گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه لولاچیان؛ انیمیشن یکی از بهترین راههای ارتباط با کودکان و نوجوانان است به خصوص زمانی که کودکان از سالهای اول زندگی به واسطهی فن آوریهای نوین اطلاع رسانی و وسائل ارتباط جمعی، در مسیر امواج گوناگون و پیامهای متعدد قرار میگیرند. انیمیشنها به جهت داشتن فضای فانتزی و برخورداری از رنگ آمیزیهای متنوع مورد توجه قرار گرفته و از جذابترین و دوست داشتنیترین قالبها برای کودکان و نوجوانان هستند؛ و آنان با ذهن خیال پرداز خود با شخصیتهای کارتونی به شدت هم ذات پنداری داشته و خود را جای شخصیتهای مختلف آن قرار میدهند.
"بچه زرنگ" از پنجم مهر ماه در سالنهای سینمایی سراسر کشور اکران شده است و به نقل از روابط عمومی پروژه تا ۴ آبان ماه یعنی قبل از رسیدن به یک ماه اکران، توانست به فروش ۲۰ میلیارد تومانی و مخاطبی بیشتر از ۵۵۰ هزار نفر دست یابد. این تعداد مخاطب و حجم فروش در کمتر از یک ماه، پیش از این برای دیگر انیمیشنهای سینمایی رخ نداده است و از این حیث یک رکورد قابل اعتنا برای «بچه زرنگ» محسوب میشود؛ و امروز با گذشت یک ماه دیگر به فروش نزدیک به ۴۲ میلیارد تومان رسیده است.
انیمیشن سینمایی بچه زرنگ، از قویترین انیمیشنهای ایرانی ست که از لحاظ محتوایی و بصری نمره بالایی را به خود اختصاص میدهد. این انیمیشن نه تنها برای کودکان و نوجوانان جذابیت بسیاری دارد، بلکه در لیست علاقه مندی بزرگسالان خود را جای داده است. داستان هیجانانگیز شروع میشود و تا پایان پیش میرود، بدون اینکه لحظهای ریتم بیفتد و مخاطب خسته شود. نخست با زبانی کودکانه "ابر قهرمان" را بیان کرده و "محسن" شخصیت اصلی داستان خود را به عنوان یک ابر قهرمان معرفی کرده و نام "بچه زرنگ" را برای خود انتخاب میکند. او در راه ابرقهرمانی خود، با گونه در حال انقراض ببر مازندرانی برخورد میکند و سعی دارد که به عنوان اولین ماموریت خود به او کمک کند. در این راه با چالشهایی مواجه میشود. به عنوان مثال ببر مازندران که محسن او را "ببری" مینامد، در طی جریانی به شهر میرسد و محسن که پسر بچهای بیش نیست، برای پناه دادن و در امان نگه داشتن او دست به اقدامات عجیب و غریب میزند.
از جمله نکات اعجاب برانگیز در داستان، تعریفی است که از کلمه "زرنگ" به مخاطبان که کودک و نوجوان هستند، ارائه میدهد. بچه زرنگ بودن "محسن" در سرپیچی از امر پدر و مادر، جدا شدن از گروه مدرسه در اردو خارج از شهر و به همراه داشتن وسایل خطرناک مانند شوکر، نشان داده میشود و این یک ضعف بزرگ در داستان پردازی این انیمیشن است.
در خلال داستان با هر نکته مختص فرهنگ ایران که در این اثر میبینیم ذوق میکنیم و تشنه میشویم؛ ازجمله المانهای ظریف و بامزهای مثل ماشینهای ایرانی، لهجه مازندرانی/آذری/مشهدی/اصفهانی، مکانها، لباسها، چهرهها، غذاها و آکسسوار مرتبط با محیط زندگی ما یا حتی رفتارهای متناسب با فرهنگ ما مثل آب ریختن پشت سر فرد عازم سفر. در این انیمیشن حتی به نام گذاری شخصیتها هم توجه شده است. به عنوان مثال کاراکتر منفی داستان "چنگیز" نام دارد که این نام یادآور بنیان گذار قوم مغول و ویرانگری آن هاست.
ترکیب رنگ، چارچوب بندی کادرها، استفاده از رنگهای همگن در طراحی فضای داخلی صحنه به قدری دقیق و هنرمندانه است که مخاطب از لحاظ بصری، سر کیف میآید.