به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، انتشار تصاویر تجمعات عظیم روز عاشورا در اطراف مسجد مشهدی داداش شهر باکو و اطراف امام زاده ابراهیم (ع) شهر گنجه موجب شده است که این تصور پیش آید که اگر در جمهوری آذربایجان ممنوعیتهای زیادی برای عزاداری و عزاداران حسینی اعمال میشود، پس این تجمعات روز عاشورا در باکو و گنجه چگونه شکل گرفته است؟
تجمع کثیری از عزاداران حسینی در اطراف مسجد مشهدی داداش باکو و امام زاده ابراهیم (ع) گنجه فقط گوشهای از واقعیات جاری در جمهوری آذربایجان است. متاسفانه جمهوری آذربایجان برغم نزدیکی بیش از حدش به ایران چه به لحاظ جغرافیایی و چه به لحاظ معنوی و مذهبی و هویتی، ناشناختهترین کشور خارجی در ایران است. متاسفانه شاید شناختی که بسیاری از ما ایرانیان از ژاپن و استرالیا در منتهی الیه شرقی و آمریکا و ونزوئلا در منتهی الیه غربی مان داریم، خیلی بیشتر از شناختی باشد که از جمهوری آذربایجان در کنار گوشمان داریم. این فقدان شناخت، مشابه بی اطلاعی فرد از اوضاع قلب خود است که در درون بدنش میتپد، چندان مورد وقوف و توجه شخص نیست تا روزی که این عضو با نارسایی یا حتی بحران مواجه شود! کم اطلاعی یا بی اطلاعی ما ایرانیان از اوضاع جمهوری آذربایجان نیز مشابه همین وضعیت است. بسیاری از ما، جمهوری آذربایجان را کشوری اروپایی و بی تناسب با جهان اسلام میدانیم، زیرا منبع اصلی دریافت اطلاعاتمان از این کشور، شبکههای تلویزیونی باکوست که چیزی کاملا متفاوت از واقعیت و هویت مردم جمهوری آذربایجان را به نمایش میگذارند.
برخی از ما نیز به اقتضای دریافت اخبار و گزارشهایی از درون جامعه جمهوری آذربایجان از طریق رسانههای نوین و برخی خبرگزاریهای خواه ایرانی و غیرایرانی میتوانیم از بخشی از واقعیات درون جامعه نیز مطلع شویم که البته جامع و کامل نیست.
اما، محرم رسانهای است که بر بسیاری از ظلمات نور میافشاند و بسیاری از تاریکیها را روشن و بسیاری از جهالتها را برطرف میکند. محرم امسال نیز نقش رسانهای خود را در جمهوری آذربایجان ایفاء میکند. از یک سو، طی ده روز منتهی به عاشورا اخبار و گزارشها و تصاویر و عکسهایی از مراسمهای عزاداری در مساجد شهرها و روستاهای جمهوری آذربایجان منتشر شد و در کنار این مراسمها بخشنامههای کمیته دولتی امور دینی جمهوری آذربایجان که نقش تولی گری امور امامان مساجد این کشور طی ماههای اخیر از اداره مسلمانان قفقاز سلب و به این کمیته واگذار شده است نیز انتشار یافت. اخبار مراسمهای عزاداری شهرها و روستاهای جمهوری آذربایجان نشان میداد که مردم همانند سالهای قبل خود را برای تجمعات بزرگ و حرکت دستههای عزاداری حسینی در تاسوعا و عاشورا آماده میکنند، اما کمیته دولتی امور دینی تاکید داشت که حرکت دستههای عزاداری در خارج از مساجد ممنوع است و بخصوص در خارج از مساجد و معابد برافراشتن پرچمهایی که این کمیته آنها را پرچمها و نمادهای گروههای افراطی دینی توصیف میکند، قدغن خواهد بود. کمیته دولتی امور دینی جمهوری آذربایجان همچنین دیوارنویسی حسینی بر روی دیوار منازل مردم در روستاها و شهرها را ممنوع و از اقدام پلیس باکو برای محو کردن شعار "یا حسین" از روی دیوار منزلی در روستای "بینا" در حومه باکو اعلام حمایت کرد.
اما، خانم سیده شهلا فرج اوا، همسر معلول صاحب این خانه که وی نیز از معلولان جنگ قراباغ و ناتوان از حرکت است، عصاکشان در مقابل نیروهای پلیس باکو ایستاد و شعار "یا حسین" را که نیروهای پلیس روی آن را با رنگ پوشانده بودند، مجددا بر روی دیوار منزل خود نوشت و به همین خاطر، این منزل طی دهه محرم امسال در محاصره نیروهای پلیس باکو باقی ماند و روستای "بینا" بطور کل در محاق و فضای خفقان قرار گرفت و رسانههای باکو که مهارشان در دست عناصر وابسته یا متمایل به صهیونیسم و پان ترکیسم است و هویت شیعی را برای مردم جمهوری آذربایجان نمیپسندند، فضاسازی عجیبی را علیه شعار "یا حسین" و نمادهای عاشورایی کردند. مخالفت با نمادهای حسینی به قدری افراطی شد که حتی در روستای "رامانا" در نزدیکی باکو نیروهای پلیس پرچم حسینی را از مسجد روستا نیز جمع کردند و در واکنش به آن، جوانی لنکرانی به نام رامید حسینی، پرچم حسینی را بر بالای دکل مخابراتی در این روستا نصب کرد و خود نیز برای محافظت از پرچم حسینی در بالای این دکل باقی ماند و فقط وقتی که نیروهای پلیس به او قول دادند طی دهه محرم این پرچم پایین کشیده نخواهد شد، از دکل پایین آمد، اما نیروهای پلیس بلافاصله این جوان را دستگیر کرده به بازداشت بردند و پرچم حسینی را نیز از روی دکل روستا برچیدند!
در لنکران و ماسالی و آستارا و مناطق مختلف گنجه و گویچای و باکو و سایر نقاط جمهوری آذربایجان و نخجوان مشابه این نوع اقدامات پلیسی ضد نمادهای عاشورایی و عزاداران حسینی بارها خبرساز شد و خیلیها باخبر شدند که
فتنهای بزرگ ضد عزدارای حسینی در جمهوری آذربایجان جریان دارد. در تداوم این فتنه، جریان شیعه انگلیسی به سرکردگی یاسر حبیب، روحانی درباری انگلیسی وارد عمل شد و عناصر این جریان به سفارت جمهوری آذربایجان در لندن هجوم بردند تا به اصطلاح به ممنوعیت نمادهای عاشورایی در جمهوری آذربایجان را که نفت و گازش به شرکت انگلیسی "بریتیش پترولیوم" (بی پی) حواله شده است و شریان اقتصادی جمهوری آذربایجان را این شرکت انگلیسی در دست دارد، اعتراض کنند.
این به اصطلاح معترضان وابسته به "شیعه انگلیسی" پرچم جمهوری آذربایجان را از سردر سفارت این جمهوری در لندن پایین کشیدند و به زعم خود پرچمهای محرمی را جایگزین آن کردند! همین فتنه جریان شیعه انگلیسی تکمیل کننده بخش دیگری از فتنه ضدعاشورایی صهیونیستی در باکو شد که برای به حاشیه راندن سنتهای اصیل محرمی در جمهوری آذربایجان هدف گذاری پیچیدهای کرده است. به نحوی که رسانههای باکو که عمدتا تحت هدایت عناصر متصل یا واداده به صهیونیسم است، به بهانه حمله جریان "شیعه انگلیسی" به سفارت جمهوری آذربایجان در لندن، شروع به حملات تبلیغاتی و فضاسازی ضد جریان شیعه اصیل در جمهوری آذربایجان و ایران اسلامی کردند و بر محدودیتها و ممنوعیتهایی که دولت و بخصوص کمیته دولتی امور دینی برای مراسمهای عزاداری اعمال کرده است، تاکید کردند. غافل از اینکه حتی نظام الحاد کمونیستی نیز برغم تمامی فیلمهایی که برای زیرسوال بردن و تمسخر عقاید اسلامی و شیعی ساخت و برغم تمامی کتب و محتوای فکری که به این منظور تولید کرد و برغم تمامی بخشنامهها و قوانین و بکارگیری نیروی سرکوب ک. گ. ب؛ و میلیشیا و پلیس و حتی بعضا گسیل ارتش سرخ نتوانست سنتهای عاشورایی و محرمی مردم جمهوری آذربایجان را برچیند. به نحوی که بلافاصله پس از فروپاشی شوروی، روستای نارداران و حرم امام زاده بی بی رحیمه (س) در این روستا، از ابتدای دهه ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۱۵ که این روستا مورد حمله گسترده نیروهای امنیتی و قشون داخلی وزارت کشور جمهوری آذربایجان قرار گرفت، به محل تجمعات عظیم عاشورایی تبدیل شده بود. تجمعات عظیمی که هویت واقعی عاشورایی و حسینی داشت. با همین تجربه بود که حکومت لائیک و آلت دست صهیونیسم در جمهوری آذربایجان بر این مساله واقف شد که نمیتواند سنتهای محرمی را از مردم جمهوری آذربایجان بطور کامل سلب کند، اما شاید بتواند این سنتها را از محتوای اصیل و حسینی تهی کند. از این رو، طی سه دهه اخیر در کنار محدودیتهای مختلفی که برای مراسمهای عزدارای حسینی در جمهوری آذربایجان وضع شده است، بطور جدی برای هویت زدایی از مراسمهای عزاداری و بخصوص سوق دادن این مراسمها و روحانیون و مداحان به دوری از هویت اصیل شیعی و حسینی و آمال ظلم ستیزی عاشورایی و آگاهی بخشی حسینی و زینبی و صرفا حفظ پوستهای از این شعائر و البته باز هم دور کردن همین پوسته مراسمهای عزاداری حسینی از مشابهتش به مراسمهای محرم در سایر ممالک اسلامی و شیعی، بخصوص مراسمهای ایران اسلامی تلاش شده است. به نحوی که کمیته دولتی امور دینی و سایر متولیان امور هویتی جمهوری آذربایجان همواره سعی کرده اند با تاکید مبالغه آلود بر الگوی ملی اسلام در جمهوری آذربایجان یا "اسلام مدل آذربایجانی"، هویت ملی و به اصطلاح "آذربایجان گرایی" و حتی سوء استفاده از علاقمندی این مردم به زبان و گویش آذری خود، به نوعی حتی مراسمهای حسینی را نیز هویت زدایی کرده و هویتی به اصطلاح ملی و آذربایجانی بر آن تحمیل کنند و آن را از هویت حسینی دور سازند. تاکید کمیته دولتی امور دینی جمهوری آذربایجان بر استفاده از پرچمهای سه رنگ این کشور در هر گونه تجمع در خارج از مساجد و بخصوص تجمات اطراف مسجد مشهدی داداش باکو و اطراف امامزاده ابراهیم (ع) گنجه نیز در قالب همین دسیسه پیگیری شد. به نحوی که این کمیته وقتی دید نمیتواند در روز عاشورا از تجمع عظیم مردم در مکانی که پلیس از آن ممانعت نکند (و این مکان نیز در شرایط کنونی جز دو محل تعیین شده در اطراف مسجد مشهدی داداش باکو و اطراف امامزاده ابراهیم (ع) گنجه نیست)، بلند کردن پرچمهای جمهوری آذربایجان را بجای پرچمهای حسینی به توده مردم توصیه کرد و روحانیون و مداحان درباری نیز مردم را نصیحت کردند که برای فراهم شدن امکان تجمع و نوحه خوانی و نیز برای تامین "مصالح ملی" کشور، با پرچمهای جمهوری آذربایجان بجای پرچمهای حسینی در این تجمعات حاضر شوند!
به این صورت، تناقضی آشکار در اذهان شاهدان در خارج از جمهوری آذربایجان شکل میگیرد که اگر تجمع عاشورا در خارج از مساجد این کشور براساس قوانین مصوب مجلس همین کشور ممنوع است، پس تجمعات روز عاشورا در اطراف مسجد مشهدی داداش باکو و اطراف امام زاده ابراهیم (ع) گنجه چیست؟ آیا این مراسمها عاشورایی نیست؟ واقعیت این است که حکومت سکولار و دوست صهیونیسم در باکو بر این باور است که این
مراسمها را تا حد زیادی هویت زدایی کرده و هویت به اصطلاح ملی و آذربایجانگرایانه به آن بخشیده است و با دستکاری در نوحهها و روضههایی که در این مراسمها خوانده میشوند نیز این مراسمها را از هویت ظلم ستیزی که امروزه نمود اصلی آن در محکوم کردن ظلمهای رژیم صهیونیستی و عمال آن است، تهی ساخته است. به نحوی که در این تجمعات حتی گریه برای مظلومیت امام حسین (ع) و محکوم کردن بی رحمی یزید و لشگریانش نیز به حداقل رسانده شده است و در حالی برای جان باختگان جنگ قراباغ نوحه خوانده میشود که در سایه همین نوحه خوانان و روضه خوانان تلاش میشود این کشور تحت الحمایه نظامی رژیم صهیونیستی جلوه داده شود.
برهان حشمتی