گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ "فاکس نیوز" به عنوان یک رسانه تندرو و حامی نومحافظه کاران آمریکایی، در گزارشی با اشاره به ظرفیتهای قابل توجه و غیرقابل انکار چین در تولید منابع معدنی کمیاب و محدود در جهان که از آنها به نحو گستردهای در تولید ادوات و تجهیزات نظامی و همچنین طیف متنوعی از کالاهای برقی و پیشرفته استفاده میشود، به طور خاص این هشدار را میدهد که واشینگتن و دیگر دولتهای غربی به شدت به این توانمندی چین محتاج هستند و چینیها این قدرت را دارند که هر زمان بخواهند، ضربهای سنگین را به اقتصاد و توانمندیهای نظامی آمریکا به واسطه قطع صاردات منابع معدنی مذکور به این کشور وارد کنند. موضوعی که به یک بحران و کابوس تمام عیار برای دولت آمریکا تبدیل شده است.
فاکس نیوز در گزارش خود مینویسد: «سال 2010، چین در پی تشدید تنشها در روابط آن با ژاپن و آمریکا، اقدام به توقفِ صادرات آن دسته از منابع معدنی به کشورهای مذکور کرد که به شدت در جهان محدودند و تقریبا انحصار استخراج و فروششان نیز در دستان کشورِ چین است. این مساله در نوع خود زنگ خطر را در کاخ سفید، پنتاگون و مجتمعهای نظامی-صنعتی آمریکایی به صدا درآورد.
هنگامی که چین پس از یک هفته از ابتکار خود، در مورد مذکور عقب نشینی کرد، طراحان و مدیران بخش نظامی آمریکا متوجه شدند که با چه چالش و بحران قابل توجهی رو به رو هستند. در این راستا آنها به طور خاص به طرح این سوال پرداختند که بحران آتی جهان غرب با چین در مورد روند تامین منابع معدنی کمیاب جهان چگونه خواهد بود و چین چه کنشگری را از خود در این رابطه نشان خواهد داد؟
در این رابطه، بسیاری از ناظران و تحلیلگران آگاه به این مساله احتمال وقوع بحرانی جدید برای واشینگتن را بالا و به نسبت 9.5 از 10 ارزیابی میکردند. در این چهارچوب، نه آمریکا و نه متحدان آن آمادگی لازم و کافی جهت مقابله و مواجه شدن با فاجعه سیاسی و اقتصادی که در پِی این بحران پیش خواهد آمد را نداشته و ندارند. در عین حال، پروژههایی که کشوری نظیر آمریکا جهت کاستن از میزان وابستگی خود به منابع معدنی به شدت محدود جهان تعریف کرده و سعی در عملیاتی کردن آنها دارد نیز راه طولانی تا تحقق و نشان دادنِ نتیجه پیش رو دارند.
بسیاری از فناوریهای مدرن و اغلب سامانههای تسلیحاتی اصلی کشوری نظیر آمریکا، عمدتا وابسته به همان منابع معدنی کمیابی هستند که چین تولید کننده آنها است. بدون آن ها، آمریکا خیلی زود توانایی خود جهت تولید وسایل حمل و نقل الکتریکی، توربینهای بادی پیشرفته، ابزارهای ذخیره سازی انرژی و البته تولید تانکهای آبرامز و جنگندههای اف 35 و گوشیهای تلفن همراهِ هوشمند و دهها قِلم کالای مهم دیگر را از دست میدهد.
شاید برخی بپرسند که محور اصلی بحران قریب الوقوع آتی برای جهان غرب و مخصوصا دولت آمریکا چیست؟ در پاسخ باید گفت که مثلا آمریکا استخراج کننده منابع معدنی کمیاب جهان که در نوع خود پیش نیاز تولید فناوریهای مدرن هستند، نیست. از این رو، این کشور راهی جز دریافت آنها از جانب چین را ندارد. تمامی شرکتهای مهم چنین فعال در زمینه استخراج منابع معدنی مذکور نیز تحت نظارت و کنترل جدی دولت چین اقدام به کنشگری میکنند. این مساله خود اهرم قابل اتکایی را به چین میدهد تا هر لحظه که اراده میکند، غرب را با یک بحران اقتصادی تمام عیار رو به رو سازد و صنایع و زیرساختهای دفاعی و نظامی آن را به کل فلج سازد.
البته که چین نیز به انحا مختلف این پیام را به جهان غرب میرساند که از این اهرم خود در صورت لزوم بهترین استفاده را خواهد کرد. برای مثال، در بحبوحه جنگ تجاری شدید دولت ترامپ علیه چین، رئیس جمهور چین، شی جین پینگ در سفری به گوانگژو به عنوان یکی از مراکز مهم تولید اقلام معدنی به شدت کمیاب در جهان، پیامهای خاصی را به غرب و مخصوصا آمریکا مخابره کرد.
البته که پیام چین در این رابطه کاملا روشن بود: "ما هنوز کلید و اهرم اصلی را در اختیار داریم". آمریکا باید بداند بخش زیادی از فناوری و اقتصاد آن به اهرم چین وابسته است. از این رو این کشور باید یاد بگیرد که به منافع ملی چین احترام بگذارد. البته که چین به نحوی فعال به دنبال تسلط بر بازار تولید کالاهای مصرفی جهان به عنوان اصلیترین رقیب بین المللی آمریکا نیز است.
چین در امر تولید و فرآوری اقلام و منابع معدنی کمیاب جهان از موقعیتی پیشرو برخوردار است. چین همچنین بزرگترین مصرف کننده منابع معدنی کمیاب جهان نیز است. با این حال، نکته کلیدی در این میان این است که این منابع به شدت محدود هستند.
امروزه، چین از منابع معدنی محدود خود جهت تولید و صادرات وسایل حمل و نقل الکتریکی، توربینهای بادی، ابزارهای ذخیره سازی انرژی و موتورها، سامانههای تسلیحاتی و تقریبا هر وسیله الکترونیکی که ما در زندگی روزمره خود از آنها استفاده میکنیم، بهره میبرد. چین مدت هاست که به بزرگترین تولیدکننده وسیایل حمل و نقل برقی تبدیل شده است. این کشور به دنبال تسخیر حوزه مذکور و دیگر بازارهای مرتبط با کالاهای بادوام است.
در واقع چین مدت هاست که به این باور رسیده که بهتر است به جای صادرات منابع معدنی کمیاب و محدود خود، از آنها در راستای اهداف خاص تولیدی اش استفاده کند و اقدام به واردات این محصولات از کشورهای غربی نکند. موضوعی که نه تنها حامل منافع اقتصادی جدی برای چین است بلکه در سطحی گسترده میلیونها نیروی کار آن را نیز در یک فرآیند مفید و مثبت اقتصادی برای چین درگیری میسازد.
جهان غرب مدت هاست که به این باور رسیده که باید خود را آماده روزی کند که چین به کل روند صادرات منابع معدنی کمیاب و محدود خود را متوقف کند. دولت بایدن و پیشتر از آن دولت ترامپ، اقدامات و طرحهای زیادی را جهت کاستن از میزان وابستگی آمریکا به منابع معدنی مذکور در پیش گرفته اند و سعی داشته اند موقعیت آمریکا در این حوزه را تقویت کنند، با این حال، پیشرفتهای به شدت کمی در این حوزه تا به امروز حاصل شده است.
برای مثال، استرلیا نیز به استخراج منابع معدنی کمیاب جهان و فرَآوری آنها در مالزی میپردازد. با این حال، این کشور بخش قابل توجهی از تولید خود را به مشتریان چینی اش میفروشد. در کالیفرنیای آمریکا نیز فعالیتهایی جهت استخراج منابع معدنی مذکور صورت میگیرد با این حال جالب است بدانید آمریکا عمده تولیدات خود در این حوزه را نیز به مشتریان چینی اش میفروشد. البته که پروژههای مختلفی در حوزه مذکور در خاک آمریکا در دست انجام هستند که بسیاری از آنها فاصلهای طولانی تا محقق کردن تولید خود دارند و حتی برخی هیچگاه به این مرحله نیز نخواهند رسید.
در شرایطی که آمریکا تلاشهای زیادی را انجام میدهد تا خود را از وابستگی به چین در امر استخراج منابع معدنی کمیاب جهان برهاند، با این حال چینیها مکررا این پیام را به واشینگتن میرسانند که از اهرم قدرت قابل توجهی در این حوزه برخوردارند. آمریکا باید بپذیرد تا زمانی که به پیشرفتی در این حوزه دست پیدا نکند، نه تنها ارتش این کشور بلکه ارتشهای دیگر کشورهای غربی نیز به لطف چین میتوانند تجربه رانندگی و حمل و نقل، پرواز و یا کشتیرانی را داشته باشند.
از این رو، دولت آمریکا باید هر چه سریعتر طرحهای خود در حوزه استخراج منابع معدنی کمیاب و محدود جهان را که از ظرفیتهای توجیهی کافی (در حوزههای مالی و مهندسی)، مجوزهای زیست محیطی و اقتصادی و در نهایت حمایتهای محلی برخوردار هستند، عملیاتی سازد. پنجره فرصت در این زمینه به سرعت در حال بسته شدن است و در نوع خود میتواند بحرانهای گستردهای را برای واشینگتن به همراه داشته باشد. تردیدی نیست که تاریخ، اهمیت در دستورکار قرار دادن این مساله را بیش از پیش مشخص خواهد کرد».