گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، به گزارش روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، در حاشیه چهلوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب اندونزی، نشستی با موضوع «واژهها، مفاهیم و آموزههای سلوکی در قرآن» با حضور حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد رودگر؛ استاد گروه عرفان پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در موسسه علوم قرآنی (llQ) جاکارتا برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین رودگر در این نشست ضمن تبریک ولادت خجسته پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (ص) بیان کرد: قرآن کریم، کتاب هدایت انسان و درعینحال تبیینکننده همه معارف و حقایق معطوف به نیازهای وجودی انسان است. یکی از نیازهای انفسی و باطنی و درعینحال فکری و حقیقی انسان، تعالی وجودی در قالب «سلوک الی الله» است که غیر از بحثهای معارفی، در قرآن با یک شبکه مفهومی از واژه، اصطلاحات و آموزهها و گزارهها در این زمینه مواجهیم و سعی میکنم به برخی از آنها اشاره کنم.
نویسنده کتاب «چشمههای ناب: سلوک در عرفان اهل بیتی» ادامه داد: یکی از واژههای نغز و پرمغز قرآن کریم، واژه «کادح» است. خداوند در قرآن میفرماید: «أَیُّهَا الْإِنْسٰانُ إِنَّکَ کٰادِحٌ إِلىٰ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاٰقِیهِ». واژه «کدح» به معنای تلاش همراه با رنج و تحمل ریاضت در رفتن به سوی خداست. همه آدمیان مخاطب این خطاب هستند و فرجام تمامی انسانها، نیل به لقاء رب است. این یک سلوک تکریمی و لاجرم است. تلاش کنیم که یک سلوک تشریعی، ارادی و اختیاری را انتخاب کنیم.
این استاد عرفان گفت: از دیگر واژههای قرآن کریم «رجعت» و مجموعه واژهها و مفاهیم همخانواده و شبکهای مانند «الیه رجعی»، «صیرورت»، «الا الی الله تصیر الامور» و «الیه المصیر» است. «صیرورت» به معنی تحول نهادی و نهانی جوهری است که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این رجعت و صیرورت و رفتن به سمت منتهیالیه زندگی خود را خواهیم داشت؛ بنابراین براساس رهنمود قرآن ما با یک سری واژهها و اصطلاحات دیگری مواجهیم که باید سرنوشت سلوکی خود را خودمان به اذنالله بهدست بگیریم. مثل واژه «رفعت» که در آیه ۱۱ سوره مجادله «.. یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» ذکر شده است. «رفعت» یعنی انسان از عالم طبیعت، ناسوت و ماده، عروج پیدا کند و فاصله بگیرد و این همراه با آگاهی، اراده، آزادی، انتخاب صائب و صحیح، مجاهدت و تلاش در حوزه تزکیه نفس و طهارت امکانپذیر است.
حجتالاسلاموالمسلمین رودگر در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: در کنار واژه «رفعت» با واژههای «صعود» و «تصعید» مواجه هستیم؛ به معنی ایمان آگاهانه مبتنی بر معرفت. در آیه ۱۰ سوره مبارکه فاطر آمده است: «.. إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ...» یعنی در تصعید وجودی، سیر عمودی مقصود و منظور است. ولی «رجعت» سیر افقی است؛ یعنی اینکه ما بخواهیم یا نخواهیم طی خواهد شد و به تعبیر شیخالرئیس ابن سینا، یک حرکت «استدارهای» است؛ «انا لله و انا الیه راجعون». ولی در «رفعت» و «تصعید» حرکت، استقامهای و عمودی است. این چیزی است که خدای سبحان در قرآن از ما مطالبه میکند.
نویسنده کتاب «سلوک در مکتب سلیمانی» با تأکید بر اینکه تعیین سرنوشت «سلوک الی الله» برعهده خود ما است و این نیاز به مجاهدت دارد، افزود: واژه «جهاد» در آیات مختلف ازجمله در آیه ۲۹ سوره عنکبوت «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» آمده است. در این آیه «فینا» اختصاص اطلاقی است. یعنی کسانی که مجاهدت و تلاش کردند؛ هدایت ویژه الهی شامل چنین انسانهایی خواهد شد. انسانهایی که سرنوشت سلوک را بهواسطه جهاد در راه خدا بهدست گرفتهاند. این هدایت، هدایت خاصه است نه عامه. «سُبُلَنا» یعنی اینکه، چون آدمها ظرفیتها، استعدادها و مزاجهای مختلفی دارند، راههایی که در صراط مستقیم قرار گرفته، متعدد و متکثر است و هرکس میتواند براساس طبیعت، فطرت و مزاج وجودی خود در صراط مستقیم حرکت کند و خدا راه را به او نشان میدهد؛ بنابراین «صراط» واحد، اما «سُبُل» کثیر است.
این استاد عرفان گفت: یکی دیگر از واژههایی که ما را به «سلوک الیالله» دعوت میکند، در این آیه شریفه قرار دارد: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ». مقام «فِرار» مقام بسیار بلند و جایگاه رفیعی است که خواجه عبدالله انصاری هم در «منازل السائرین» به این مقام پرداخته است و قطعات قبل از «ففروا» و بعد از آن یعنی «إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ» در تبیین معنای «ِفِرار» موضوعیت دارد. واژه شیرین و دلنشین «تبتل» که در آیه ۸ سوره مزمل آمده «وَٱذۡکُرِ ٱسۡمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلۡ إِلَیۡهِ تَبۡتِیلٗا»، به معنی انقطاع است. «تَبَتُل» یک مقام مهم و از اوصاف و ویژگیهای حضرت زهرا (س) نیز هست. ما در عالم سیر و سلوک باید «متبتل» و «بتول» یعنی از هرآنچه غیرخداست انقطاع و رهایی پیدا کنیم. حافظ شیرازی میگوید: «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود * ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست.» استاد ما علامه جوادی آملی فرمود کهای کاش حافظ بهجای «تعلق» واژه «تعین» را جایگزین میکرد و اینگونه میسرود: «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود * ز هر چه رنگ تعین پذیرد آزادست.» یعنی «مطلق من» در مقام «تبتل» از بین خواهد رفت. «تعلق» مرتبه پایینتری نسبت به «تعین» دارد.
حجتالاسلاموالمسلمین رودگر با اشاره به واژه «هجرت» ادامه داد: ظاهر آیه ۱۰۰ سوره مبارکه نساء: «.. وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ...» ناظر به هجرت آفاقی و زمینی است، اما باطن آیه به هجرت درونی، انفسی و مکانتی دلالت میکند که در طول هم هستند. «وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ» به معنی هجرت از خانه «خودیت» و «منیت» است. یا در آیه ۱۰ سوره مبارکه مزمل «وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَٱهۡجُرۡهُمۡ هَجۡرٗا جَمِیلٗا»، واژه «هجر جمیل» به معنی هجرت انفسی و درونی است. این هجرت امکان تحقق در همه پدیدهها و زمینههای زندگی ما را خواهد داشت. آیه «وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَٱهۡجُرۡهُمۡ هَجۡرٗا جَمِیلٗا» نشاندهنده این حقیقت است که ما درعینحالی که نمیتوانیم هجرت آفاقی و مکانی داشته باشیم، میتوانیم هجرت درونی داشته باشیم که مهمترین آن هجرت از من، منیت و خودیت است.
استاد عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان بیان کرد: نکته کلیدی، گفتمان حاکم بر سلوک قرآنی است و واژهها و اصطلاحاتی که از آنها یاد کردیم و واژههایی که از آنها یاد نشد؛ به تعبیر آیه شریفه ۳۴ سوره سبأ این است: «.. إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا...». امام خمینی (ره) از فیلسوفان، عارفان، مفسران و فقیهان و درعینحال از سیاستمداران بزرگ معاصر است. ایشان در تمام آثار نوشتاری و بیاناتش بر «قیام لله» تکیه کردند و از دیدگاه ایشان عرفان یعنی «اَن تقوم لله». به این معنی که هرکاری که در خلوت و جلوت و در هر شرایطی انجام میدهیم، سبقه و رنگ الهی داشته باشد که این مطلب را با واژههای دیگری مانند «فی سبیل الله»، «فی الله»، «لله»، «لوجه الله» و «لابتغاء مرضات الله» باید مورد سنجش و ارزیابی قرار دهیم. اگر «قیام لله» در زندگی ما حاکم شود، همه فعل و انفعالات ما، رنگ و بوی «سلوک الی الله» خواهد داشت.