به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ابوالفضل اقبالی، پژوهشگر مطالعات اجتماعی در نشستی که با محور حضور زنان در ورزشگاه از سوی دفتر فرهنگ عمومی بسیج دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد، گفت: ریشههای مسئله ورود زنان به ورزشگاهها را در دو سطح میتوان بررسی کرد. سطح اول اجتماعی است، به این شکل که جامعه ایرانی حدود دو سه دهه اخیر بهتبع تحولات سیاسی دوران اصلاحات یک تغییرات اجتماعی را شاهد بود. جریان توسعه سیاسی فارغ از صحت یا کذب یودن ادعایشان، با گسترش مفاهیمی، چون آزادی اجتماعی، حقوق شهروندی و امثال این مباحث یک عرصهای را برای پیگیری نوع خاصی از مطالبات اجتماعی زنان ایجاد کرد. یعنی این تغییرات اجتماعی و فرهنگی، زنان را به سمت مطالبه حقوقی و فرصتهای اجتماعی برابر با مردان از حقوق سطح خانواده مثل دیه، ارث، حضانت و طلاق گرفته تا مطالباتی مثل دوچرخهسواری و تماشای فوتبال سوق میداد.
وی افزود: سطح دیگر در امر سیاسی است. تقابل سیاسی کشورهای غربی در فضای بینالمللی که غالباً با نظام ما مخالف هستند و در سیاستهای ورزشی نقشی تعیینکننده دارند، یک نوع ارادهای را برای خلع سلاح کردن نظام سیاسی ما، در برابر این تغییرات اجتماعی که در سطح اول گفته شد، شکل داده است. یعنی فیفا میاید وسط و هم صدا با این جریان فرهنگی و اجتماعی که حضور زنان در ورزشگاه را مطالبه میکند، به کمک ابزار قانونی و فشار بینالمللی، آن را از حاکمیت ایران مطالبه میکند.
این پژوهشگر اجتماعی نوع حکمرانی فرهنگی جمهوری اسلامی را در کنار ریشههای اجتماعی و سیاسی، عامل تشدید وضعیت نابسامان ورود زنان به ورزشگاه دانست و گفت: حکمرانی فرهنگی ما در چهار دهه اخیر یک حالت منفعلانه داشته است. یعنی از جریان ممنوعیت ویدیو و سپس آزادسازی آن گرفته تا مواردی مثل ماهواره و فضای مجازی ما یک انفعال داشتیم. انفعال یعنی اینکه هر چیزی که مطرح میشود ایدهای برایش نداریم یا ایدهمان برایش این است که وقتی در عرصههای اقتصادی در حال ازدستدادن سرمایه اجتماعی خود هستیم، حالا حداقل در فضای فرهنگی و اجتماعی اینقدر فشار نیاوریم تا در اینجا دیگر سرمایه اجتماعی ریزش نکند؛ لذا عقبنشینی میکنیم. ابتدا میگوییم حرام یا ممنوع است بعد که فشار اجتماعی و فشار سیاسی اتفاق میافتد، آن را مجاز و آزاد میکنیم.
وی با اشاره به فشارهای احتمالی فیفا در آینده نزدیک برای عقبنشینی جمهوری اسلامی از ارزشهای خود، گفت: چند صباح دیگر مطالبه این خواهد بود که فضای تماشای فوتبال به شکل مختلط باشد تا تماشاچیان با خانواده شرکت کنند. این دست موارد یک امتداد ناگزیر است و رویکرد جمهوری اسلامی با انفعالی که اتخاذ کرده، قطعاً پذیرش آنها خواهد بود.
وی در پاسخ به سؤالی درباره «علت تفاوت قائل شدن میان آزادسازی حضور زنان تماشاگر در ورزشهایی مانند والیبال در برابر ممنوعیتهای موجود در فوتبال»، اظهار کرد: این سیاستهای دوگانه برای خود من هم سؤال است و کسانی که چنین تصمیمهایی را گرفتهاند باید پاسخگو باشند.
اقبالی با بیان نیازمند طراحی یک الگوی مناسب برای مشارکت زنان در ورزش هستیم، گفت: باید به این سؤال پاسخ دهیم که الگوی مشارکت زنان چه در ورزش حرفهای و چه در هواداری ورزش چه باید باشد؟ آیا تنها الگو، همین الگوی مردانه موجود است؟ یعنی در استادیوم آزادی با آن زیرساخت نامناسب و فشل و فضای سخیفی که برای هواداری در آن شکل میگیرد باید زنان را ببریم آنجا تا فوتبال را تماشا کنند؟ به نظر من اینطور نیست و میشود برای این سؤالات پاسخی یافت. ما باید به فکر طراحی الگویی باشیم تا چالشهای موجود را برطرف کند. از اول هم باید این الگو را پیگیری میکردیم و یک ممنوعیت فقهی صرف را تنها راهکار نمیدانستیم. حکم را نمیشود تغییر داد؛ اما آیا موضوع را هم نمیتوان تغییر داد؟ وقتی فقه با تماشای فوتبال به طور نفسالامری مخالفت ندارد باید به دنبال تغییر شرایط میرفتیم تا به الگویی سازگار با دغدغههای شرعی و مذهبی میرسیدیم و اینطور دغدغههای کف جامعه هم برطرف میشد.
اقبالی در پایان ابراز داشت: انفعال و نداشتن گزینه، دست ما را میبندد و باعث میشود با فشارها و فرامین جدیدتر فیفا همراه شویم؛ لذا باید یک بازاندیشی نسبت به شرایط داشته باشیم و بپذیریم در جهان امروز، مسئله هواداری بخشی از حقوق شهروندی زنان است و مثلاً یک عدهای دوست دارند از نزدیک فوتبال ببینند. پس باید برای اینها بستری ایجاد کنیم. فراهم کردن بستر برای این مسئله اگر بخواهد با ارزشهای دینی و فقهی پیوند داشته باشد، ناگزیر باید یک الگوی متفاوتی از الگوی هواداری برای مردان تدبیر شود.