گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اخیرا شاهد این بودیم که یکی از سران فتنه در بخشی از هرزه گویی هایش در بیانیهای که در سایت ضد انقلاب منتشر شد از سردار همدانی که نقش به سزایی در جلوگیری از سقوط رژیم سوریه با بسیج مردمی داشت تاخته و به واسطه عقده و کینهای که از این سردار سپاه اسلام در جریان خاموش کردن فتنه ۸۸ داشته از او به عنوان سردار بی افتخار نام برده و این در حالی است که بر کسی پوشیده نیست که این شهید والا مقاوم مفتخر به صیانت و پاسداری از کیان ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس، ایستادگی در مقابل فتنه گران، سلطنت طلبها و منافقین در سال ۸۸ و رشادت در برابر توطئه آمریکایی- صهیونیستی در سوریه بوده است.
بر کسی پوشیده نیست که میرحسین موسوی در سال ۸۸ با دمیدن به آتش فتنه و درگیر کردن کشور با آشوبهای خیابانی زمینه را برای تشدید تحریمها و اعمال فشارهای بیشتر علیه کشورمان فراهم کرد. از این رو به نظر میرسد بیانیه اخیر او نیز در در میان ناکامیهای آمریکا و متحدانش و توفیقات کشورمان در مقابله با فشارهای اقتصادی و تحریمها و همچنین توفیقات منطقهای گام دیگری در جهت تکمیل پازل خیانت هایش به نظام و ملت ایران و با هدف زمینه سازی برای توطئهای جدید باشد.
با این اوصاف «خبرگزاری دانشجو» به منظور بررسی اهداف میرحسین موسوی از انتشار بیانیه اخیر خود و حمله به سردار پرافتخار سپاه اسلام سردار همدانی با محمد رضا راسک، عضو پیشین شورای سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، امیر محمد کولانی، دبیر بین الملل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و سعید واشقانی فراهانی، مسئول واحد بین الملل دفتر تحکیم وحدت به گفتگو پرداخته که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
راسک: سوالی که باید به آن پاسخ بدهیم این است که چرا در برهه زمانی کنونی که ما تقریبا پیروز مطلق تحولات منطقهای بوده ایم یکی از سران فتنه باید بیانیهای منتشر کند و در بخشی از بیانیه خود به موضع گیری علیه سرداران مقاومت بپردازد؟ مضاف بر این باید به سوابق و خیانتهای میرحسین موسوی از بعد تاریخی و با توجه به موضع گیریهایی که داشته بپردازیم.
ما امروزه در شرایطی قرار داریم که توانسته ایم تحولات منطقهای را در میدان امنیتی، سیاسی، نظامی و دیپلماسی با غلبه حداکثری به پیروزی برسیم، اما شاهد بودیم که یکی از سران فتنه در مورد یکی از سرداران مقاومت که مایه افتخار برای قرنها خواهد بود به یاوه گویی پرداخت و این یاوه گوییها نیز به خاطر این است که او کینه نابودی ایران و تبدیل کردن آن به سوریه را داشته به این صورت که او میخواسته با تقسیم کردن کشورمان به بخشهای مختلف جنگهای داخلی را کلید بزند، اما سردار همدانی به عنوان سرداری شجاع، دلیر و بابصیرت با اجرای یک ضد تاکتیک و پاتک امنیتی توانست خائنینی مثل میرحسین موسوی و سرویسهای غربی را از اجرای چنین نقشهای ناامید کند و این مهمترین کینهای است که موسوی از سردار با افتخار ما داشته است.
در سال ۸۸ دولتها و سرویسهای امنیتی غربی که غالبا با ایران پدرکشتگی داشته و یا نواستعمار بودند از فتنه حمایت کردند و توانستند مهرههایی مثل میرحسین موسوی را که در برههای از انقلاب و ولایت فاصله گرفته بودند شناسایی و روی آنها سرمایه گذاری کنند و میخواستند ثمره سرمایه گذاری خود را در سال ۸۸ به نتیجه برسانند؛ اما دلاوریهای افرادی مثل سردار پرافتخار ما سردار همدانی مانع اجرای این نقشهها شد.
بی شک ما در منطقه به پیروزیهای مطلقی رسیده ایم و این پیروزیها نیز حاصل خون شهدایی مانند سردار همدانی است. با این اوصاف حمله موسوی به سرداران مقاومت بیشتر برای غربیها برد رسانهای دارد، چون غربیها در پی این هستند که بگویند ایران در خاورمیانه پیروز نشده است؛ پس میتوان گفت که موسوی همچنان در زمین غرب بازی میکند.
مسئله دیگری که وجود دارد این است که در جریان مذاکرات آمریکا به ایران امتیازاتی داده و تیم مذاکره کننده ما با توجه به تحولاتی که در دنیا شکل گرفته و نقشی که ما توانستیم بازی کنیم امروز دست برتر را در مذاکرات دارد. از این روی موسوی با انتشار بیانیه اخیر به گمان خودش خواست ضربه آخر را به ایران بزند و اجازه ندهد که غرب قدرت ما را بپذیرد؛ کما اینکه اگر فتنه ۸۸ رخ نمیداد غرب همان موقع نیز مجبور به پذیرش قدرت ایران بود، اما گمانهایی را که خائنینی مثل موسوی ایجاد کردند عاملی شد تا غربیها خیال کنند میتوانند روی ملت ما و دگرگونی سیستم سیاسی کشورمان سرمایه گذاری کنند و همین مسئله باعث شد تا از فتنه ۸۸ به بعد تحریمهای فشردهای علیه ما وضع شود. از این رو میتوان نتیجه گرفت هدف میرحسین موسوی از انتشار بیانیه اخیر بر هم زدن تعاملاتی است که غرب امروز پذیرفته ایران به عنوان یک قدرت بلامنازعه وجود دارد.
با توجه به شرایط کشورمان و آرامش نسبی حاکم بر منطقه و از طرفی جنگی که در شرق اروپا وجود دارد امروز ما به عنوان یکی از از صادرکنندگان سلاح و تجربیات نظامی در دنیا مطرح شده ایم. با این اوصاف برخی از افراد نزدیک به موسوی و سرویسهای امنیتی غرب تاکید داشتند تا این یاوه گوییها از طرف موسوی مطرح شوند.
در سالهای اخیر علی رغم اینکه رافت اسلامی شامل حال سران فتنه شده، اما آنها نه تنها به خاطر خیانتهایی که مرتکب شدند توبه نکردند؛ بلکه شاهدیم آنها همچنان با بدبینی و ظن به رافت نظام نگاه میکنند با این وجود انتظار این است که دستگاه قضائی در خصوص محاکمه سران فتنه تجدیدنظر کند. مضاف بر این اصلاح طلبان باید هر چه سریعتر از مواضع میرحسین موسوی اعلام برائت کنند، چون این اعلام برائت نشان میدهد که آنها هنوز در خط ولایت و انقلاب هستند و این مهمترین اصلی است که اصلاح طلبان باید انجام دهند.
واقعیت این است که بعد از فتنه ۸۸ سران اصلاحات دچار یک نوع دگرگونی و عدم ثبات در تصمیم گیریهای خود شدند به این معنا که آنها اصول و مبانی اندیشهای خود را از دست دادند و در نتیجه دچار یک نوع بی هویتی سیاسی شدند. با این اوصاف بنده سکوت سران اصلاحات در مقابل بیانیه اخیر موسوی را بیشتر از اینکه یک امر عامدانه بدانم آن را ناشی از بی هویت شدن این جریان و یک خیانت به مردم و کشور میدانم.
به نظر میرسد که میرحسین موسوی دیگر فرد شاخصی در سیاست داخلی کشورمان نیست که هرزه گوییهای اخیر او بخواهد منافع کسی جز منافع دشمنان کشورمان از جمله آمریکا و منافقین را تامین کند. در واقع بیانیه اخیر او مصداق ضرب المثل آب به آسیاب دشمن ریختن و یک خیانت است و قطعا تامین کننده منافع هیچ کسی در داخل کشور نیست.
طبیعتا دولتها در مسائل منطقهای به ایفای نقش میپردازند و این اجماع نیز وجود دارد که تمام دولتها در سوریه نقش داشته باشند با این اوصاف چطور دولت ترکیه که یک دولت تورمی، غیرمولد و کاملا دلالی است در سوریه نقش دارد، اما ما به عنوان یک کشور حامی و بازوی مقاومت نباید از سوریه که تنها کشور عربی است که در جهان عرب شرافت مقاومت را زنده نگه داشته حمایت نکنیم. معتقدم بیان این جمله که ما نباید از سوریه حمایت کنیم یک خیانت است.
نکته دیگر اینکه افرادی مانند سردار همدانی توانستند با طرحهای ابتکاری خود سوریه را حفظ کنند. به گونهای که او ظرف ۶ ماه تحولات سوریه را به نفع ایران تغییر داد؛ مثلا در عملیات پیچیده القصیر با وجود اینکه تمام فرماندههای رژیم صهیونیستی و پنتاگون حضور داشتند تا شهر القصیر از دست نرود، اما با دخالتهای مردمی و با تدبیر و تاکتیکهای نظامی فوق العاده شهید همدانی به عنوان مدرس جنگ شهری در سپاه معادلات تغییر کرد و ما امروز نتیجه مطلوب را در سوریه میبینیم. به گونهای که اردوغان به تهران آمد و شکست در سوریه را پذیرفت از طرفی پوتین نیز پذیرفت که ایران حامی سوریه است و در این کشور میماند.
باید بپذیریم که حضور منطقهای ایران باعث افزایش اقتدار کشورمان و اسلام شده و باعث شده که غرب بداند در خاورمیانه هیچ شاهینی پرواز نخواهد کرد مگر بال هایش را به ایران باج ندهد. با این اوصاف ما باید بدانیم تا زمانی که سوریه زنده است مقاومت هم زنده است.
کولانی: بیانیه اخیر یکی از سران فتنه از سویی نشان از عدم تغییر رویکرد این عنصر سابق سیاسی دارد و از سویی نمایانگر عدم پختگی سیاسی این شخص.
آقای موسوی که روزی خود را حامی مدافعان وطن در دوران دفاع مقدس میدانست امروز با بی حیایی تمام به مدافعان حرمی میتازد که در این چند سال دوست و دشمن بر نقش برجسته آنان در دور نگهداشتن تکفیریها از مرزهای ایران تاکید دارند. آقای میرحسین موسوی در بیانیه سراسر نفرت خود به شخصیتی میتازد که تنها جرمش از نگاه او حفاظت از امنیت مملکت است. آقای موسوی پس از گذشت ۱۳ سال از انتخابات ۸۸ هنوز به این درک نرسیده است که آن اراذل و اوباشی که ۷ ماه کشور را معطل اغتشاشات کردند و در روز عاشورا به ساحت حضرت ابا عبدالله الحسین اهانت کرده بودند نه ملتی خدا جو بودند و نه حتی خیرخواه خودش.
موسوی با اهانت به ساحت شهدای مدافع حریم و حرم آنچنان خط خود را از مردم جدا کرد که در رویارویی با ملت ایران حتی دیگر نمیتوان او را با نابخردان و احمق هایی، چون پهلویها و علینژادها و فخرآورها همتراز دانست، بلکه امروز میرحسین موسوی را باید در اردوگاه ابوبکر البغدادیها تعریف کرد، چراکه به سردارانی تاخته است که جان خود را در راه برچیدن شجره خبیثه داعش از منطقه فدا کردند.
موسوی حتی از مسیر رادیکالترین رهبران اصلاحات منحرف شده است و امروز شاهد آنیم که هیچیک از رهبران جبهه اصلاحات توان لاپوشانی و یا توجیه این حرکت زشت موسوی را ندارند. به هر روی بیانیه میرحسین موسوی علاوه بر اینکه از نظر فهم سیاسی در سطح بسیار نازلی قرار دارد، توهینی است به میلیونها ایرانی که در این چند سال پای تابوت شهدای مدافع حرم گریستند.
آقای موسوی اگر میخواهد قبح کار خود را ببیند برود و تصاویر تشییع سیدالشهدا مدافع حرم، شهید حاج قاسم سلیمانی را ببیند شاید کمی شرمسار شود و از صحبتهای نابخردانه خود عقب بنشیند، هرچند این امر را محال میدانم و معتقدم که میرحسین موسوی با همین ننگ تا آخر خواهد زیست و هرگز متنبه نخواهد گشت.
فراهانی: در بیانیه اخیر آقای موسوی از سران اصلی فتنه ۸۸ مشاهد میکنیم او علیه شهیدمان سردار همدانی و مدافعان حرم که خونشان را دادند تا مردم در امنیت زندگی کنند دروغ و تهمتهایی را مطرح کرده که بنده چند نکته را در این ارتباط عرض میکنم.
اول از همه اینکه موسوی حکومت آقای بشار اسد را دیکتاتور میداند بله باید هم از نظر او حکومت بشار اسد دیکتاتور و خونخوار باشد. حکومت مردمی از نظر موسوی حکومت داعشیهای است که توسط آمریکایی ساخته شدند تا یک حکومتی که از رژیم استکبار جهانی تبعیت نمیکند را نابود و دست به کشتار مردم بزنند.
دوم همسویی موسوی با استکبار جهانی و تکفیریها ست که هدفشان جز نا آرامی برای مردم منطقه نیست هدفی که در سال ۸۸ با وجود سردار همدانی در ایران و همچنین در سوریه آن را به گور بردند.
سوم شهید همدانی یکی از افرادی است که در کنار شهید سلیمانی باعث شکل گیری و استقامت جبهه مقاومت در سوریه و عراق شدند و تمام تلاششان را جهت استقامت جبهه مقاومت برای مقابله با تکفیریها انجام دادند و جان صدها میلیون انسان را نجات دادند.
چهارم شهدای مدافع حرم در کنار حفظ امنیت مرزهای این مرز بوم و حفظ جان میلیونها نفر از مردم در خاک کشور، حافظ بشریت نیز بوده اند. شهید همدانی در کنار شهدای مدافع حرم با نابودی داعش جان میلیونها نفر را در جهان نجات داد. ما شاهد بودیم که داعش هر روز در اقصی نقاط جهان عملیات تروریستی انجام میدهد، اما شهدای مدافع حرم با نابودی آنها جان میلیونها نفر را نجات دادند؛ البته ناراحتی آقای موسوی میتواند از ناراحتی او نسبت به این اقدام شهید همدانی و شهدای مدافع حرم باشد و اینگونه بخواهد حس تنفر خود را تخلیه کند
در آخر شهید همدانی جزو افرادی بود که باعث استقامت و تقویت جبهه مقاومت در منطقه شد و او نقش بسیار پر رنگی در ایجاد جبهه مقاومت در سوریه و عراق داشت.