به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، انسیه شعبانی از اعضای بسیج دانشجویی در دلنوشتهای درباره دیدار بسیجیان با رهبر معظم انقلاب اسلامی نوشت: هوا هنوز روشن نشده بود که سمت مقصد حرکت کردم. تقریباً جزو نفرات اول وارد شدم. گروهی با لباس فرم خاکی رنگ در حال نظم دادن به حاضرین در حسینیهی امام خمینی (ره) بودند. روحانیت در یک ردیف، بسیج عشایر در یک ردیف و به همین ترتیب الی آخر. طیف رنگی حاکم بر جلسه، سبز، خاکی و مشکی بود.
چشمم خورد به آیهی حک شده بالای سر حضرت آقا. نوشته بود: ان وعد الله حق. آیهی ۶۰ام سورهی روم. بخش اول آیه نیامده بود. اول میگوید فاصبر. در ادامه هم داریم که میفرماید و لا یستخفنک الذین لایوقنون. تامل میکنم. هر بخش آیه مرتبط با مسائل روز است. شاید به اینکه همه از آقا انتظار دارند در بحث فلسطین ورود جدی پیدا کنیم. اما آیه میگوید صبر کن. وعدهی خدا حق است؛ و کسانی که [به راه حق]یقین ندارند تو را به سبکسری وادار نکنند. با تدقیق بیشتر در آیه و سورهی روم متوجه میشوم که این سوره با پیشبینی پیروزی شروع شد و با وعدهی الهی به نصرت گروه حق پایان یافت. بعد از جلسه تفسیر نور را باز کردم و محورهای مربوط به ایه را خواندم. عجیب بود.
۱. جوسازی افراد بیدین نباید در تصمیمگیری ما اثر کند. ۲. یکی از ترفندهای دشمنان سبک کردن رهبر است. ۳. کسانی به فکر تضعیف و تحقیر رهبر هستند که به راه حق یقین ندارند. ۴. کسی که صبر نکند خفیف میشود. ظاهراً یک آیهی ساده بود، اما پس و پیش آیه و سیاق، حرفها برای گفتن داشت.
چشم گرداندم. از نوزاد گرفته تا نوجوان و جوان و میانسال، از ایرانی گرفته تا پاکستانی و عراقی و اهالی کشورهای اروپایی، از سرداران نظامی گرفته تا هنرمند و ورزشکار، از شیعه تا اهل سنت، از مسلمان گرفته تا مسیحی؛ این اتحادِ در عینِ تفاوت پررنگ بود؛ و بسیج محدود نیست؛ نه به مرز، نه به زبان و نه به دین.
چشمها میباریدند و میدرخشیدند. قبل از شروع دیدار، بعضی میهمانان تک به تک دیدار مختصری با حضرت اقا دارند. تکاپو و همهمهی جمعیت و شعار لاینقطع نشان از نزدیک بودن لحظهی دیدار داشت. بله. چشممان روشن شد به نور چهرهی آن حکیمِ فرزانه. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
تلاوت قرآن آغاز شد؛ ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا... مثل همیشه از اقوام مختلف رجز خواندند از اهالیِ کهگیلویه و بویراحمد تا آن مردِ عرب. دیدار برای تجمعاتی که در شهرهای مختلف برقرار بود بصورت زنده و مستقیم پخش میشد.
لبخند از اول تا آخر جلسه از لبان حضرت آقا محو نشد.
با "یک صلوات بفرستید" و حرکت دست جمعیت را به سکوت دعوت کردند.
از بسیج گفتند و پیوند تفکر بسیج با امام رحمة الله علیه و ایشان را آفریننده و پدر بسیج خواندند. از بروز بودن منطق بسیج. دو جملهی "بسیج لشکر مخلص خداست" و " بسیج مدرسهی عشق است" از امام خمینی را با تاکید بر دقت به کلمات تفسیر کردند. فرمودند وقتی میگوییم لشکر، بسیجِ رزمنده منظومان است. این بسیج رزمنده سه ویژگی دارد: ۱. قدرت مادی و جسمانی داشتن ۲. اراده و شجاعت روحی داشتن ۳. تدبیر و ترفند جنگی بلد بودن یا همان قدرت فکری. فرمودند اینکه میگویند لشکر مخلص خدا یعنی این ذخیره عظیم برای قدرتیابی شخصی نیست. لشکرهای دنیا در چه راهی قدم برمیدارند؟ بسیج رزمنده برای خدا و آن هم با اخلاص قدم برمیدارد. ایشان ادامه دادند: اینکه امام میفرماید مدرسهی عشق، یعنی بسیجی عاشق است. این عشق یک عشق هرزه پویِ بی جهتِ بدمسیر نیست. این عشق در ظرفیت و قابلیت یک مدرسه است عشق به خدا، معنویت، مردم، راه.
ایشان گفتند: بسیج بیشتر از اینکه یک سازمان باشد، یک فرهنگ است. فرهنگ بسیج، مردمی بودن است، متعهد بودن است، احساس مسئولیت کردن است، بیتفاوت نبودن است. انقلابی بودن، قدر انقلاب و معنای انقلاب را دانستن، قانون گریز نبودن، نظم ناپذیر نبودن و هنجار شکن نبودن است.
ایشان فرمودند: ممکن است یک بسیجی به یک واقعیتی معترض باشد اشکالی هم ندارد، اما هنجار شکنی نمیکند با دشمن مخرج مشترک پیدا نمیکند.
فرهنگی بسیجی فرهنگ خدمت به همه است همه. در سیل و زلزله وقتی بسیجیها تا زانو پایشان در گل میرفت و از خانهی مردم گل و لای میکشیدند نپرسیدند اسم شما چیست؟ مذهب شما چیست؟ سلیقهی سیاسی شما چیست؟
چیزی که به نظر حضرت اقا ضد فرهنگ بسیجی میآمد این بود که بخاطر این مسئولیت و آبرو و احترامی که انسان پیدا میکند به خودش مغرور بشود.
میگفتند بسیجی طلبکار نیست؛ تکلیفگراست. این که نشد از همهی عالم و آدم طلبکار باشد. بسیجی هیچوقت از امکانات سازمانیاش به نفع خودش استفاده نمیکند. این تواناییها در دست او امانت است و در کمال عفت آنرا حفظ میکند.
نکتهای که خیلی بر آن تاکید داشتند جنبهی فراملی و فرامرزی بسیج است. چیزی که اسمش را هستههای مقاومت جهانی خواندند. فرمودند اینها همان بسیج خودشان است. همان فرهنگ است، اما در قالب کشورهای خودشان. این هستههای مقاومت جهانی هستند که سرنوشت منطقه را تعیین میکنند. باش تا صبح دولتت بدمد.
در مورد نقشهی جدیدِ غرب آسیا که غربیها قصدش را داشتند بسازند صحبت کردند و به تشریح آمریکایی زدایی شکل گرفته در منطقه، دوگانههای جعلی و تحمیلی مثل عرب و غیر عرب، شیعه و سنی، افسانهی باطل هلال شیعی و این دوگانهی جدید مقاومت و تسلیم که جبههی مقاومت در برابر دوگانههای استکبار رقم زد و حل مسئلهی فلسطین؛ تشکیل حاکمیت فلسطینی در کل کشور که طرح همهپرسی از فلسطینیها هم برای این کار مطرح شد پرداختند
ایشان ادامه دادند که طوفان الاقصی حادثهی بینظیری بود که هدفها را بهم نزدیک کرد. رژیم صهونیستی هر کاری کرد نتوانست طوفان الاقصی را که باعث شده بود رژیم اعصابش تکه پاره بشود خاموش کند. با این کار فقط بیآبرویی برایشان ایجاد شد. نه تنهای آبروی صهیونیستها را برد بلکه آبروی آمریکا را هم برد. آبروی تمدن غرب را برد.
حضرت آقا در پایان عرایضشان ۹ توصیه به بسیجیان داشتند.
۱. بصیرت افزایی کنید. در خودتان و در دیگران
۲. ابتکار عمل را در قضایا شما بدست بگیرید. در زمین دشمن بازی نکنید. اگر بصیرت داشته باشیم نقشهی دشمن را میشناسیم.
۳. امید به آینده را هرگز از دست ندهید. وسوسهها در شما اثر نکند. دلیل واضحی که یک جوان نباید هرگز امیدش را از دست بدهد این است که کشورش در طول ۴۴ سال همیشه تحریم بوده و این همه پیشرفت کرده. صدبرابر چیزی که تا الآن پیش رفتید میتوانید پیش بروید. حالا من اینطور میگویم. خیلی بیشتر از اینهاست این پیشرفت.
۴. از غرور بپرهیزید. خدا را شکر کنید.
۵. هرگز احساس عجز و ناتوانی از کارهای بزرگ نکنید. اگر همت داشته باشید، صبر کنید و تلاش داشته باشید، علاج کار حاصل میشود. نباید شتابزده باشیم.
۶. از کارهای نمایشی و ویترینیِ بدون محتوا پرهیز کنید.
۷. این سمتی که به شما دادند این امانت خدا نزد شماست. قدر بدانید و همین باشید.
۸. از دوقطبیهای کاذب بپرهیزید.
۹. در کنار نیروهای عملیاتی، نیروهای طراح را هم جذب کنید.
دعا کردند.
سخنرانی تمام شد. آقا رفتند و مشتاقان دیدار، ایشان را با اشک بدرقه کردند. در این دیدار چیزی که بیشتر از همه توجهم را جلب کرد، آسیب شناسی دقیق و اطلاع از ریز جزئیات آسیب تشکلها و آفات بسیج در تمام اقشار از اوضاع فعلی بود.
خلاصه اینکه چهار واحد اخلاق تشکیلاتی، ۲ واحد غرب شناسی، ۲ واحد تحولات غرب آسیا و ۲ واحد جهاد تبیین پاس کردیم.