به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مجموعهداستان «سگکشی» نوشته عزیز نسین بهتازگی با ترجمه عارف جمشیدی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب شصتوششمینمجموعهداستان مجموعه «ادبیات امروز» است که اینناشر منتشر میکند و داستانهای مندرج در آن، از دو مجموعهداستان عزیز نسین انتخاب و ترجمه شدهاند.
عزیز نسین نویسنده و روزنامهنگار ترکیهای متولد سال ۱۹۱۵ و درگذشته بهسال ۱۹۹۵ است که بهعنوان یکی از طنزنویسان مطرح اینکشور شناخته میشود و در ایران نیز آثار مختلفی از وی ترجمه و منتشر شده است. عزیز نسین نویسندگی را از سال ۱۹۴۵ با نوشتن مقاله در مطبوعات آغاز کرد. او از اینسال تا پایان عمر، به نوشتن در قالب کتاب و مقاله ادامه داد. داستان، رمان، نمایشنامه، شعر، داستان کودک و خاطره از جمله ژانرهایی هستند که او در آنها دست به تولید اثر زده است. نسین تنها طنزی را طنز واقعی میدانسته که به نفع مردم باشد. طنزهای خود او هم همینطور هستند و همیشه حاوی شوخیهای تلخ و شیرینی درباره وضعیتهای نابهسامان هستند. او بهخاطر آثارش، ۲۳ جایزه ملی و بینالمللی را در کارنامه گرد آورده است.
ایننویسنده دو بار ازدواج کرد. ازدواج اولش با ودیعه خانم بود که موجب تولد ۲ فرزند با نامهای اویا و آتش شد. همسر اولین نسین، وقتی او در زندان بود، طلاق گرفت. عزیز نسین پس از آزادی از زندان، برای بار دوم ازدواج کرد که حاصل اینوصلت با مرال چلن هم، ۲ پسر با نامهای علی و احمد بودند. عزیز نسین و مرال چلن طی ۲۵ سال، ۲ بار از هم جدا شدند.
کتاب «سگکشی» ۱۸ داستان کوتاه را با اینعناوین در بر میگیرد: «سمفونی بند کفش»، «آه، ما الاغها»، «آدم را بهزور دیوانه میکنند»، «بچهها را نگریانید»، «اجلاس خران»، «استانبولِ ما»، «مملکت دست چهکسانی است؟»، «انقلاب فرهنگی»، «ابزار ظریف»، «سگکشی»، «خانههای لانهمرغی»، «هیچچیز مثل دیوانگی نیست»، «مواظب باشید کسی نشنود»، «تحویل و تحول»، «انجمن دختران باکره»، «باشگاه مردان خیانتدیده»، «معامله» و «تلاش برای معاش (خودزندگینامه)».
در قسمتی از داستان «انقلاب فرهنگی» از اینکتاب میخوانیم:
یکهفته قبل، دخترم درنا دعوتنامهای از طرف انجمن اولیاومربیان مدرسهاش، مبنی بر حضور من در جلسه انجمن، دستم داد. اصلا دلم نمیخواست به آنجلسه بروم، چون حرفی برای گفتن نداشتم و اگر هم داشتم، باز هم نمیتوانستم آن را در میان ازدحام سایر اولیا مطرح کنم. با اینتفاسیر، اما روز جلسه در سالن بزرگ مدرسه حاضر شدم.
معلوم بود که خیلی دیر کردهام. هنوز سر جایم ننشسته بودم که خانمی با مشت گرهکرده فریاد زد: «مساله اصلی اینه که دیر میآن، اون هم خیلی دیر.»
با اینگمان که من مخاطب او هستم گفتم: «حق با شماست، ولی توی شهر اتوبوس و تاکسی خالی گیر نمیآد.»
آنخانم، بیآنکه سعی کند جوابم را بدهد، گفت: «مشکل اصلی ما دیر رسیدن بچهها به مدرسهست. کلاسها ساعت نُه صبح شروع میشن، اما باز هم دیر به مدرسه میآن.»
در همینموقع، خانم دیگری که نزدیک من نشسته بود از همانجا گفت: «ولی به نظر من باید دختربچهها و معلمها رو مجبور کنین جوراب نایلونی نپوشن. بهجاش جوراب مشکی پاشون کنن.»
اینکتاب با ۲۰۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۶۰ هزار تومان منتشر شده و نسخههای چاپ دومش نیز به بازار نشر آمدهاند.