احمد بروایه در گفتگو با خبرنگار دانشجو درباره جنگ داخلی سودان و نقش آمریکا در این جنگ، گفت: در دوران عمر البشیر، ضعف ارتش و دولت سودان منجر به استفاده گستردهتر از گروههای قومی و قبایلی به منظور سرکوب شورشهای پرتعداد در این کشور شد.
وی ادامه داد: در دهه اول قرن ۲۱ نیروهای موسوم به جنجوید از میان قبایل عرب، دامدار و کوچروی منطقه دارفور به منظور مساعدت در سرکوب شورشهای این منطقه (که عمدتا از قبایل آفریقایی تبار، کشاورز و یکجانشین این منطقه پشتیبانی میشد) شکل گرفتند.
محمد حمدان دقلو معروف به حمیدتی که تا پیش از سال ۲۰۰۳ به عنوان یک تاجر و رئیس یک مجموعه شبه نظامی حامی قوافل تجاری در منطقه معروف شده بود در نیروهای جنجوید ادغام شد و کم کم توانست با کنار زدن رقبا به شخصیت اساسی در میان این نیروها تبدیل گردد.
حمیدتی در این دوران با استفاده از تعارضات سیاسی داخلی سودان و نیاز بشیر به یک متحد قابل اتکا توانست موقعیت خود را به رغم اعتراضات ارتش بهبود بخشد و در سال ۲۰۱۳ نیروهای تحت فرمان وی تحت عنوان نیروهای واکنش سریع سازماندهی شدند. او در این دوران توانست با سیطره بر بخش قابل توجهی از معادن طلا و تجارت در منطقه دارفور ثروت و قدرت خود را بهبود بخشد و با مشارکت در جنگ یمن ارتباطات بین المللی خود به ویژه با امارات را گسترش دهد. این امر به این دلیل رخ داد که ساختار سیاسی سودان در دوران البشیر در حقیقت ملغمهای از گروههای ذینفوذ و مراکز قدرت در بخشهای مختلف ساختار سیاسی به ویژه در درون ارتش بود که رقابتهای بسیار با یکدیگر داشتند.
با شعله ور شدن خیزش مردمی سال ۲۰۱۹ سبب شد که جناحهای مختلف ارتش سودان و نیروهای واکنش سریع به منظور محافظت از وضعیت ممتاز خود و حفظ قدرت با یکدیگر متحد شوند و در این راستا پس از عزل عمرالبشیر قدرت را در دست گرفتند. در این راستا حمیدتی توانست در ترتیبات پس از بشیر به منصب معاونت شورای انتقالی حاکمیتی دست یابد.
روابط میان ارتش و نیروهای واکنش سریع در فاصله سال هالی ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ تا حد زیادی حسنه بود، اما افزایش قدرت و نفوذ حمیدتی در ساختار سیاسی سودان و در عرصه بین المللی و تغییر موضع وی در برابر بخش غیرنظامی شورای حاکمیت از دشمنی با غیرنظامیان به ائتلاف با آنان سبب شد که ارتش وجود حمیدتی و افزایش نفوذ وی را تهدیدی فوری بر علیه موجودیت خود به عنوان بازیگر هژمون در عرصه سیاسی سودان ببیند و از این رو طی دو سال اخیر شاهد افزایش تنشها میان دو جناح نظامی در سودان بودیم.
از نظر شما آیا آمریکا نقش مؤثری در این درگیریها داشته است؟
تاریخ سیاسی سودان از زمان استقلال تا کنون به طور عام نشان داده است که سیاستمداران و نظامیان این کشور به طور عام بر اساس منافع شخصی، گروهی یا قبیلهای خود به کنشگری می پردازند و نیروهای خارجی به طور کلی تأثیری ثانویه در روند اوضاع در این کشور دارند و سیاستمداران این کشور در صورت تهدید منافع خود بدون توجه به خواستهها و منویات حامیان خارجی خود وارد عمل میشوند یا ائتلافها و اتحادهای خود را به سرعت تغییر می دهند.
با این وجود، قدرتهای جهانی و منطقهای میتوانند با طرفداری از هریک از طرفهای درگیر، وضعیت سیاسی سودان را در راستای منافع خود تغییر دهند. از این رو می توان گفت با وجود تلاش هر دو جناح نیروهای مسلح سودان برای جلب حمایت غرب به خصوص ایالات متحده و اتحادیه اروپا، به نظر می رسد نیروهای واکنش سریع به دلیل حمایت ضمنی بخشی گروههای غیرنظامی از آن، فعالیت در حوزه مبارزه با مهاجرت غیرقانونی به اروپا، استفاده از گفتمان کاملا ضد اسلام گرایان در ارتش گزینه مطلوب تری محسوب می گردد.
این امر به خصوص به این دلیل است که ایالات متحده ارتش سودان را غیرقابل اطمینان می داند و خواهان کاهش قدرت آن در این کشور است. با این وجود، غرب به خصوص آمریکا در انتظار پایان این وضعیت نشسته اند و احتمالا با تمامی طیفهای فضای سیاسی سودان تعامل خواهندنمود. اما پیروزی قاطع نیروهای ارتش احتمالا منجر به تضعیف نیروهای غیرنظامی خواهد شد که مورد قبول واشینگتن نخواهد بود.
این گونه درگیریها در منطقه از نظر شما چه عواقب و خطراتی در پی دارد؟
به نظر می رسد دو طرف درگیر هنوز به دنبال تقویت موضع خود به منظور بهبود جایگاه خود درمذاکرات تقسیم قدرت هستند. با این وجود اختلافات و درگیریهای گسترده در سودان نشان می دهد که این کشور به سمت بی ثباتی بیشتر سوق دهد. به نظر می رسد که در سایه حمایت ضمنی غرب و کشورهای منطقه از غیرنظامیان و نیروهای واکنش سریع، این کشور به سمت بی ثباتی یا بازگشت به انزوای بین المللی در حرکت باشد.