گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ روسیه در روزها و ساعات اخیر، شرایط خاص و پُرتلاطمی را تجربه کرده است. در این راستا، شبه نظامیان گروه نظامی واگنر به رهبری "یوگنی پریگوژین"، الیگارش روسی و از چهرههای سابقِ نزدیک به پوتین، به طرح این مساله که وزارت دفاع و ژنرالهای عالی رتبه ارتش روسیه فرمان حمله به مواضع و نیروهای گروه واگنر در بحبوحه جنگ اوکراین را صادر و موجب کشتار آنها میشوند پرداختند و با یک تغییر جهت فوری و زود، وارد خاک روسیه شده و در شهرهای مهم این کشور نظیر رُستوف با ادوات زرهی ظاهر شدند.
پریگوژین رئیس گروه واگنر در موضع گیریهایی مدعی شد که نیروهایش تا شهر مسکو پایتخت روسیه فاصله چندانی ندارند و تمامی ۲۵ هزار نیروی واگنر نیز آماده مرگ هستند. او مقامهای ارشد نظامی روسیه نظیر ژنرال "والری گراسیموف" فرمانده نظامیان روسی در جریان جنگ اوکراین و "سرگی شویگو" وزیر دفاع روسیه را به دروغگویی به پوتین و تحریک وی جهت آغاز جنگ اوکراین متهم کرد و تاکید نمود که این افراد هنوز هم به مردم روسیه در این رابطه دروغ میگویند.
با این همه، پس از اوج گیری تنش ها، با میانجیگری "الکساندر لوکاشنکو" رئیس جمهور بلاروس، پریگوژین و دولت روسیه توافقاتی انجام داده اند که بر اساس بخشی از آن، پریگوژین به بلاروس رفته و البته که دستور عقبنشینی نیروهایش به پایگاههای نظامی را هم صادر کرده است. کرملین نیز دستور منع تعقیب کیفری و جنایی پریگوژین را صادر کرده و زمزمههایی در مورد تغییر برخی ژنرالها و مقامهای نظامی روسی به گوش میرسد. البته که هنوز هم ابعاد مختلف توافق دو طرف چندان روشن نیست.
با این همه، یکی از نکاتی که در بحبوحه بحران امنیتی اخیر در روسیه تا حد زیادی جلب توجه میکرد، نوع خاصِ کنشگری کشورهای غربی در بحبوحه تحولات مذکور بود. در این راستا، دولتهای غربی از سه منظر، نسبت به تحولات روسیه واکنش نشان دادند.
اولا، در بُعد رسانهای شاهد تکرار یک الگوی آشنا از سوی جریانهای رسانهای غربی در مواجهه با تحولات روسیه بودیم. در این چهارچوب، جریانهای اصلی رسانهای غربی به نحوی تحولات روسیه را پوشش میدادند که گویی مسکو در آستانه سقوط است و پوتین نیز به زودی توسط شورشیان هدف قرار خواهد گرفت و یا بازداشت میشود و دولت روسیه ساقط میگردد.
در این رابطه، دولتهای غربی با استفاده از ابزارهای متنوع رسانهای خود، جنگی همه جانبه را علیه مسکو به راه انداختند و تا جای ممکن با ترویج اطلاعات غلط و انحرافی، سعی داشتند به نوعی در فضای رسانهای نیز یار و یاورِ شبه نظامیان واگنر باشند. البته که این الگوی کنشگریِ رسانههای غربی به طور خاص برای کشورمان ایران نیز تا حد زیادی آشنا است و بارها تاکنون شاهد به اجرا درآمدن سناریوهای هالیوودی و غیرواقعی از سوی این جریانها با محوریت تحولات مختلف علیه ایران بوده ایم.
در این فضا، بار دیگر ماهیت ابزاری رسانههای جریان اصلی غربی و تبعیت بی، چون و چرای آنها از خطوط اصلی سیاستی دولتهای غربی آشکار شد. موضوعی که در نوع خود میتواند حامل پیامهای مهمی برای مخاطبان بین المللی باشد و البنته که ضرورت برخورد آگاهانه با پدیده رسانه را بیش از پیش برجسته میسازد.
دوم اینکه در بُعد اطلاعاتی و نظامی نیز شواهد و قرائن حاکی از این هستند که دولتهای غربی هم از شورش گروه واگنر اطلاع داشته اند و هم احتمالا همکاریهایی را نیز چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم در این رابطه با گروه واگنر داشته اند. جالب اینکه نشریه نیویورک تایمز به تازگی در گزارشی افشاگرانه به این مساله اشاره کرده که مقامهای ارشد اطلاعاتی و امنیتی آمریکایی قبل از وقوع کودتای اخیر گروه واگنر در روسیه، از این مساله آگاه بوده اند، اما اطلاعاتی را در این رابطه با طرف روسی در میان نگذاشته اند.
جالب اینکه آمریکاییها در این زمینه جلسات توجیهی و هماهنگی زیادی را نیز برگزار کرده اند تا بتوانند تا جای ممکن اهداف و منافع خود را همزمان با آغاز ناامنیها در روسیه دنبال کنند. در این میان، هیچ عجیب نیست که آمریکاییها کمکهایی را نیز به گروه واگنر به صورت پنهانی، مخصوصا در ابعاد اطلاعاتی با هدف تضعیف و ضربهزدن به موقعیت پوتین در روسیه ارائه کرده باشند.
در این راستا، مدیر شبکه "راشا تودی" روسبه تاکید کرده که کودتای گروه واگنر در روسیه تا حد زیادی با همکاری نهادهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل عملیاتی شده است. رئیس جمهور صربستان نیز تاکید کرده که آنچه در روسیه اخیرا شاهد آن بودیم، بدون تردید با همکاری سرویسهای اطلاعاتی خارجی به وقوع پیوسته، اما وی مایل نیست نام این سرویسها و کشورهایی که در پسِ ناامن سازی روسیه بوده اند را فاش کند. البته که حدس زدن در این زمینه چندان هم دشوار نیست؛ و در نهایت سوم اینکه اینطور به نظر میرسد که دولتهای غربی در پی جوسازیهای تبلیغاتی و اقدامات و تحرکات اطلاعاتی و میدانی خود با محوریت کودتای اخیر واگنر در روسیه، در بُعد سیاسی نیز اهداف قابل ملاحظهای را دنبال میکردند که شاید مهمترین آن، بی اعتبار کردن ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و تصویر مقتدری که از روسیه نزد افکار عمومی بین المللی ساخته شده، میباشد.
در واقع، غرب به خوبی میداند که دست زدن به اقداماتی نظیر هماهنگ سازی کودتا در کشوری نظیر روسیه، میتواند تبعاتی بدی را برای آن داشته باشد کما اینکه دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا نیز در این زمینه هشدارهای جدی را به طرفهای غربی داده بود. با این حال، آنها با نوعی با یک بازی بینابین و صرفا وارد کردن یک شوک به روسیه و رئیس جمهور این کشور سعی داشته اند تا اعتبار بین المللی روسیه را مخدوش کنند و، اما و اگرهای زیادی را مخصوصا در ذهن افکار عمومی این کشور نسبت به قدرت پوتین و قوامِ سازوکارهای حکمرانی در این کشور ایجاد کنند.
مسالهای که در قالب موضع گیریهای صریحِ مقامهای غربی در بحبوحه کودتای گروه واگنر در روسیه و البته پمپاژ شدید اخبار و جنگ روانی و تبلیغاتی رسانههای غربی علیه روسیه در مدت اخیر، همه و همه سعی داشته تا جای ممکن دامنه مانور و فعالیت پوتین را محدود سازد. موضوعی که غرب تا حد زیادی با سرمایه گذاری روی آن به دنبال محقق کردن اهداف و منافع خود به ضرر روسیه و شخصِ رئیس جمهور این کشور بوده است.