به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، راوی گراول سردبیر نشریه فارینپالیسی در تحلیلی به مناسبت آغاز سال 2023 مینویسد: معنادارترین روند در سیاست جهانی برای سال ۲۰۲۳ روندی است که بهاندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. «جنوب جهانی» در هر عرصهای قابل مشاهدهتر و تاثیرگذارتر میشود. در نشست بزرگ آب و هوایی در سال گذشته توافق شد، صندوق «ضرر و زیان» برای کمک به کشورهای در حال توسعه ایجاد شود تا با آسیبهای ناشی از تغییرات آب و هوایی مقابله کنند.
بزرگترین رویداد ورزشی سال ۲۰۲۲ میلادی جام جهانی فوتبال مردان که در قطر برگزار شد، خود جزو اولینها محسوب میشد؛ چرا که نخستین باری بود که یک کشور عربی میزبان چنین رویداد مهم ورزشی بود و نخستین بار بود که یک تیم آفریقایی یعنی مراکش به مرحله نیمه نهایی صعود کرد. این مسابقات هم چنین برای تماشاگرانی از آفریقا، خاورمیانه و جنوب آسیا که برایشان سفر به رویدادهای ورزشی در اروپا و آمریکای شمالی چالش برانگیز است، خاطرهانگیز باقی خواهد ماند.
هم چنین، در نظر بگیرید که چگونه همزمان با آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین، بسیاری از کشورهای در حال توسعه از مشارکت در تحریمهای علیه روسیه خودداری کردند. شایستگی اخلاقی چنین تصمیمی را میتوان و باید مورد بحث قرار داد. با این وجود، با کنار گذاشتن مقوله جنجالبرانگیز و پرمناقشه اخلاق در سیاست خارجی، رهبران کشورها از هند تا نایروبی اعتماد به نفس فزایندهای را در دفاع از منافع استراتژیک خود به جای دفاع از منافع غرب نشان دادند.
جهان غیرغربی یعنی جنوب جهانی که مدتها نادیده گرفته شده بود، اکنون صدای خود را به گوش سایرین میرساند. این بخش از سیاره زمین در مقایسه با غرب جوانتر است و سریعتر رشد میکند.
همچنین در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ میلادی زمانی که «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه به سربازان خود دستور حمله به اوکراین را داد رهبران جهان با آزمایش دشواری مواجه شدند. رهبران اروپایی شاهد بحرانی وجودی در مرزهای خود بودند.
رهبران ایالات متحده، جهانی را میدیدند که به دو اردوگاه تقسیم شده بود. با این وجود، رهبران در جنوب جهانی به تصویری مبهم نگاه میکردند. آنان به سادگی برداشتی واضح و سیاه و سفید از وضعیت نداشتند. در هفتهها و ماههای پس از آن در حالی که واشنگتن، لندن، برلین، پاریس و دیگر پایتختهای غربی برای پیوستن به تحریمهای سختگیرانه علیه مسکو گردهم آمدند بسیاری از کشورهای دیگر جهان ترجیح دادند در حاشیه قرار گیرند. پیش از حمله روسیه به اوکراین، هند تنها ۰.۲ درصد از کل نفت خام خود را از روسیه وارد میکرد. تا پایان سال ۲۰۲۲ میلادی نفت روسیه که با تخفیف شدید بین ۲۰ تا ۳۰ دلار در هر بشکه خریداری میشد حدود ۲۳ درصد از کل خرید نفتی هندوستان را به خود اختصاص داد.
وزیر امور خارجه هند در ژوئن گذشته در مجمعی در اسلواکی گفت: «ما حق داریم منافع خود را بسنجیم و در نظر بگیریم». او به منتقدان غربی خود توصیه کرد که «از این ذهنیت بیرون بیایند که مشکلات اروپا، مشکلات جهان است و مشکلات جهان مشکلات اروپا نیست».
دیپلماتها از تایلند تا کنیا به من نوع دیگری از همین موضوع را گفتند: «غرب همواره انتظار دارد کشورها به طرحهایی بپیوندند که میخواهد در آن سرمایهگذاری کند، اما به ندرت برای مشکلات دیگران اقدام موثری انجام میدهد». برای مثال، خروج ایالات متحده از افغانستان ممکن است در راستای منافع آمریکا بوده باشد، اما امیدهای نیروهای طرفدار دموکراسی در منطقه را از بین برد. آنان میگفتند درگیری و بحران در جهان در حال توسعه کمتر از بحران در کشورهای غربی توجه افکار عمومی جهان را به خود جلب میکند.
واکنش جنوب جهانی به جنگ اوکراین نشان دهنده تغییر بسیار بزرگتری در نظم جهانی نسبت به آن چیزی است که اکثر تحلیلگران آمریکایی و اروپایی به آن اعتبار میدهند. این جنبش غیرمتعهد قرن بیستم نیست بلکه مجموعهای از قدرتهای مهم هستند: هند، برزیل، آفریقای جنوبی، انجمن کشورهای آسیای جنوب شرقی که میگویند: «این دیگر جنگ ما نیست و آنچه ما واقعا نگران آن هستیم درگیریهای منطقهایمان است».
البته این موضوع وجود دارد که آیا تحریمهای تحت رهبری ایالات متحده از حمایت سازمان ملل برخوردار است یا خیر. در مورد تحریم مسکو، این امر بهدلیل کرسی روسیه در شورای امنیت غیرممکن است. بسیاری از کشورها مانند هند سیاستی را اتخاذ کردهاند که تنها به تحریمهایی بپیوندند که مشروعیت قطعنامه سازمان ملل را با خود به همراه دارند. موضع سیاست خارجی هند به طور خاص جالب است، زیرا میتواند پیش نمایشی باشد برای آن که دیگر قدرتهای در حال ظهور چگونه ممکن است جهان را ببینند.
در سال گذشته در جریان سفرهایی که از داووس تا دوحه و از نایروبی به دهلینو داشتم صداهایی تکراری از رهبران سیاسی و تجاری در کشورهای در حال توسعه شنیدم. آنان احساس میکنند که غرب برای مدت زمانی طولانی بر روایت اقتصادی و ژئوپولیتیک جهانی تسلط داشته است. آنان احساس میکنند که دوران سلطه ایالات متحده به تدریج در حال پایان است و در جهانی که ایالات متحده بهطور فزایندهای با چین درگیر است آنان نمیخواهند مجبور به انتخاب یک طرف شوند.
آنان از خود میپرسند: «چرا باید مجبور باشیم تنها با یک شریک بزرگ تجارت کنیم؟ چرا باید اجازه دهیم غرب به تنهایی سیاست جهانی را شکل دهد در حالی که افزایش درآمد طبقات متوسط کشورهای مان به ما اجازه میدهد صدای بلندتری داشته باشیم»؟
چه در عرصه ورزش چه تجارت یا دیپلماسی ما دیگر در یک دنیای روشن تکقطبی یا دوقطبی نیستیم. اکنون با جهانی چندقطبی مواجه هستیم که در آن تعداد فزایندهای از کشورها در تلاش هستند تا بخشی از تصویر باشند.