علیرضا باغانی؛ کارشناس بازار سرمایه در گفتگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجو در خصوص چالشهای همیشگی بورس گفت: یکی از اصلیترین چالشهایی که بازار سرمایه با آن مواجه است قیمت گذاری دستوری است. بورس ایران پنجاه و شش سال پیش تاسیس شد، اما در دوران دفاع مقدس به دلایل خاص آن سالهای بورس تعطیل شد، اما بورس فعالیت جدی خود را از سال ۸۴ با تصویب قانون جدید بازار اوراق بهادار و متعاقب آن با تصویب قانون توسعه ابزار و نهادهای مالی در سال ۸۸ از سر گرفت، ضمن اینکه تلاش شد در راستای جدی شدن فعالیتهای بورس، ساختار منسجم و مشخصی در بازار ایجاد شود.
وی در این باره خاطر نشان کرد: با این تعاریف سازمان بورس ایران شش دهه قدمت دارد، اما فعالیت بسیار جدی بورس در دو دهه گذشته رقم خورده است. در این مدت براساس اصل ۴۴ قانون اساسی برخی از بنگاههای اقتصادی ۴۴ به مردم واگذار شده است در حالی که این رویه در هیچ کشوری اجرا نشده که شرکتی سهامی عام شده باشد و مردم در شرکتی و در فضای کسب و کار آن شرکت سرمایه گذاری کنند چرا که خصوصی سازی شرکتهای دولتی قوانین خاصی دارد که برای تحقق هر چه بهتر خصوصی سازی یک به یک باید اجرا شود.
باغانی درخصوص شائبههایی که روند خصوصی سازی در ایران را متفاوت از دنیا کرده توضیح داد و گفت: به این دلیل روند خصوصی سازی در ایران متفاوت از سایر کشورهای جهان است چرا که برای شرکت خصوصی شده، دولت مدیر انتخاب نمیکند! و دولت تعیین کننده قیمت محصولات تولیدی نیست. باید بپذیریم التهاب اقتصاد ایران که دائما دولت مجبور به تنظیم بازار است ناشی از دخالتها و مدیریت دولت در بخشهای مختلف اقتصادی است، لذا اینجا باید به این سوال پاسخ داده شود اگر دولتها خواهان در اختیار گرفتن همه امور اقتصادی و اداره اقتصاد هستند چرا شرکتهای بخش خصوصی را وارد بورس کرده اند؟
وی در این باره تصریح کرد: نزدیک به دو دهه از خصوصی شدن شرکتهای دولتی میگذرد و باید مکانیزم عرضه و تقاضا در تعیین قیمت از سوی دولت پذیرفته شود. ضمن اینکه بورس هم پلتفرمی است که بسترهای لازم برای عرضه و تقاضا را فراهم میکند این بازی باخت- باخت که در واقع تمام دولتها طی چهار دهه گذشته برقرار کردند که با دستوری کردن در بخشهای مختلف اعم از قیمت گذاری خودرو، فولاد سیمان و سایر اقلام بازارها را پیش بردند قطعا محکوم به شکست است. چهل صنعتی که در بورس حاضر هستند متاسفانه بخش عمدهای از قیمت کالاهایشان توسط دولتها تعیین شده است یعنی عملا در حق بیش از ۷۰ درصد جمعیت ایران که به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق سهام عدالت و صندوقهای بازنشستگی و یا به صورت مستقیم سهام دار هستند، اجحاف شده است.
کارشناس بازار سرمایه در خصوص دلایل بی اعتمادی مردم به بورس و اتفاقات سال ۹۹ توضیحاتی ارائه داد و گفت: متاسفانه اتفاق نادری در سال ۹۹ در بورس رخ داد به طوری که رئیس جمهور و افراد شناخته شده سیاسی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و وزیر اقتصاد و... برای ورود سرمایههای مردمی به بورس به آنها به صورت مستقیم سیگنال دادند، به طوری که از مردم خواستند همه چیز را به بورس بسپارید. ریزشهای شدید آن سال منجر به بی اعتمادی زیادی به بورس شد به طوری که برخی حتی معتقدند در بورس کلاهبرداری صورت گرفته است. با توجه به اینکه تا قبل سال ۹۹ ازسال ۹۸ مردم عادی در بورس حضور چندانی نداشتند و فقط دارنده سهام عدالت غیر قابل فروش بودند، اما سال ۹۹ به دلیل تورم بالا و رکود حاکم بر بازارها، حتی دارندگان سرمایههای خرد مثل یک میلیون تومان نیز مقابل کارگزاریها برای دریافت کد صف کشیدند. وضعیت به گونهای شده بود که کد بورسی که اصولا ظرف ۲۴ ساعت اعلام میشد بعد از ۷۲ ساعت صادر میگردید. به هر حال متهمان سال ۹۹ هنوز مشخص نشده اند، هر چند شنیدهها حاکی از صدور حکم انفصال برای یکی از مدیران ارشد دولتی است. به هر حال عوامل این موضوع باید عقوبت آن را بکشند چرا که در آن دوره مسوولیتی زمینه ساز بی اعتمادی به بورس شدند.
وی در پاسخ به این سوال که چه راهکاری برای افزایش اعتماد به بورس پیشنهاد میکنید، گفت: آقای رئیسی سال گذشته در آستانه انتخابات تنها کاندیدی بود که از تالار بورس بازدید کرد انتظار داریم دولت به وعدههای بورسی خود جامه عمل بپوشاند. هر چند شرایط اقتصادی کشور سخت است و ممکن است بورس در اولویت سیاستهای اقتصادی دولت نباشد، اما به بورس از این منظر باید نگاه کرد که منافع ۶۰ میلیون سهامدار حفظ میشود، ضمن اینکه متعادل نگاه داشتن بورس به معنی راضی نگاه داشتن ۶۰ میلیون نفر است. اگر سرمایههای مردمی در بورس بلند مدت سرمایه گذاری شود قطعا بورس عملکردی ضد تورمی خواهد داشت.
باغانی در خصوص لزوم بررسی سریع ابعاد پرونده تخلفات بورسی سال ۹۹ برای بازگشت سرمایهها به این بازار گفت: برای اعتماد افزایی باید و بازگشت سرمایهها به بورس پرونده سال ۹۹ باید به صورتی جدی دنبال شود، در غیر این صورت زیان دیدگان هیچگاه به بورس اقبال نمیکنند چرا که دلالی و سوداگری سودهای تضمین شدهای به آنها میدهد از این رو بورس رنگ سرمایهها را به چشم نمیبیند.
علیرضا باغانی خاطر نشان کرد: خوشبختانه رئیس بانک مرکزی بیش از یک دهه رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار بودند، بنابراین با ساختارهای بازار آشنا هستند. کدال TSETMC، سیستم گزارشگری و حسابداری اینها مرهون حضور دکتر صالح آبادی در بازار سرمایه از سال ۸۴ تا سال ۹۳ است. هر چند آقای صالح آبادی آشنایی کاملی به بورس دارند، اما بورس اولویت کنونی وی نیست چرا که مسائل دیگری مثل کنترل نرخ تورم و ارزمهم است لذا نباید توقع داشت این دو ماموریت مهم فدای بورس شود.
وی در این باره افزود: برگزاری جلسات آتی مانند هفته گذشته بین رئیس بانک مرکزی و رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار و تداوم هم اندیشیها بسیار لازم و مفید است. قطعا هم اندیشی بین بورس وبانک مرکزی مانع تقابلهایی میشود که در دولت قبلی دیده شد. به عنوان مثال سال ۹۹ آقای همتی یک بخش از نقدینگی را هوشمندانه وارد بازار سرمایه کرد و یک بخشی از نقدینگی طی جا به جایی در بازارها سوخت و از بین رفت، یعنی هم نقدینگی و تورم را کنترل کرد و هم پول را از بین برد، درواقع با این تیمی که در بانک مرکزی است میشود امیدوار بود که تصمیماتی گرفته شود که علیه بورس نباشد.
علیرضا باغانی در خصوص تاثیر مسائل بین المللی و بحران اوکراین بر بورس و اقتصاد کشور گفت: به دلیل جنگ اوکراین و کاهش عرضه غلات، کاهش حجم ترانزیت انواع محصولات، گران شدن انرژی نرخ تورم به صورت بی سابقهای در سطح جهانی افزایش یافته است. اقتصاد متورم ایران نیز از این موضوع متاثر شده، هرچند بخشی از تورم رخ داده در ایران پیش خور شده و تاثیر چندانی در وضعیت فعلی ندارد.
وی در این باره تصریح کرد: لازم به ذکر است ایران نسبت به اروپا مزیت دسترسی به انرژی و گاز ارزانتر را دارد، ضمن اینکه کاهش قیمت کامودیتیها نیز براساس چارچوبهای جهانی صورت گرفته البته مقداری ترمیم شده، لذا در ریزشهای اخیر بازار سرمایه بی تاثیر نبوده است، به این خاطر که تقریبا چهل درصد ارزش بازار ایران، سهامهای کام، دیتی محور مثل مس، فولاد و فلزات اساسی هستند که در این موضوع موثرند.