اقدامات ضدامنیتی سخت؛ به این گزاره میاندیشند که آب را گل آلود و دست جمهوری اسلامی را به عمق و جدار امنیتیاش بند کنند، بهتر است پیش و بیش از هر اقدامی برای لانههای خود در سرتاسر منطقه فکری کنند تا به بلای ویلای اربیل دچار نشوند. از طرف دیگر پرداختن به حوزه شرق، نباید موجب غفلت جامعه اطلاعاتی کشور از سایر مناطقی شود که مستعد تحریک و تحرک کلوپ شرارت هستند، زیرا همانگونه که در صدر یادداشت عنوان شد این شجره خبیثه به دنبال گستراندن شاخههای خود در تمامی گستره کشور است. اوضاع و احوال حاکی از آن است که روزهای منتهی به روز جهانی قدس، تعیین کننده خواهند بود.