به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حسن بهشتیپور، احیای دوباره گفتگوها در قطر را به فال نیک گرفته و میگوید: «شروع دوباره و مذاکرات طولانی، بهتر از توقف مذاکرات است».
او گفت: قرائن و شواهد نشان میهد که امیدها نسبت به قبل افزایش پیدا کرده و اینکه چگونه میتوان مشکلات را حل کرد، سؤال اساسی است. چون دو طرف نشان دادهاند که فعلا انعطاف لازم را برای خروج از بنبست فعلی نشان نمیدهند و مایلند همچنان محکم مواضع خودشان را حفظ کنند در حالی که برای رسیدن به توافق باید هر دو طرف و نه فقط یک طرف انعطاف لازم را نشان دهند.
او میافزاید: انعطافپذیری، شرط موفقیت مذاکرات است. از طرفی امیدوارم که این دور مذاکرات آخر باشد، ولی قرائن و شواهد این را نشان نمیدهد و اختلافات همچنان وجود دارد و بعد از چهار ماه توقف مذاکرات دو طرف میخواهند یک ارزیابی مجدد از هم داشته باشند و باید دید که آیا از خود انعطاف نشان میدهند؟
بهشتیپور میگوید: موضعگیریهای دو طرف نشان میدهد بحث نحوه پایان دادن به تحریمها و همچنین تضمینهای لازم برای توافق و اجرای آن برای دو طرف سازوکار دقیقی ندارد که امیدواریم در این دوره مشخص شود که در این صورت توافق حاصل خواهد شد. از طرفی، منطق عقلانی میگوید به دلیل بحران ناشی از جنگ به دلیل انرژی در اوکراین بهتر است ظرفیت کشوری مثل ایران که بالقوه میتواند دو تا سه میلیون بشکه نفت به بازار تزریق کند را به کار بگیرند.
اگر آمریکاییها به این جمعبندی رسیده باشند که برای بازار انرژی و ایجاد توازن در عرضه و تقاضا به تحریمهای ایران بهخصوص نفت و پتروشیمی پایان دهند، اقدام خوبی است که کمک میکند زودتر به نتیجه برسند، ولی هنوز آمریکاییها چنین چیزی را نشان نمیدهند. هرچند در تحلیلهای منابع غربی چنین گفته میشود، ولی عملا شاهد این نیستیم که واقعا آن را دنبال کنند.
اظهارات آقای بهشتیپور توام با بیدقتی و تغافل است وگرنه او به عنوان حامی دوآتشه برجام و تیم مذاکرهکننده در دولت سابق، بهتر از هرکس میداند که طرف ایرانی در مذاکرات منتهی به برجام، بیشترین انعطاف و تنازل یکطرفه را به خرج داد که همان هم موجب تدوین توافقی به شدت نامتوازن، نامعتبر و خسارتبار شد. به عبارت دیگر، برجام صرفا در یک صورت برای ایران قابل احیاست و آن اینکه کف حقوق ایران در لغو پایدار و موثر تحریمها تضمین شود. از سوی دیگر نقض کامل برجام از سوی آمریکا و غرب هم نشان داده که انعطاف بیش از حد مجاز در مذاکرات برجامی، موجب خسارت شده و قابل تکرار نیست. در این میان، این آمریکاست که چه در زمان حضور در توافق (با دور زدن آن با بهانههای تحریمی مختلف) و چه با خروج رسمی از آن، به ایران خسارت زده و باید این خسارتها را جبران کند.
این نکته هم گفتنی است که اظهارات امثال آقای بهشتیپور، مانند ژست بیطرفانه سازمان ملل و برخی دولتهای غربی به هنگام حمله صدام به خاک ایران است که طرفین را به آتشبس دعوت و در واقع اشغالگری صدام را تایید میکرد و از ایران میخواست آن اشغالگری را به رسمیت بشناسد! حالا هم برخی حامیان دوآتشه برجام، نسخه مشابهی را میپیچند که در نوع خود شکبرانگیز است و گویندگان را در موضع اتهام جدی مینشاند؛ چرا که آنها یکبار با همین دعوت ایران به انعطاف و فشار رسانهای همسو با غرب، توافقی زیانبار را به کشور تحمیل کردند و حالا هم باوجود عبرتهای برجام، همان نسخه را تجویز میکنند!