به یادداشت خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ هماکنون این جدال دو اسلام است که به پشت درِ هیئتها رسیدهاست؛
آنها میگویند: هیأتی که در آن جز برای اهلبیت علیهم السلام خوانده شود، مسببینش یا جاهل هستند یا عامل دشمن!
و ما میگوییم: سوگواری برای امام حسین یعنی تربیت انسان هایی که در مقابل ظلم سکوت نمیکنند.
آنچه امام موسی صدر بیان کرد؛
«ما حسینیه را حسینیه نمیدانیم مگر دلاورانی را برای مبارزه با دشمن اسرائیلی آماده کند.»
امام خمینی خط ما را روشن کرد. در مرز بندی با محافظه کاران و انجمن حجتیه ها، تقیه نکرد. امام، دوگانگی اسلام حسینی و اسلام آمریکایی را مطرح و رویش تأکید کرد.
به راستی اسلام حسینی یا اسلام آمریکایی؟
اسلامی که پشت ظلم و زور را در تاریخ به لرزه میآورد، یا آنچه خود پشتیبان ظلم میشود...؟! مگر سکوت و بیطرفی درمقابل ظلم، گناهی کمتر از ظالم دارد؟
مذهب عدالتخواهی و تلاش برای برپایی حکومتِ معصوم یا مجموعه عقده های سر کوفتهی تاریخی و حبّ و بغض های لفظی و تلقینی آنهم تنها نسبت به "ظالم های گذشته"، و نه "ظلم" ؟!
دینی برای زندگي حال یا منحصر به گذشته؟
دیالمه چه میگفت؟
«فریادهای امام خمینی، انعکاس مناجاتهای شبانهی او در محراب عبادت است.»
معنویت در قاموسِ رهروان روحالله، از یک سو به خشیت از خدا میانجامد و از همان سو به بیپروایی از غیر خدا. : "يَخشونه و لا يَخشون أحدا إلا الله"
مفهوم ملکوتی «مستضعف» کلیدواژهی عدالتِ توحیدی خمینی بود.
درنگاه کمونیست ها: دین، افیونِ توده هاست!
ظلم را با استناد به آسمان توجیه میکند و مردمان را به جبر مقدس، معتقد میسازد!
اما «مستضعف» به تنهایی ناقضِ همهی اینها بود.
هیچ ارادهی آسمانی برای پنهان ماندن قابلیت ها و ظرفیت های انسانی و محروم شدن از رشد وجود نداشت و جهل و فقر و ظلم و تبعيض و فساد، نه مشیت خدا بلکه موانعِ ارادهی او بودند : «و نريد أن نمن علي الذين أستُضعِفُوا في الأَرض و نَجعَلَهم الوارثين.»
انقلاب اسلامی، آینه دقِ حزب توده و انجمن حجتیه بود. یک عمر فریاد زده بودند دین، افیونِ توده هاست و حالا عالی ترین نمونههای امپریالیسمستیزی، نماز شب خوان ها و دعا کمیلیها بودند.
یک عمر با اصول نماییِ فروع، دیداری کرده بودند و حالا بسیجی های پابرهنه ی آن فقیهِ عارفِ دلسوز، دینداریِ فخر فروشانهی آنها را به سخره گرفته بودند.
•جدال دو اسلام