به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، یوسف مولایی به روزنامه اعتماد گفته است: در سالهایی که برجام فعال بود گامهای خوبی برای رشد اقتصادی برداشته شد، تورم برای دو سال متمادی تکرقمی شد و حتی مذاکراتی برای شرکتهای آمریکایی برای خرید هواپیما انجام شد. از طرف اروپاییان هم پیشنهادات قابل توجهی جهت ایجاد گشایشهای اقتصادی برای ایران مطرح شد. در کل فضا به سمت تنشزدایی و ایجاد زمینه مساعد برای توسعه اقتصادی ایران آغاز شد.
مولایی گفت: متاسفانه در زمان توافق، یک بازی خطرناک سیاسی در داخل بین رقبای سیاسی و افراد و جریاناتی که به دنبال آنند که قدرت را یکدست در اختیار بگیرند بر سر برجام شکل گرفت که آسیبهای آن متوجه مردم و معیشت مردم شد. این تنگ نظریها باعث شد برجام به عنوان دستاوردی که میتوانست منافع اقتصادی، ارتباطی، راهبردی و... زیادی را برای ایرانیان به دنبال داشته باشد در مسیر تضعیف قرار بگیرد. قبل از امضای برجام و پس از امضای برجام این تنگنظریها ایجاد شدند و برخی تلاش کردند برجام را با عینک تنگ سیاسی تحلیل و تفسیر کنند. نیروهای رقیب در ایران حرکتهایی را علیه برجام صورت دادند که در حکم پاس گل برای آمریکا و ترامپ و دشمنان ایران بود. نهایتا این امر منجر به خروج آمریکا از برجام شد. خروج آمریکا از برجام بر بستر تحولاتی صورت گرفت که در ایران، جریانات رقیب و مخالف برجام، آنها را تدارک دیده بودند. بدون تردید یکی از دلایل آن همیناشتباهات داخلی و برخی تنگ نظریهای سیاسی بود.
وی در عین حال درباره ضعفهای برجام گفته است: «شخصا ماده ۳۶ و ۳۷ برجام را به عنوان مواد حل اختلافات طرفین نمیپسندم. البته ایران چارهای جز پذیرفتن این ماده نداشت. در کنار این موضوع، ضرورت داشت مکانیسم فعالتری برای بهرهمندی ایران از مزایای اقتصادی برجام فراهم میشد که این گزاره هم مورد توجه لازم قرار نگرفت. در موضوع FATF و سایر کنوانسیونهای بینالمللی باید زمینههایی برای درک افزونتری پیشبینی میشد. از سوی دیگر کشورهای اروپایی هم به گونهای رفتار نکردند که نتایج برآمده از برجام در سفرههای عمومی مردم ایران ملموس شود تا حمایت مردمی پشت برجام ایجاد شود، اما به طور کلی برجام در ظرف زمانی خود منافع بسیار زیادی برای ایران داشت. این واقعیتی غیرقابل انکار است و متذکر آن نمیشوند مگر صادقان و خردمندان».
یادآور میشود برخلاف وعده جذب ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی، هیچ توافق اقتصادی معتبری در روند برجام، با غرب حاصل نشد و توافقهای خرید هواپیما و توتال و... همگی روی کاغذ و برای شیرین سازی تعهدات تحمیلی به ایران بود. ضمنا در همین دوره و بر خلاف وعدههای غرب و غربگرایان، تحریمها نهتنها کاهش نیافت بلکه شمار آنها دو برابر شد که بخشی از این تحریمها مانند ویزا و آیسا و سیسادا، متعلق به دوره اوباما بود.
درباره علت تشویق ترامپ به خروج از برجام هم باید گزارش پولیتیکو از اظهارات خانم موگرین را متذکر شد که گفته بود از روحانی تضمین گرفته حتی اگر آمریکا از برجام خارج شود، ایران به تعهدات خود ادامه دهد. به عبارت دیگر وقتی طرف آمریکایی از چسبندگی افراطی روحانی به برجام مطمئن شد، اقدام به خروج کرد. با این تصور که طرف ایرانی اولا تعهداتش را ادامه میدهد و ثانیا مجبور است دوباره پای مذاکره برود و امتیازات افزونتری در زمینه قدرت نظامی و نفوذ منطقهای واگذار کند. (این موضوع از سوی برخی مقامات دولتی به عنوان برجام ۲ و ۳ تایید هم میشد!)
نهایتا باید از آقای مولایی و روزنامه اعتماد پرسید: توافقی که امکان شکایت خودکار و فسخ یکطرفه آن را -پس از گرفتن همه امتیازات نقد و برگشت ناپذیر هستهای- به آمریکا بدهد، چه ارزش و اعتباری دارد؟ توافقی که به تعبیر آقای ظریف حتی نتوان یک حساب بانکی در لندن باز کرد بلکهراه تحریمهای جدید را برخلاف وعده قطعی آقای روحانی باز بگذارد، خدمت است یا خیانت؟ توافقی که طرف ایرانی را گروگان بگیرد و مطالبه امضای توافق پاریس (کاهش مصرف سوخت فسیلی و کاهش نیروگاه سازی) و ۴۱ مطالبه اجرایی FATF و... را داشته باشد، اما هیچ چشمانداز محتملی از لغو و کاهش تحریمها داشته باشد، چیزی جز خسارت محض است؟ و بالاخره برجام اگر عایدی روشنی سر سفره مردم ایران نداشت، پس برای چه منعقد شد؛ صرفا واگذاری منابع قدرت ایران؟!