به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - سید رضا میرجعفری، سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان کشور نکات مهمی داشت که از جمله پراهمیتترین مواردی که ایشان به آن اشاره داشتند موضوع فلسطین و جنگ پنجاه روزه غزه بود.
حضرت آیت الله خامنهای روز چهارشنبه هشتم آذر ماه درباره طوفان الأقصی و تأثیر این عملیات گفتند: «رژیم صهیونیستی که اعصابش از این طوفان تکه پاره شده، برای خاموش کردن آن دست به بمباران بیمارستان و مدرسه و جمعیتهای مردمی و کشتن کودکان کرد که البته با این جنایتها نتوانسته و نخواهد توانست طوفان الاقصی را از بین ببرد.»
ایشان همچنین در مورد تأثیر این عملیات و در تقبیح موضعگیری یکی از سران غربی در زمینه توجیه جنایتهای رژیم صهیونیستی با عنوان «دفاع از خود»، گفتند: «فرهنگ و تمدن غربی این است که اسم به شهادت رساندن ۵ هزار کودک فلسطینی و استفاده از بمب فسفری را دفاع از خود میگذارند؛ بنابراین فرهنگ غرب هم در این قضیه بیآبرو شد.»
مأموریت تمدنی اسرائیل برای حفظ هژمونی غرب و در رأس آن امریکا
به همین بهانه مصاحبه تصویری داشتیم با عطاءالله بیگدلی کارشناس مطلعات تاریخ تمدن غرب، وی ابتدا و در موردد عملیات تاریخی طوفان الأقصی گفت: نکتهای که به نظرم میرسد باید در مورد صحبتهای دیدار رهبری با جمعی از بسیجیان کشور گفته شود و همچنین تحلیل طوفان الأقصی ارائه شد این است که ما در حدود بعد از جنگ جهانی دوم، مغرب زمین با رهبری آمریکا صورت جدیدی از وضعیت تمدنی خود را تجربه کرد که صورت تمدنی موفقی به نظر می رسیده و یکی از توفیقات این وضعیت این بوده که توانسته چالشهای داخلی خود را تا حدود زیادی حل کند و بعد از جنگ سرد و فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۰ اصولاً تمدن مغرب زمین اصولاً جهان اسلام را به عنوان دیگری خودش و یک مخالف بالقوه و تهدید تمدنی برای خودش مورد شناسایی قرار دهد.
این کارشناس تاریخی در ادامه افزود: به همین دلیل است که در دهه آخر قرن بیستم تقریبا در سراسر جهان نوعی ثبات را میبینیم و جنگها به داخل جهان اسلام و مستطیل قرمز این سوی خاورمیانه تا مرزهای چین و از بالا روسیه تا پایین آفریقا و عربستان و یمن، جنگها به این حوزه هدایت شده و دائما برای تضعیف جهان اسلام طرحهایی داده میشود.
او درباره مأموریت تمدنی اسرائیل برای حفظ هژمونی غرب و در رأس آن امریکا هم گفت: نکته بسیار کلیدی این است که شاید مهمترین عامل مدیریت تضعیف جهان اسلام اسرائیل است به این معنا که اسرائیل یک مأموریت تمدنی دارد که اسلام را تضعیف کند و کانون درگیریها و تشدید کننده منازعات درون جهان اسلام باشد که هم جنگهای مستقیمی علیه اسلام راه میاندازد و هم خدماتی در جهت جنگ علیه منطقه میدهد که نمونههای آن را در عراق و افغانستان نیز مشاهده میکنید.
بیگدلی در مورد تأثیر نابودی اسرائیل بر شکل گیری تمدن نوین اسلامی توضیح داد: مسئله این است که اگر جهان اسلام بتواند این نقطه کانونی داخل خود علیه اسرائیل و به تعبیر امام غده سرطانی بسیج کند و این غده را کنترل و در نهایت از بین ببرد احتمال اینکه جهان اسلام و تمدن نوین اسلامی بتواند در دهههای آینده سر و شکلی بگیرد و صورتی بدهد و در برابر تمدن مغربزمین یک ایده تمدنی داشته باشد و بتواند یک وضعیت تاریخی جدیدی شکل دهد حتما وجود دارد.
طوفانالأقصی نوید بخش ظهور تمدن نوین اسلامی و نابودی اسرائیل است
این کارشناس تاریخی در مورد طوفان الأقصی و تأثیر تاریخی آن نیز اضافه کرد: فرصت طلایی برای جهان اسلام در جهت ایجاد امنیت در منطقه، گسترش استقلال کشورهای اسلامی و آغاز چرخشهای تمدنی ایجاد شده وطوفانالأقصی یک آغاز است و این شروع میتواند نویدبخش ظهور تمدن نوین اسلامی با نابودی اسرائیل باشد.
بی آبرو شدن فرهنگ غرب
در بخش دوم گفت و گو با عطاءالله بیگدلی در مورد بی آبرو شدن فرهنگ غرب در جنایات اخیر رژیم صهیونیستی گفت و گو کردیم و بیگدلی با اشاره سابقه طولانی نقش خشونت در تمدن غرب گفت: ما از اولین ایدههای تمدنی که در یونان، آثار افلاطون و ارسطو شکل گرفته تا ایجاد دو گانه بربر - متمدن و تقسیم بندی بشر به اینکه یونانیها متمدن هستند و سایرین متوحش با یک ساختار و نظری در برابر شکل گیری تمدن غرب مواجه هستیم.
این کارشناس تاریخی در ادامه با عنوان اینکه همین ایده فلسفی خیلی زود باعث شکل گیری دستاندازی، تصرفات و شکل گیری جنگ شدند که ما ایرانیها اولین بار با یورش اسکندر به خودمان با این نوع از جنگها و خشونتهای تمدنی نه صرفا برای فتح سرزمین بلکه به منظور تصرف اذهان و گسترش ایدههای تمدنی یک سرزمین رو به رو شدیم.
وی ادامه داد: این وضعیت در طول تاریخ ادامه داشت، یعنی پس از یونان هم در زمان امپراطوری روم باستان این تجربیات را از سر گذراندیم و دورانهای طولانی جنگهای امپراطوری روم با ایران در واقع جنگ و منازعه دو ایده تمدنی بوده که به خصوص از طرف رومیان گمان بوده که با خصومت باید همراه باشد البته ما معمولا در آن دوران تاریخی با پرده پوشیها و ظاهر سازیهای نظری برای این مسئله نمیبینیم و علنی این خشونتها اعمال میشود.
پیوند عملی جهان غرب و یهود صهیونیست در جنایات علیه غزه
بیگدلی درباره ادامه منازعات تمدنی و دینی نیز توضیحاتی داد: در دوره مسیحیت جهان اروپایی و غربی هم تعامل آنها با جهان اسلام جنگی و خشونتآمیز بوده و علی رغم جنگهای اولیه بزرگترین جنگ را آنها علیه اسلام راه انداختند و همانطور که میدانید از سال ۱۱۰۰ میلادی تا ۱۳۰۰ میلادی حدود دویست سال جنگهای صلیبی با منازعات فراوانی همراه بوده، که این فرایند با شروع قرن ۱۸ میلادی و ظهور ایده تمدن غربی بسیار تشدید شد و اصولاً انسانی که در عصر روشنگری قرار داشته انسان دستانداز خشونت طلب حذف کننده است و این به دلیل این است که چون از خودش، تمدن، طبیعت و حتی خدا راضی نیست میل و سودای تغییر در جهان دارد و این میل و سودای تغییر او را همزاد خشونت این انسان کردهاست.
وی در مورد ادامه این وضعیت تمدنی و تسری آن به عصر مدرنیته هم گفت: پس از جنگ جهانی دوم و با ظهور یهود صهیونیسم و همزمان راست مسیحی خشونتهای مذهبی که در ادیان گذاشته سابقه ایدئولوژیک و اعتقادی داشته به انواع روش های جنگی اضافه میشوند، خصوصا که صهیونیستها تلقی انسان در مقابل ناانسان و دوگانهی نژادپرستانهای که دارند بر دوگانه تمدن و بربریت هم سوار میشود و حالا دیگر فلسطینی مسلمان متوحش غیر انسان است و دو جهان غربی و یهودی صهیونیستی با یکدیگر پیوند عملی پیدا میکنند و نتیجه آن چنین جنایات جنگی گستردهای علیه به ظن خود ناانسانهای متوحش هستند.
امکان ایجاد نظم و افقهای جدید
بیگدلی در پایان با اشاره به وجه بشارت دهنده جنگ پنجاه روزه غزه بیان کرد: وجه مثبت و بشارت دهنده این ماجراها علی رغم تلخ بودن آنها این است که مطالعات تاریخی نشان داده که معمولا در آخر دورههای اقتدار و هژمونی تمدنها، زمانی که آنها رو به افول میروند و از طرق فرهنگی و نرم نمیتوانند مسائل خود را حل و از لحاظ نظری تودههای مردم را همراه کنند و به خصوص اقلیتهای تحت سلطه خود را نمیتوانند به همکاری وادار کنند معمولا به خشونت و میلیتاریسم روی میآورند و این برهههای زمانی معمولا مقاطع افول هژمونیهاست و دورههایی است که دیگر قدرتهای بزرگ مثل آمریکا توانایی حل مسائل را بدون جنگ را ندارند و امکان ایجاد نظم و افقهای جدید به وجود میآید.