به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، نشریه هیل وابسته به کنگره آمریکا ضمن انتشار تحلیل فوق نوشت: در محافل سیاسی غرب، رویکرد آمریکا در برابر ایران، اغلب در این شعار خلاصه میشود که «نه توافق، نه بحران»: یعنی با پرهیز از یک توافق دیپلماتیک- که از نظر سیاسی (در داخل آمریکا) آسیبزاست- و یا یک تشدید که ریسک نزاع را بالا ببرد، موضوع ایران را از میز کار جو بایدن دور نگه دارند. این یک طناب نازک و ضعیف است.
البته نصف این شعار، درست است. اکنون در واقع یک توافق هستهای با ایران وجود ندارد و چشم اندازی هم برای آن نیست... در حال حاضر، در یک منطقه خاکستری قرار داریم. نه غرب و نه جمهوری اسلامی هیچ یک در پی توافق نیستند. هرچند هیچکدام هم نمیخواهند اعلام کنند که این توافق مرده است. اما نیمه دیگر این شعار، یک توهم است همانطور که رخدادهای هفته گذشته (درگیریها در سوریه) بر آن تاکید گذاشت. در یک نگاه وسیعتر، غرب اکنون در میانه یک بحران هستهای در حال تشدید است، حتی اگر سیاستگذاران، تمایلی نداشته باشند که به آن اذعان کنند. ایران میتواند ظرف حدود دو هفته به نقطه گریز هستهای دست یابد.
غرب عملا به تهران این امکان را میدهد که مسیر کار را تعیین کند. یک رویکرد راهبردی تازه نیاز هست که دامنه کامل رفتارهای هستهای و غیرهستهای ایران را به حساب آورد، از جمله تهدید مستمر علیه نیروهای آمریکایی در منطقه. اما متاسفانه غرب نیاز میبیند که با توجه به وضعیت کنونی پیشرفتهای هستهای ایران، تاکتیکی و کوتاه مدت فکر کند تا از وخامت بیشتر جلوگیری شود ضمن آنکه یک چشم هم به ایجاد بستر نیرومندتری برای گزینههای دیپلماتیک آینده دارد. دیپلماسی با ایران، همیشه از گذر ترکیبی از فشارهای جمعی و فزاینده (اقتصادی، سیاسی و نظامی) ممکن شده و غرب باید این چارچوب را بازآفرینی کند.
نخست، آمریکا و سه کشور اروپایی E3 باید گامهای دیپلماتیکی را برای جلوگیری از تحریکات هستهای بیشتر ایران بردارند. در حالی که شاید غرب تا به اینجا، ایران را از غنی سازی 90 درصدی بازداشته باشد، اما نباید تصور کند که محاسبات ایران، سنجشهایی ایستا است.
همچنین، دولتهای غربی باید به روشنی به ایران اعلام کنند که هرگونه پیکربندی اعلام نشده تازه در سانتریفیوژها یا پس کشیدن از تعهداتش به آژانس هستهای، به تشکیل جلسه فوقالعاده شورای حکام خواهد انجامید.
همچنین، اجماع جهانی، پیوسته یک عامل بنیادین در گفتوگوی موفق با ایران بوده است. سه کشور اروپایی باید به دولتهای منطقه روی بیاورند تا برای مسکو و پکن پیامهایی را فرستاده، تا ایران را از تشدید بیشتر هستهای برحذر بدارند.
آمریکا و اروپا باید بر روی این احتمال هم حساب کنند که ایران نمیخواهد بهطور کامل طرد شود همانطور که توافق با سعودیها و همکاری فزاینده با روسیه و چین هم نشان داد. به این منظور، غرب باید چشمانداز دیپلماسی را حفظ کند.
و نهتنها بر کاهش پیامدهای منفی بلکه بازنگه داشتن درها برای پیامدهای مثبت هم تمرکز کند. در حال حاضر چندان چشماندازی برای احیای برجام یا یک توافق کوچکتر یا غیررسمی وجود ندارد، اما مهم است که به ایران علامت داده شود که «راهی برای خروج از این وضعیت» وجود دارد.
در این ماههای اخیر، سیاستهای غرب با هدف پرهیز از یک بحران، ریسک شعله کشیدن آن را افزایش داده چرا که موجب شده ایران احساس کند میتواند دست به تشدید بزند و مجازات هم نشود. در این میان، تهران در حال تحکیم روابط با قدرتهای جهانی و منطقهای است تا تلاشها برای انزوایش را تضعیف کند و غرب هم واکنش محدودی به این تحولات داشته است. آمریکا و اروپا باید ابتکاری را برای پرهیز از ورود چشم بسته به یک تشدید عمده، ارائه دهند.