گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه قربانی رضوان؛ سینمای دفاع مقدس در ایران به عنوان یکی از نمونههای موفق سینمایی همواره از سوی فیلمسازان و مخاطبان مورد توجه بوده است. این ژانر خاص پس از جنگ تحمیلی بروز و ظهور یافت و در گذر زمان توانست مخاطبان بسیاری را جذب سینما کند. سینمای ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی توانسته تجارب بسیاری را در آزمودن ژانرهای مختلف سینمای بدست آورد که برخی از آنها همچون ژانر جنگی رنگ و بوی بومی به خود گرفتند. درواقع آنچه شاهد آن بوده ایم روند بومی سازی ژانر جنگی در میان گونههای مطرح و معروف سینمایی بوده است. به نوعی که این ژانر توانسته بداعت و خلاقیتهایی عرضه کند که تنها خاص سینمای جنگی ایران باشد.
ژانر جنگی که سالهاست از آن با عنوان سینمای دفاع مقدس یاد میشود در طول زمان دستخوش تغییراتی شده است. از جملهی این تغییرات ایجاد زیرگونههای خاص که نگاهی چند بعدی به جنگ را ارائه میدهد قابل اشاره است. تبعات جنگ، اسارت، اردوگاههای عراقی، شخصیتهای محوری جنگ همچون فرماندهان و .. از جمله موضوعاتی هستند که نوعی زیرگونه برای این ژانر ایجاد کرده اند. حتی میتوان از دستاوردهای سینمای ایران در تلفیق ژانر جنگی با سایر ژانرها نیز یاد کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سالهای ابتدایی آن، وضعیت سینما هم همچون اوضاع جامعه شاهد نوسان و التهاب بود. به طوری که پس از آغاز جنگ تحمیلی سینمای دفاع مقدس تلاش کرد پا به پای سینمای انقلاب رشد و مسیر خود را پیدا کند. مسیری که اگرچه در سی و چند سال پیش رو فراز و نشیبهایی را شاهد بوده، متوقف نشده و علی رغم تمام مشکلات به پیشرفت خود ادامه داده است.
نگاه آماری به سینمای دفاع مقدس میتواند برایند کلی و نسبتا دقیقی را از گذر زمان این ژانر خاص در سینمای ایران نشان دهد. طبق آمارهای منتشر شده ۱۰ درصد از تولیدات سینمای ایران از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۲ مختص فیلمهای جنگی بوده است. اگر این درصد از پرداخت را در کنار سایر ژانرها قرار دهیم وضعیتی معقول و قابل قبول از میزان پرداخت به ژانر جنگی را شاهد خواهیم بود. درواقع ژانر جنگی در طول سه دهه توانسته در کنار ژانرهایی همچون ژانر اجتماعی، کودک و نوجوان، سیاسی و .. قرار گیرد و نسبت شایستهای را در تولیدات سینمایی ازآن خود کند؛ که این نشان از اهمیت این ژانر در کنار سایر موضوعهای مهم جامعه دارد.
همانطور که در نمودار بالا شاهد آن هستیم در سالهای ابتدایی شروع جنگ تحمیلی اوج تولیدات سینمای جنگی را داشته ایم؛ که این نشان از تقاضا و اقبال مخاطبان در آن دوران از ژانر جنگی داشته است. درواقع اتمسفر جامعهی دهه ۶۰ ضرورت پرداخت به این ژانر را ایجاد و در سالهای مختلف این دهه رویکردها و واکنشهای متفاوتی را بنا به شرایط اجتماعی ایجاد کرد. با توجه به آنچه در نمودار میبینیم با نزدیک شدن به سالهای پایانی جنگ میزان تولیدات سینمایی این ژانر به نسبت سالهای ابتدایی کاهش مییابد. این روند کاهشی با پایان جنگ و شروع دوره سازندگی به علت بروز مسائل و موضوعات جدید در عرصه اجتماعی ادامه مییابد و با این حال در اواخر همین دوران با شروع سال ۱۳۷۴ اوج گرفته و به ۲۵ درصد میرسد.
سقوط آزاد تولیدات ژانر جنگی در دوره اصلاحات رخ میدهد. زمانی که گرایش اکثر فیلمسازان به سمت تولیدات اجتماعی و سیاسی و عاطفی میرود به طوری که میزان تولید فیلم جنگی در سال ۱۳۸۱ به صفر میرسد. در این دوره است که سینمای دفاع مقدس فراز و فرودهایی را تجربه کرده و سعی میشود در کنار موجی از موضوعات اجتماعی و سیاسی به فراموشی سپرده نشود. به شکلی که از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ در مقایسه با سالهای ابتدایی این ژانر کمترین حد از سینمای جنگی در تولیدات شکل میگیرد. نمودار زیر مربوط به فیلمهای جنگی به تفکیک چهار دوران جنگ، سازندگی، اصلاحات و بنیادگرایان به شرح زیر است:
در نگاهی کلی به این نمودار شاید سیر صعودی تولیدات حمل بر کاهش اقبال یا توجه فیلمسازان به این ژانر برداشت شود. اما باید اشاره داشت پرداخت به این ژانر در دهه ۶۰ بنا به اقتضائات اجتماعی و سیاسی از ضروریات آن دوره و نوعی واکنش صحیح در تولید و نمایش رشادتها و موقعیتهای ناب جنگی بوده است. درواقع با گذر زمان و پایان جنگ موضوعات اجتماعی و سیاسی دیگری در فضای کشور مطرح گردید که نیازمند واکنش و تولیداتی متناسب با شرایط همان دوره بوده است؛ که این واکنشها نباید حمل بر بی توجهی به سینمای دفاع مقدس باشد. از طرفی با گذشت زمان اگرچه از میزان تولیدات این ژانر کاسته شد به کیفیت آثار تولیدی توجه دوچندانی صورت گرفت. به طوری که تولیدات در سال به تعداد کمی رسید، اما از کیفیت قابل قبولی برخوردار شد و توانست مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند.
اما در یک دهه گذشته از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ شاهد رویکردی جدید در ژانر جنگی بوده ایم. در ابتدای این دهه با شروع حمله داعش به سرزمینهای اسلامی بنا به اقتضائات زمانی باری دیگر ژانر جدیدی شکل گرفت؛ سینمای مقاومت اسلامی. این دهه را میتوان از نظر شیوه پرداخت و محتوای فیلمهای جنگی به دو دسته تقسیم کرد:
دسته اول آن دسته از فیلمهایی که همچنان به موضوعات جنگی حول محور جنگ هشت ساله ایران و عراق پرداختند. اگرچه در این دوران نوع پرداخت به این موضوعات رویکردی نو به خود گرفت و بیش از پیش شاهد معرفی و تمرکز بر روی شخصیتهای مهم دفاع مقدس همچون فرماندهان بودیم. به طور نمونه میتوان از فیلمهایی همچون «منصور»، «غریب»، «چ» اشاره کرد. رویکردی که با اقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه بود به شکلی که فیلمسازان در این دوره رو به معرفی شخصیتهای اثرگذار در دفاع مقدس گذاشته و ژانر بیوگرافی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. این رویکرد در جامعهای که نیاز به معرفی الگوهای بومی و واقعی دارد به نوعی قدمی بزرگ محسوب میشود. با نفوذ فرهنگ غرب و رویکرد سینمای جهان برای معرفی الگوهای ساختگی این رویکرد سینمای ایران نشان از حرکتی رو به جلو برای جذب مخاطبان بومی دارد.
دسته دوم از فیلمهای ژانر جنگی مرتبط به حضور سربازان ایرانی در صحنه مبارزات خارجی است. فیلمهایی همچون به «وقت شام» شامل این گروه هستند. با حملهی داعش به سرزمینهای اسلامی و حضور مدافعان ایرانی در این سرزمینها باری دیگر ضرورت ایجاد و شکل گیری ژانری جدید و بومی در سینمای ایران احساس شد. ژانری که سینمای مقاومت نام گرفت و در همین دهه توانست مخاطبان بسیاری را جذب خود کند. این ژانر نیز توانست با زیرگونههای بسیاری مخاطبان خود را حفظ و همراهی کند. موضوعاتی همچون حضور سربازان ایرانی در سوریه و عراق، نقش فرماندهان ایرانی در جنگ با داعش، زندگی شخصی شهدای این دوره که با عنوان مدافعان حرم شناخته شدند و .. از جمله این زیرگونهها بود. همین ژانر سبب بروز و ظهور خلاقیت و نوآوریهایی در تولیدات شده و توانست نبض ژانر جنگی در سینمای ایران را بعد از سالهای کم کاری دهه هشتاد در دست گرفته و جانی دیگر به تولیدات جنگی بدهد. نمودار زیر تعداد تولیدات اکران شده سینمای جنگی شامل فیلمهایی که مستقیما به مسئله جنگ پرداخته اند (موقعیت مهدی) و فیلمهایی که از زیرگونههای این ژانر استفاده کردند (شیار ۱۴۳) را در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۲ نشان میدهد:
باتوجه به نمودار فوق شاهد کاهش میزان تولیدات سینمایی در ژانر جنگی از سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۲ بوده ایم. این روند کاهشی میتواند حاصل ظهور رخدادهای اجتماعی سیاسی در این دوران بوده باشد. سالهایی که با اوج گیری مشکلات سیاسی و اقتصادی اقبال فیلمسازان به سمت تولیداتی در ژانر درام و مسائل اجتماعی متمایل گردید. هرچند تعداد تولیدات سیر کاهشی را داشته، اما آنچه در این سالها شاهد آن بودیم تلفیق ژانر جنگی با سایر ژانرها بود. رویکردی که از قالب نگاه صرف به مسئله جنگ خارج شده و به شکلی جدید نمود پیدا کرده است. رویکردی که دهه هشتاد مسعود ده نمکی به نوعی آغازگر آن بود و ژانر جنگی را در قالبی طنز برای اولین بار عرضه کرد. سینمایی «چ»، «منصور»، «غریب» از جمله نمونههای تازه این تلفیق است؛ تلفیقی از ژانر جنگی- بیوگرافی.
با نگاهی به آمارهای استخراج شده ۶ درصد تولیدات سینمای ایران از سال ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۱ مختص فیلمهای جنگی بوده اند. این درصد با درنظر گرفتن فیلمهای که به طور مستقیم به مسئله جنگ پرداخته اند (موقعیت مهدی) و یا از زیرگونههای آن بهره برده اند (بمب؛ یک عاشقانه) محاسبه شده است. عوامل بسیاری را میتوان زمینه ساز و دلیل این کاهش تولیدات در ژانر جنگی دانست. با شروع مشکلات اقتصادی و پیامدهای اجتماعی و سیاسی حاصل از آن اکثر فیلم سازان به سمت سینمای کمدی و اجتماعی رفتند. گروهی نیاز جامعه به فضایی شاد را محور قرار داده و با درنظر گرفتن سود بالای سینمای کمدی به سمت این ژانر رفتند. گروهی نیز مسائل و مشکلات اجتماعی را دغدغه اصلی جامعه تعریف کرده و به ساخت فیلمهای اجتماعی روی آوردند. با شیوع کرونا از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ شاهد رکود فیلم سازی در تمامی ژانرها بودیم. به طوری که در طول سالهای کرونایی تنها ۴ فیلم در ژانر جنگی اکران شد. از سویی دیگر با افزایش هزینههای ساخت فیلمهای جنگی فیلمسازان اگرچه مایل به تولید هستند، اما این ژانر نیازمند حمایت مالی بسیاری میباشد که به دلیل همین هزینههای سنگین زمان اولیه پیش تولید تا تولید اثر مدت زمان طولانی را طی میکند.
درمیان فیلم سازان ابراهیم حاتمی کیا اولین کارگردانی بود که به سینمای مقاومت نگاهی جدی داشته است. در سال ۱۳۹۷ ابراهیم حاتمی کیا با سینمایی «به وقت شام» اثری فاخر در حوزه سینمای مقاومت را ارائه کرد که از نمونه شایستهای از این ژانر از لحاظ تمامی پارامترهای فیلم سازی بود. با شروع قرن جدید رویکردی تازه در نگاه به ژانر بیوگرافی پا به عرصهی فیلم سازی میگذارد. سینمایی «منصور»، «موقعیت مهدی»، «غریب»، «چ» از این دسته هستند. رویکردی که به تازگی پیش گرفته شده و نشان از توجه به ضرورت معرفی الگوهای ملی دارد. با نگاهی به آمار سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ شاهد تعداد تولیدی کم، اما با کیفیت هستیم. اگرچه باتوجه به اقبال مخاطبان از همین تعداد کم ضرورت اهتمام به تولید آثار با کیفیت با تعداد بالا مشخص میشود.