به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در حالی هفته دولت در چهل و یکمین سالروز شهادت رجایی و باهنر - ۸ شهریور ۱۳۶۰- از راه رسید که نگاهی به دستاوردهای دولت آیت الله «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهوری اسلامی ایران در این بازه زمانی نسبتاً کوتاه، ضروری به نظر می رسد و در ادامه به چند مورد از دستاوردهای دولت سیزدهم خواهیم پرداخت؛
اشتراکات در حوزههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باعث شده که تهران و پکن بیش از پیش به سمت همکاری با یکدیگر جذب شوند؛ مشترکاتی از قبیل اجماع نظر بر سر بسیاری از مسائل منطقهای و بینالمللی، نبرد علیه کووید ۱۹ و همکاری در پروژههای تولید واکسن مشترک، مقابله با تروریسم، تقابل با رویکرد قلدرمآبانه آمریکا، ترویج چندجانبهگرایی، همکاری سازنده در حوزه ابتکار «یک کمربند- یک جاده» و غیره.
اما همان طور که انتظار میرفت، مهمترین رخداد در جریان سفر دی ماه ۱۴۰۰، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به چین، اجرای توافق راهبردی فیمابین رقم خورد؛ توافقی که کارشناسان معتقدند تحول شگرفی را در روابط این دو کشور رقم خواهد زد.
سند برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله ایران و چین، سندی است که بهمنظور عملیاتی کردن بند ششم بیانیه مشترک رؤسای جمهور دو کشور در دی ماه ۱۳۹۴ با هدف ارتقای عملی روابط دو جانبه در سطح مشارکت جامع راهبردی و فراهم کردن بستر توسعه همهجانبه همکاریهای دو کشور تدوین شده است.
سند مورد اشاره در پی تحقق اهدافی چون ارتقای سطح همکاریهای مشترک در موضوعات موردنظر و در نهادهای منطقهای و بینالمللی است.
دو کشور ایران و چین به دنبال همکاری در حوزههای نفت، صنعت و معدن و حوزههای مرتبط با انرژی هستند.
در سند مزبور بر مشارکت جمهوری اسلامی ایران در مگا پروژۀ کمربند ـ راه چین و همکاری در توسعه مناطق ویژه و آزاد از جمله در سواحل مکران تأکید شده است.
دو کشور همچنین قصد دارند همکاریهای مالی، بانکی، گمرکی و زیرساختی و ارتباطی را با تکیه بر توسعه سرمایهگذاری و تأمین مالی پروژهها گسترش دهند.
در خصوص ابعاد فرهنگی موجود در توافقنامه مورد اشاره میتوان به افزایش تبادل گردشگر و مراودات رسانهای، دانشگاهی و سازمانهای مردمنهاد اشاره کرد.
البته در خلال برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله بر تقویت زیرساختهای دفاعی، مقابله با تروریسم و همکاری در عرصههای مختلف دفاعی نیز تأکید شده است که این امر به هیچ وجه نمیتواند بیانگر این موضوع باشد که ماهیت توافق صورت پذیرفته نظامی است.
به بیانی بهتر میتوان چنین اظهار داشت که با توجه به تاکتیکی بودن ماهیت توافقنامه تصویبشده، پکن و تهران سطح روابط راهبردیشان را از مقولات نظامی به مباحث زیرساختی، اقتصادی و مالی ـ بانکی ارتقا دادهاند.
نظر به تعمیق روابط راهبردی تهران و پکن، طی سالیان اخیر سطح مراودات فیمابین از «مشارکت غیرراهبردی» به «مشارکت جامع راهبردی» ارتقا یافته است. در همین رابطه باید توجه داشت که از نظر پکن کشورهایی که در این سطح از همکاری جای میگیرند، اهمیت راهبردی و اقتصادیِ ویژهای را همزمان احراز کردهاند.
لازم به ذکر است که علاوه بر ایران، اندونزی، استرالیا، آفریقای جنوبی، الجزایر، مالزی، بلاروس، مجارستان، مغولستان، انگلستان، ازبکستان، تاجیکستان، آرژانتین، ایتالیا، مصر، ونزوئلا و برزیل از جمله کشورهایی هستند که در این سطح از همکاری با جمهوری خلق چین قرار دارند.
رئیسجمهوری اسلامی ایران ۲۹ دیماه ۱۴۰۰ در صدر هیاتی بلندپایه وارد مسکو شد تا در مذاکره با همتای روس خود زمینهها و راهکارهای همافزایی مشترک را در برابر تهدیدات و نیز فرصتهای مشترک عملیاتیسازی و آنها را کلید بزنند.
سخنرانی آیتالله رئیسی در مجلس «دوما» و گفت وگوی رو در روی دو رئیسجمهوری از مهمترین رخدادهای این سفر به شمار میرفت.
مهمترین رهاورد این سفر، کلید خوردن نقشه راه ۲۰ ساله همکاری فی مابین بود؛ توافقی راهبردی که وزیر امور خارجه کشورمان در این باره اعلام کرد: روسای جمهور ایران و روسیه، وزارت خارجه دو کشور را ملکف کردند برای تهیه نقشه راه ۲۰ ساله همکاریهای بلندمدت اقدام کنند.
روابط تهران و مسکو را در دوره بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میتوان در قالب همکاری راهبردی و تلاش برای ائتلافسازی علیه غرب تفسیر کرد.
از نگاه ناظران، تعامل جمهوری اسلامی به عنوان یک قدرت منطقه ای با روسیه به عنوان یک قدرت جهانی که با ایران مرزهای دریایی و روابط گسترده دارد، حائز اهمیت است.
سیاست ایران در سالیان اخیر گسترش ارتباطات با همه کشورها، خاصه کشورهایی است که از سیاستهای خصمانه آمریکا و غرب مستقل عمل میکنند، این جزو سیاستهای کلی است.
بزرگترین دستاورد دولت رئیسی در حوزه سیاست خارجی تاکنون، از بین بردن موانع عضویت در یکی از مهمترین پیمانهای منطقه ای بود.
در پایان بیست و یکمین نشست سران سازمان شانگهای که روزهای ۲۵ و ۲۶ شهریور ماه ۱۴۰۱ در دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد، سران ۸ کشور عضو اصلی سازمان، نظر موافق خود را با تبدیل عضویت جمهوری اسلامی ایران از عضو ناظر به اصلی اعلام و اسناد مربوط به آن را امضا کردند.
از نگاه ناظران اینکه ایران به عضویت دایم سازمان همکاری های شانگهای درآمده، یک مزیت و فرصت مغتنمی برای هر دو طرف است.
در ارتباط با منافع آن برای ایران باید گفت که تغییر جایگاه می تواند نقطه آغاز استراتژی عملگرایانه نگاه به شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشد. از طرفی کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای مجموعا بیشترین تولیدکننده و مصرفکننده انرژی در جهان هستند که با مساحتی در حدود یک چهارم سطح خشکیهای زمین و حدود نیمی از جمعیت جهان، عملا موجب بر هم خوردن جهان تک قطبی مطلوب آمریکا و ایجاد توازن قدرت در جهان چند قطبی شدهاند؛ مواردی که به وزن سیاسی تهران در جهان خواهد افزود.
کارشناسان بر این باورند حضور ایران به عنوان عضو دایم در این سازمان با توجه به فعالیت ها و همکاری های گسترده اعضای آن در حوزههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، بازرگانی، پولی-بانکی، انرژی و فرهنگی قطعا فضای مناسبتری را برای تعاملات بینالمللی ایران فراهم خواهد آورد.
هدف اصلی تشکیل سازمان شانگهای با توجه به ایفای نقش اصلی روسیه و چین در آن، برقراری موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه است که اگرچه هنوز یک معاهده دفاعی چندجانبه بهشمار نمیرود اما توانسته در بسیاری از معادلات منطقهای و جهانی نقش موثری ایفا کند.
در چند ماه اخیر به ویژه بعد از وقوع بحران اوکراین، بار دیگر عضویت گروه «بریکس» که روسیه و چین از جمله اعضای آن هستند، اهمیتی فزاینده یافتهاست.
«بریکس» نام ائتلافی به رهبری قدرتهای اقتصادی نوظهور است که از کنار هم قرار گرفتن حرف اول انگلیسی نام پنج کشور شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شده است.
در جریان چهاردهمین اجلاس که اوایل تیر ماه ۱۴۰۱ به صورت مجازی برگزار شد، آیت الله رئیسی به نمایندگی ایران به عنوان کشوری برخوردار از قابلیتهای فراوان در حوزه های انرژی، ترانزینی، تجاری و اقتصادی به دعوت رسمی «شیجینپینگ» همتای چینی در آن شرکت و سخنرانی کرد.
رئیسی از این فرصت استفاده کرد و از تریبون بریکس، دیدگاههای تهران را در خصوص مهمترین مسائل بینالمللی و توسعه همکاریهای تجاری و اقتصادی با سایر کشورها تشریح کرد.
همزمان مقامات کشورمان از ارائه درخواست عضویت ایران در گروه اقتصادهای نوظهور موسوم به بریکس خبر دادند؛ اتفاقی که حدود ۹ ماه پس از پذیرش درخواست عضویت دائم ایران در پیمان شانگهای رخ داد.
«ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه در این خصوص در پیامی تلگرامی نوشت: «در حالی که کاخ سفید در فکر است که چه چیز دیگری را در جهان از کار بیندازد، ممنوع یا نابود کند، آرژانتین و ایران برای پیوستن به بریکس درخواست رسمی دادند.»
از نگاه کارشناسان، موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد ایران و قابلیت ها و ظرفیت های بی نظیر آن در حوزه انرژی، تزانزیت و فعالیتهای تجاری و اقتصادی به گونهای است که اعضای بریکس نگاهی ویژه به تهران دارند و ایران از جذابیت بالایی برای کشورهای قدرت و قدرتهای نوظهور این گروه برخوردار است.
ایران به عنوان مسیر طلایی اتصال ترانزیتی شرق به غرب، سخت مورد توجه چین به عنوان یکی از بزرگترین صادر کنندگان کالا به اقصی نقاط جهان از جمله خاورمیانه و اروپا است تا از طریق ایران یکی از امنترین، ارزانترین و کوتاهترین مسیرهای صادرات خود را ایجاد و همین طور، مواد خام مورد نیاز خود را از ایران و دیگر کشورهای حوزه خاورمیانه از طریق مسیر ایران تامین کند. به عنوان نمونه چندی پیش، قطار کانتیتربر قزاقستان- ترکمنستان- ایران - ترکیه وارد ایران شد و مسیر خود را به سمت ترکیه و غرب ادامه داد.
چهارشنبه اول تیر ماه ۱۴۰۱ نیز رسانههای چین از حرکت نخستین قطار باری بینالمللی به سمت ایران خبر دادند. بنابراین یک شریان بینالمللی جدید پس از عبور از دریای خزر، وارد ایران و سپس دیگر کشورهای حوزه خاورمیانه و غرب میشود.
عضویت در بریکس، فرصتهای اقتصادی- سیاسی قابل توجهی را در اختیار ایران قرار میدهد و میتواند به کمک ایران برای خنثی سازی تحریمهای غربی برآید. ضمن اینکه روسیه نیز به عنوان عضوی از شانگهای و بریکس که اینک تحت شدیدترین تحریمهای تاریخ آمریکا و اروپا قرار دارد، میتواند با استفاده از تجارب تهران، تحریمهای غرب را دور بزند.
در شرایطی که غرب با استفاده ابزاری از تحریم در مقابل کشورهای مخالف خود سعی در دستیابی به مطالبات گزاف خویش دارد، همکاری کشورهای نوظهور بزرگ، غنی و پرجمعیت میتواند محاسبات آنها را برهم بزند. در نتیجه بازیگران مختلف جهان به ویژه اعضای بریکس به این نتیجه رسیدهاند که با تعریف سازوکارهای پولی و اقتصادی مخصوص به خود از آسیبهای نظم آمریکایی-اروپایی مصون بمانند.