به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در بیست و سومین روز از جنگ تحمیلی، در محور آبادان، عراقیها از (پل) «مارد» بهطرف آبادان در حال پیشروی هستند و تنها راه ارتباطی (جاده ماهشهر-آبادان) زیر آتش شدید قرار دارد.
اهواز از دو سمت جنوب و غرب زیر آتش توپخانه قرار گرفت و نیروهای دشمن در ۳۰ کیلومتری جنوب اهواز مستقر شدند.
در این روز بستان دیگر سقوط کرد و به تصرف دشمن در آمد و عراقیها حرکت خود را به سوسنگرد ادامه دادند.
در جبهه میانی رزمندگان اسلام با پیشروی در ارتفاعات کوره موش (محور سر پل ذهاب)، ضرباتی به دشمن وارد کردند
نیروهای بسیج روستایی مسلح به تفنگ برنو، طی درگیریهایی با دشمن در جبهه دزفول، تعدادی عراقی را کشته و چند کلاشینکف و بیسیم غنیمت گرفتهاند.
در خرمشهر دشمن با به دست آوردن جا پا در مدخل خرمشهر در روز گذشته و محاصره پادگان دژ، خرمشهر را در معرض سقوط قرار داده و فقط مقاومت باقیمانده حماسهآفرینان خرمشهر است که اجازه تسلط بر این شهر را بهسادگی نمیدهد.
در ساعت ۱۴:۳۰ امروز، سپاه آبادان اعلام کرد که: خرمشهر در محاصره دشمن است و نیروهای عراقی از سه جبهه راهآهن، پلیسراه و گمرک پیشروی میکنند.
اگر تا این زمان نیروهای اعزامی و سلاحهای سنگین و دوربرد میتوانستند کمک مؤثری در جلوگیری از پیشروی دشمن باشند، ازاینپس مدافعان آشنا به شهر، سلاحهای سبک و دقیق، خمپارهاندازهای سبک و... کارساز هستند تا مانع نفوذ متجاوزان به عمق شهر شوند.
گروهی از بچهها که در درگیریهای مختلف با دشمن شرکت داشتهاند، در پی ورود دشمن به مدخل شهر، با مشاهده وضعیت خطرناکی که پیشآمده، در پی چارهجویی برمیآیند و سرانجام به سراغ شیخ شریف قنوتی میروند.
شیخ شریف از اوایل هجوم دشمن با حضور در صحنه نبرد خرمشهر به انحاء مختلف، با تشکیل گروه اللهاکبر، جمعآوری نیروهای پراکنده و فرستادن آنها به خطوط درگیری، تشویق و تشجیع رزمندگان، شرکت مستقیم در مقابله با دشمن، یکی از نامآوران این میدان شده است.
بچهها به مسجد جامع میروند و سراغ او را میگیرند. ظاهراً حاجآقا شریف به هر جا توانسته، رجوع کرده و فشار آورده، اما نتیجه نگرفته است و حالا نمیخواهد با بیان آنها، روح بچهها را بیازارد. مکثی میکند و غمگین میگوید: اگر من مسئول هستم، به هرکجا که بگویید، میآیم. کاری که از عهده من برمیآید، این است که با شما بیایم و بجنگم.
رزمندگان جانبرکف خرمشهری و داوطلبان اعزامی از دیگر شهرها که هر روز از سپیدهدم تا هنگامیکه از پای بیفتند، با دشمن مقابله میکنند و ساعتی از شب را ناچار به استراحت میپردازند، این فرصت را نیز از دست میدهند و چنانکه شیخ شریف فریاد میزند: در جهاد، خواب حرام است، این استراحت مختصر را نیز بر خود حرام میکنند.
طولی نمیکشد که با آغاز چهارمین مرحله هجوم دشمن، اولین ستون نیروهای کماندوی عراقی وارد کوی طالقانی میشوند و با استقرار در ردیفهای اول ساختمانها، جاده کمربندی و بیابان شمال، آن را تأمین و راه ورود قوای عراقی را در محور شمالی هموار میکنند.
درحالیکه اندک مدافعان شهر برای جلوگیری از پیشروی مهاجمان در بندر، چهل متری و کوی طالقانی میجنگند، یگانهای کماندویی و زرهی عراق، غافلگیرانه عازم پادگان دژ میشوند.
با سقوط پادگان دژ و تسلط دشمن بر جاده کمربندی، قسمت اعظم ضلع شمالی شهر به اشغال نیروهای عراقی در میآید و همانطور که در ابتدای ورود به این محور، اشغال گوشه شمال غربی کوی طالقانی، موجب تأمین این محور گردید، ازاینپس دشمن با تسلط بر جاده کمربندی و آسودگی خیال از جانب پادگان دژ، نفوذش در منطقه کوی طالقانی و حرکت به سمت خیابان چهل متری تسریع میشود.
[۱]مهدی انصاری، حسین یکتا، هجوم سراسری: روزشمار جنگ ایران و عراق (کتاب چهارم)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، ۱۳۷۵، صفحات ۴۱۳، ۴۱۴، ۴۱۵
[۲]خرمشهر در نبرد طولانی، جمعی از نویسندگان، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم ۱۳۹۰، صفحات ۳۴۹، ۳۶۰، ۳۶۲، ۳۶۴، ۳۶۶