گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو؛ طی هفتههای گذشته قرارداد سرمایه گذاری بین چین و برخی کشوهای عربی منعقد شد و همچنین در نشست پایانی بیانهای مورد توافق طرفین قرار گرفت که برخی بندهای آن در تعارض با منافع ایران به حساب میآمد. همین امر کافی بود تا افراد مختلف گمانه زنیهای خود را در رابطه با آینده روابط ایران و چین بیان کنند. در همین رابطه خبرنگار اقتصادی دانشجو با احسان قمری، مدیرکل سابق دفتر توسعه خدمات بازرگانی سازمان توسعه تجارت گفتگویی داشته است.
دانشجو: رفتار تجاری و تعاملات اقتصادی چین با دیگر کشورها را چگونه ارزیابی میکنید؟
احسان قمری، مدیرکل سابق دفتر توسعه خدمات بازرگانی سازمان توسعه تجارت انگیزه طرفین این تعامل اقتصادی را شرح داد و گفت: همزمان با سفر رییس جمهور چین به ریاض، پکن نسبت به انعقاد قرارداد ۳۰میلیارد دلاری با ریاض و قرارداد ۶۰میلیارد دلاری گازی با دوحه اقدام کرد. کشورهای عربی، بزرگترین شریک تجاری چین در خاورمیانه هستند و جمهوری خلق چین، سیاستهای خود را در راستای نیاز به ذخایر سه هزار میلیارد دلاری کشورهای منطقه تعیین کرده است لذا سرمایه گذاری در خاورمیانه برای پکن از اهمیت شایانی برخوردار است. این کشور هم و غمش را برای رقابت با ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه قرار داده و لذا قصد دارد احتیاط را کنار گذاشته و و ملاحظات چند جانبه اش در خاورمیانه را بسط دهد. البته توافقاتی که چین با کشورهای عربی منطقه خاورمیانه انجام میدهد با توافقات ایالات متحده آمریکا با کشورهای عربی، تفاوت ماهوی دارد. چین در کلیه مسائل از جمله موضوعات اقتصادی با هیچ کشوری اتحاد استراتژیک ندارد و منافع اقتصادی خود را حتی در مناطق دیگر پیگیری میکند. این روال در جنوب شرق آسیا با وجود مسایلی که در خصوص تایوان وجود دارد هم صادق است.
این اقتصاددان ادامه داد: اما نباید فراموش کنیم که روابط ایالات متحده با کشورهای عربی در راستای اتحاد استراتژیک آمریکا و اسراییل بوده و حتی آمریکاییها حاضرند برای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی از نیروهای نظامی خود نیز استفاده کنند. اما چینیها اعتقاد دارند که باید با همه کشورها روابط اقتصادی داشته باشند و از سوی دیگر انتظار دارند که تفاهم نامهها اجرایی شود لذا در این خصوص باید دقت کرد که قراردادهای مربوط به تفاهم ۲۵ساله با چین، هر چه زودتر منعقد و اجرایی شود. فراموش نشود که چین متحد هیچ کشوری نیست و فقط به دنبال منافع خودش هست.
قمری به روابط ریاض واشنگتن اشاره کرد و گفت: از سوی دیگر سفر رییس جمهور چین به ریاض در حالی صورت گرفت که روابط ریاض و واشنگتن بر سر موضوعاتی مانند انرژی، امنیت منطقهای و حقوق بشر متشنج است. حجم مبادلات تجاری پکن و جهان عرب در سال ۲۰۲۱، به حدود ۳۳۰میلیارد دلار رسیده که نسبت به سال ۲۰۲۰، سی و هفت درصد رشد داشته است. سهم تجارت دو جانبه چین و عربستان، ۸۰میلیارد دلار اعلام شده است. گذشته از نفت و نیازی که چین و کشورهای عربی به عنوان خریدار و فروشنده به یکدیگر دارند. اساس رابطه امروز کشورهای عربی و چین، اهداف مشترک و اجماع سیاسی در مورد مسایل منطقهای و بین المللی است.
دانشجو: آیا این اتفاق میتواند اثرات جانبی برای اقتصاد ایران داشته باشد و بر تعاملات تجاری بین ایران و چین اثرات منفی بگذارد؟
این استاد دانشگاه پاسخ داد: در خصوص روابط ایران و چین و تاثیر قراردادهای سرمایه گذاری منعقده میان عربستان و چین، باید گفت که در تفاهم ۲۵ساله ایران و چین، هیچ امتیاز استعماری و خارج از قانون اساسی به چین داده نشده است و اصلا در تفاهم نامه به جزییات پرداخته نشده است و صرفا تعهداتی کلی در آن مشخص شده است. به این معنا که چینیها موظف به سرمایه گذاری در ایران میشوند، اما اینکه به جزییات اشاره شود در تفاهم نامه چیزی وجود ندارد. در واقع، آن تفاهم نامه، زمینهای برای انعقاد قراردادهای مختلف در زمینههای مختلف است که تا کنون و به دلایل مشکلات موجود به تعویق افتاده است.
وی همچنین افزود: در خصوص تاثیر توافقات عربستان و چین بر تفاهم نامه ۲۵ ساله باید در دو دوره زمانی کوتاه مدت و بلند مدت به این مسأله نگریست. در کوتاه مدت، مهمترین مانع در پیشبرد و اجرایی کردن تفاهم ۲۵ساله، تحریمهای ظالمانه علیه ایران بوده که اقتصاد کشور را تحت الشعاع قرار داده است، ولی در بلند مدت این امکان وجود دارد که چین از میان رقبا یکی را انتخاب کند البته روابط ایران و عربستان و کاهش یا افزایش تنشها هم بر این مسأله اثر دارد.
مدیرکل سابق دفتر توسعه خدمات بازرگانی سازمان توسعه تجارت خاطر نشان کرد: قراردادهای اقتصادی اخیر عربستان و چین، اصولا به روابط تجاری ایران و چین، خصوصا در حوزه نفت خللی وارد نمیکند. چرا که نفت ایران و عربستان با هم تفاوت دارند و جنسشان فرق دارد. عربستان هم به تنهایی نمیتواند نیازهای چین را تأمین کند.
وی ادامه داد: باید به این نکات هم توجه کرد که عربستان، به تنهایی ۱۸درصد از نیازهای نفتی چین را تأمین میکند به این معنا که عربستان، بزرگترین تامین کننده نفت چین میباشد. در مقابل هر چند ایران جهت رقابت با عربستان و روسیه مجبور است نفت خود را با قیمت کمتری بفروشد، ولی با این وجود سهم بسیار کمتری از واردات نفت پکن را به خود اختصاص داده است. همچنین وجود شبکههای زیرساختی مانند کریدور اقتصادی چین و پاکستان، تضمین میکند که محمولههای نفتی خلیج فارس سریعتر و ارزانتر به چین برسد، اما از نظر چینیها ایران یک قدرت آسیایی بوده و نمیخواهد روابطش با ایران تحت الشعاع قرار گیرد.