به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابط عمومی موزه سینما، در ابتدای نشست تحلیل فیلم مستند «اربعین»، این مستند ساخته ناصر تقوایی نمایش داده شد و پس از نمایش آن اکبر نبوی پژوهشگر و منتقد سینما با بیان مقدمهای درباره مفهوم تراژدی گفت: ما با سوءتفاهمی تاریخی درباره واقعه عاشورا در جامعه روبرو هستیم که از سوی برخی نویسندگان مطرح شده که از واقعه عاشورا با تعبیر تراژدی یاد میشود؛ درحالی که عاشورا تراژدی نیست.
وی ادامه داد: تراژدی در معنای مصطلح یعنی قهرمانی که کشته میشود و به هدف خود نمیرسد. مثلا در داستانهای پهلوانی مانند «سهراب و رستم» و «اسفندیار و رستم» که هر دو تراژدیهای بزرگ تاریخی هستند، قهرمانان آن اهدافی بزرگ دارند که به هدفشان نمیرسند و هر دو با مرگی دردناک و دلی غمگین کشته میشوند.
این پژوهشگر سینما با بیان اینکه در واقعه عاشورا با یک تراژدی روبرو نیستیم، بیان داشت: قهرمان آن کشته میشود، اما به همه اهدافش میرسد و آن حفظ کرامت انسان، تضمین آزادگی برای آینده انسان، زندگی با کرامت برای انسان و مجموعهای از این اهداف است که اهداف محقق میشود، اما مرگش تلخ و پراندوه است.
نبوی با اشاره به موضوع فیلم یعنی عزاداری آئینی مردم بوشهر عنوان کرد: عزادارای مردم جنوب با زیست فرهنگی و تاریخی آنها ارتباط مستقیم دارد. زندگی از طریق دریا و ماهیگیری و سفرهای تجاری دشواریهای خود را دارد. این فیلم در سال ۱۳۴۹ در بوشهر ساخته شده است و نشان از آن دارد که مردم بوشهر در زندگی عادی خود با حماسههای کوچک و بزرگ در زندگی روبرو هستند. در این فیلم ناصر تقوایی کسی را که برای روایتگری اصلی انتخاب کرده جهانبخش کردیزاده معروف به «بخشو» است؛ کسی که صدای زخمی، اسطورهای و حماسی داشت و این با زندگی و زیست مردم آن منطقه نسبت دارد.
وی ادامه داد: اگر توجه کرده باشید مردم دیگر مناطق این نوع عزاداری را ندارند و عزاداری مردم جنوب رنگ خاصی دارد؛ گویا دمامزنهای این مراسم از دل تاریخ آمدهاند. حتی پیکره، صورت و نگاه آنها رنگ خاصی دارد، نگاهشان عمیق و پر از تلخی و اندوه است و روایتهای بسیار زیادی از محیط زیست آن منطقه دارد. در واقع این واقعه بزرگ با خون و پوست مردمی که پیرو امام حسین (ع) هستند، نسبت دارد.
این پژوهشگر سینما با اشاره به آغاز مستند «اربعین» گفت: فیلم با نمایی از ماکتی از کربلا و شمعها آغاز میشود و گویا سالهاست که این عزاداری بوده و همانند فلاش بک این خاطرات مرور میشود، به دمامزنها و سنجزنها میرسد که ویژگی حماسی دارد و این ویژگی را هیچ ابزار عزاداری دیگری ندارد و این اتفاق شگرفی برای یک مستند است. بسیاری از مستندها لحن ندارند، اما این فیلم به شدت لحن دارد؛ دکوپاژی که تقوایی دارد دارای لحنی هماهنگ با مردم جنوب و واقعهای است که بعد از هزار و سیصد سال روایت میشود و بهشدت حماسی است.
وی درادامه افزود: یکی از کارهای خوبی که تقوایی در این فیلم انجام داده این است که پاساژهایی انتخاب کرده که با زندگی مردم این منطقه نسبت دارد. دوربین با نشان دادن مجموعه لنجهایی که ساکن هستند و برخی پهلو گرفتند، فضای غمگرفته بندر را نشان میدهند. در پلانی، گندمزار و عمل گندم باددادن را نشان میدهد که با توجه به تنوع کشاورزی مردم این منطقه روی گندم تاکید دارد؛ فهم من این است که واقعه کربلا شاید بزرگترین گناهی است که از ابتدای تاریخ رخ داده و خوردن گندم در برخی از روایتهای دینی، اولین گناهی است که انسان انجام داد. تقوایی این موضوع را به فیلم پیوند میزند که اگر گناه نخستین نبود، این گناه بزرگتر اتفاق نمیافتاد.
نبوی با اشاره به پنجرههای مشبکی که در فیلم نمایش داده میشود نیز گفت: گاهی این پنجرهها کل قاب را پر کرده و دوربین تند حرکت میکند؛ درست است فیلم در جاهایی در ورطه فرمالیسم گرفتار میشود، ولی رویکرد تقوایی فرمالیستی نیست و از این پنجرهها برای بیان مفهومی استفاده کند. پنجره معنا دارد؛ چشمِ خانه برای دیدن است. خانه در اینجا به معنای متعارف نیست به معنی زمان و مکان است؛ زمان و مکانی که ایستا نیست و تقوایی با هوشمندی هنرمندانهای به آن ریتم تند میدهد. درواقع تقوایی از منطقه جنوب، دریا و آب استفاده هنرمندانه کرده است، در کربلا یکی از مفاهیمی که همیشه مطرح است تشنگی است که در این فیلم با واقعه کربلا کنتراست ایجاد میکند.
نبوی با بیان اینکه در این فیلم دوربین ماخوذ به حیا رفتار میکند، بیان داشت: گویا اول باید به نوعی اهلیت خود را به این آیین نشان بدهد بعد وارد حریم مردم آن منطقه شود. دوربین در آغاز با فاصله از مردم حرکت میکند و در مسجد و حسینیه مراسم عزادرای شروع میشود، بعد از پلانی از بیرقها، دوربین خود را عقب میکشد و آرام آرام نزدیکتر شده و جزئی از عزادارن میشود تا اینکه در سکانسهای پایانی در کنار عزاداران حضور دارد، گویا آنها هم آن چشم روایتگر را پذیرفتهاند.
وی با اشاره به سکانس پایانی این مستند گفت: اگر با یک فیلم رئالیستی یا مستندی گزارشی روبروبر بودیم این پایانبندی منطق داشت، اما ما با یک فیلم هنری روبرو هستیم که راز آن هم این است که از هنر اصیل برخورداراست. فیلم با پایان عزاداری به یکباره تمام میشود و فیملساز هیچ سکاسی به آن اضافه نمیکند که ممکن است به یک کنایه سیاسی اشاره داشته باشد. فیلم اربعین جزو آن دسته فیلمهایی است که سهلِ ممتنع است و هر کسی نمیتواند مانند آن را بسازد. ساخت این مستند با نگاه زیبایی شناسانهای که دارد، بهشدت دشوار است.
در بخش دیگری از این نشست، هادی مقدمدوست با بیان اینکه نسخه خوبی از این فیلم نمایش داده شد، گفت: مستند «اربعین» بیانگر برخوردی است که فیلمساز با موضوع فیلم دارد و آن همان چیزی است که شاکله، ریخت و صورت فیلم را تشکیل میدهد. فیلم چیزی فراتر از تصویر مستند و به جای مانده از یک رویداد است و این مبحث قابل طرح برای سینماگرانی است که میخواهند از موضوعی فیلم بگیرند و در نهایت اثرشان در سطح گزارشگری باقی میماند و فراتر از آن نمیرود. موضع و احساس داشتن به موضوع نقطهایست که معتقدم از آنجا هنر آغاز میشود.
وی افزود: نماهایی که از پنجرهها در این مستند وجود دارد و حرکتهای دوربین همه حساب شده و شبیه ضربآهنگ و لحنی است که در مراسم عزاداری داخل فیلم اتفاق میافتد. فیلم به صورت یک منظومه اتفاق میافتد؛ عزاداران دست در کمر یکدیگر مانند منظومه میچرخند و قابهایی که بسته شده و ضرباهنگی که با تدوین ساخته شده همان حالت را به ما منتقل میکند.
مقدم دوست در ادامه بیان داشت: صورتبندی که فیلم برای خود انتخاب میکند نکته قابل توجهی دارد؛ فیلم خود را در محیط استعاره و کنایه و تشبیه نگه نمیدارد تا پلانها کارکردشان به تولید یک معنایی ختم شود که شبیه به خلق معنا در خطابه است. معنا و به عبارت دقیقتر احساس فیلم در دل یک منظومه موسیقایی قرار داده شده است؛ در باد دادن گندمها و تصویری که میبینید آهنگی درونی وجود دارد که هم به زندگی مردم آن ناحیه اشاره میکند و هم با قطعه موسیقی آئینی که فیلم دارد، همآهنگ است. البته دلسپاری به این نغمه، فقط محصول پیدا کردن ریتم و آهنگ نیست، بلکه محصول فهمیدن و پسند باطن آیینیست که در فیلم نمایش داده میشود. در واقع گویی فیلم خود در حال شراکت در آیین و مراسم اربعین است.
مقدم دوست خاطرنشان کرد: وقتی فیلم را میبینید گویا این فیلم یک قطعه موسیقایی بسیار فهیم است که درباره آن اندیشیده شده و پشت آن فکر است. میشود درباره آن حرف زد، لذت برد، حس دریافت کرد و معارف را از فیلم استنباط کرد. این گونه است که فیلم به اثری متفکر و هنری سینمایی تبدیل میشود. میتوان با وجود قدیمی بودن ابزار فیلمسازی، تعبیر «نفیس» را برای آن انتخاب کرد.
وی با بیان اینکه پژوهشی که این فیلم داشته یک پژوهش مطالعاتی مردم شناسی و جامعه شناسی صرف نبوده است، بیان داشت: کوشش پژوهشگرانهای که این فیلم توانست آن را به یک اثر تاثیرگذار و حسساز تبدیل کند، پژوهشی است که دنبال حقیقت امور و باطن پدیدهها بگردد و کاری کند که ما صاحبِ نظر و احساس شویم.
مقدم دوست در پایان بیان داشت: اینکه خود پژوهشگر نسبت به موضوع فیلم احساس پیدا میکند نکته مهمی در فیلم مستند و داستانی است که کمتر درباره آن حرف زده میشود درحالیکه این نکته میتواند یک فیلم را به سطح عالی برساند. به جرات میتوان گفت اربعین مستندی عالی است، زیرا تقوایی اهل تحقیق بوده است. حتی نوع فونتی که تقوایی برای نوشتن عنوان فیلم انتخاب کرده به موضوع هماهنگی صاحب اثر با جان رویداد اربعین دلالت دارد.
گفتنی است، شهرام اسدی کارگردان سینما و نظام الدین کیایی صدابردار پیشکسوت سینما به عنوان مهمان ویژه در این مراسم حضور داشتند.