به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مراسم عصر شعر «به نام مادر» همزمان با ایام فاطمیه و در راستای گرامیداشت یاد و خاطره مادران و کودکان شهید غزه با حضور سیدمجتبی ابطحی، دبیرکل کنفرانس بینالمللی حمایت از مردم فلسطین مجلس شورای اسلامی، فاطمه قاسم پور رئیس فراکسیون زنان و خانواده قوه مقننه، رویوران معاون سیاسی جمعیت دفاع از ملت فلسطین، روح الله زاد رئیس مرکز راهبردی جمعیت دفاع از ملت فلسطین و شاعران و نویسندگان شعر آیینی از جمله علیرضا قزوه، حجت الاسلام سیدعبدالله حسینی مدیر مرکز اسلامی ژوهانسبورگ، محمدمهدی عبداللهی رئیس کارگروه ادبیات و هنر مقاومت کنفرانس بین المللی حمایت از فلسطین، حمید هنرجو شاعر و پژوهشگر، سعیده حسینجانی شاعر و پژوهشگر، نغمه مستشارنظامی دبیر محافل ادبی کتابخانه های عمومی کشور، مجتبی حاذق، مهرداد مهرابی، محدثه آشتیانی، فاطمه افشاریان، الهام صفالو، ابراهیم شایان و.. در باغ کتاب تهران برگزار شد.
سید مجتبی ابطحی در این مراسم با اشاره به محوریت مراسم یادشده، گفت: نقش خانواده و خانه در میان فلسطینیان خصوصا غزه دارای اهمیت ویژهای است؛ بزرگان خانواده محوریت قرار دارند از این رو مشاهده میشود که بیش از یک هزار و پانصد خانواده به کلی شهید شدهاند.
دبیرکل کنفرانس بینالمللی حمایت از مردم فلسطین مجلس اظهار کرد: صهیونیستها طی هفته های گذشته فشارهای زیادی به خانوادههای فلسطینی وارد کردند تا آنها غزه را ترک کنند و این درحالیست که هیچ فردی از این سرزمین خارج نشده و در مقابل 680 فلسطینی نیز به داخل غزه وارد شدهاند.
وی ادامه داد: شاعران و نویسندگان از جمله نخبگان در هر جامعهای محسوب میشوند لذا در مقابل رخدادهای اخیر در سرزمین های اشغالی خصوصاً در غزه مسئول هستند.
ابطحی تصریح کرد: مشاهده شد چند روز پیش روسای چند دانشگاه در خارج از کشور بخاطر حمایت از عدالت خواهی برکنار شدند؛ در واقع این امر نشان میدهد هر فردی در هر جایگاهی باید برای تبیین عدالت خواهی ایفای نقش کند.
دبیرکل کنفرانس بینالمللی حمایت از مردم فلسطین مجلس بیان کرد: مسئله فلسطین موضوعی است که میتواند همه افراد را کنار هم جمع کند و این درحالی است که ما هنوز نتوانستهایم مسیر آرمانخواهی در این عرصه را برای نسل آینده خوب ترسیم کنیم.
وی تصریح کرد: بنابراین باید تلاش کنیم در تولید آثار ادبی و هنری، جامع نگری صورت بگیرد و آیندگان را مدنظر قرار دهیم. در واقع نسل آتی هدف ناتوی فرهنگی است و در این راستا نخبگان اعم از شاعران و نویسندگان نقش مهم و پررنگی برای مقابله با این مهم بر عهده دارند.
برخی از اشعار قرائت شده در این مراسم به شرح ذیل است:
محمدمهدی عبداللهی
قنوت گریه گرفتم عزاى دیگر را
میان روضه که دیده، عروج پیکر را؟
غبار ماتم افلاک با سکوتى تلخ
گذاشت در دل طوفان، غم صنوبر را
محرّم آمده از نو ولى بگو اى دل
چگونه شرح دهم آن غروب آخر را؟
شبیه حرمله اینبار قوم کودک کش
نشانه رفته گلوی هزار اصغر را
به اشک هاى سحرخیز جانب غزه
ببین به هیئت خون، لاله هاى پرپر را
به مقتلى که در آن، کودکان به خون خفتند
بخوان عزیز دو عالم، فراز آخر را
سقوط لشکر صهیون چقدر نزدیک است!
و قدس! منتظر است آن طلوع دیگر را
***
حمید هنرجو
وداع تلخ مادر
قساوت، سنت دیرینهای در آن جماعت بود
شکمها طبل غازی، مغزها خالی ز فکرت بود
تباهی سایه میانداخت بر خاکستر انسان؛
زمانه دور باطل داشت، حق با اهل مکنت بود!
نمک از سفره مهر پدر خوردند و با دختر
چرا رفتارشان مصداق کفران محبت بود...؟
دریغا از جوانمردی! تزبزب بود و بی دردی
و بر پیشانی نامردها مهر جهالت بود
طمع، راه شرف را بست در آن برهه خونین
به رگ ها آنچه در نامردمان خشکید، غیرت بود
مدینه شهر پیغمبر، حقیقت را بگو آخر ؛
که زهرای علی بعد از پدر، میزان امت بود
وداع تلخ مادر بود و اولاد علی، بی تاب
خدا هم در شب تدفین بانوی ولایت، بود...
****
سید عبدالله حسینی مدیر مرکز اسلامی ژوهانسبورگ
غزه عزت
در خلیج عدن خبرهایی است
ساحل سرخ غزه طوفانی است
از یمن میرسد شمیم اویس
بوی عطر اویس رحمانی است
حشمت هاشمی هویدا گشت
هاشم از غزه سر بر آورده است
سفر سخت سنگ تا صاروخ
سنگ در غزه پر در آورده است
گرچه با تیغ شمر های زمان
ذبح گشته هزار اسماعیل
بعد هفتاد سال استعمار
غزه سیلی زده به اسرائیل
قبله در قید و قدس در زنجیر
غزه آبستن شقاقی هاست
شهر ویران شده است اما باز
شاهد رستن اقاقی هاست
تلفات یهود سنگین است
گله گله گراز می میمیرند
حرمله مسلکان صهیونیست
کودکان را نشانه میگیرند
نهری از خون بحر ها جاریست
غزه از درد میزند فریاد
با گلوی بریده میگوید
نهر تا بحر میشود آزاد
هر زمان موشکی شود شلیک
از یمن یا که غزه یا بغداد
نقش بسته است بر کلاهک آن
نام سرخ شهید فخریزاد
ابن سعد زمان نتانیاهو
بایدنهم یزید بیدین است
به سما رفته خون اصغر ها
افق شهر غزه رنگین است
بعد هفتاد سال ظلم و ستم
سنگ بر ساغر ستم خورده است
روح سردار میدهد فرمان
نقشه شوم شان بهم خورده است
غزه یعنی حماسه پیروز
شهر خون وشهادت و ایثار
غزه یعنی مقاومت تا نصر
غزه یعنی بزرگ پرچمدار
ایستاده درختوار صبور
بر چکاد مقاومت غزه
دشمنت را زپا در آوردی
ای نماد مقاومت غزه
غزه عزت و عدالت و عشق
راه سرخت دوام خواهد یافت
شهر زخمی صبور باش بایست
زخم تو التیام خواهد یافت
گرچه مه در "محاق" غیبت رفت
افق شرق وغرب تاریک است
"متواتر" ترین خبر اینست
که ظهور ستاره نزدیک است
از "جنین جریح"" تا "غزه"
گشته برپا قیامتی دیگر
چشم در راه ماندگان ظهور
اینک اینک علامتی دیگر
"حمره مشرقیه" عشق است
در افق پرتوی که یافته نشر
دل به قرآن شبی "تفأل" زد
گفت "والفجر ولیال عشر"
ازازل گوییا که در تقسیم
عشق کارش به ما محول شد
"مختصر" بود اصل نسخه عشق
با حواشی ما "مطول" شد
چارده قرن گر ز"قتل" گذشت
تا به اکنون غریق غم هستی
بر سر"عمامه سیه" داریم
زانکه از "اولیای دم" هستیم
سرسپرده به دست اولوالامر
دور این انقلاب پیچیدم
تا که روزی بدارم آویزند
بر سر خود طناب پیچیدم
خوش درخشیده ایم واین "اشراق"
"خصم" مارا به رغم "خیشوم" است
ساقیا از فراق می مردیم
تا بکی این "رحیق مختوم" است
غرب "نصف النهار مبدا" نیست
به "گرینویچ" اعتماد مکن
مقصد امروز"مسجد الاقصی" است
"نص" رسیده است "اجتهاد" مکن
کعبه را کردهایم "نصب العین"
شعرهامان تمام آئینی است
از ره مکه منحرف شدهاید
زانکه قبله نمایتان چینی است
هم لباسم جناب نصرالله
آخت سیلی به گوش اسرائیل
سی وسه روز کرد بردشمن
طعم تلخ شکست را تحمیل
آشکارا هلال روشن را
در افق کرده ایم "استهلال"
لشکر فاتح خمینی را
فتح قدس است "منتهی آلامال"
می شود طالع آفتاب ازغرب
با افول ستاره داود
روز "فتح المبین" خون آنروز
روز"رضوان" شیعه خواهد بود
شعله های مقاومت برپاست
از صحاری غزه تا بغداد
نصر پرچم زده است در بیروت
در یمن عشق میزند فریاد
آنچنان که خمینی ما گفت
عاقبت صهیونیسم خواهد مرد
پرچم این رژیم غاصب را
صرصر انتفاضه خواهد برد
همه آمادهایم و جان بر کف
"لشکر قدس" را امیر کجاست
برسان "فاعل مقدر" را
ای خدا"مرجع ضمیر" کجاست
چقدر این کسوف طول کشید
تا بکی این "ضمیرمستتر" است
نه فقط اهل عشق منتظرند
که خداوند نیز "منتظر" است
باکی از مرگ نیست. در این راه
پیش عشاق مرگ مقهور است
جز شهادت مباد قسمت ما
مرگ از آستان ما دور است
رهبرم در جهاد لب تر کن
تر کنم تا که خاک را با خون
چارده قرن میکشم آقا
انتظار نبرد با صهیون
در صف اول جهاد و دفاع
بر کف ما مجاهدان باده است
چند گام آنطرف تر از حیفا
فاطمیون همیشه آماده است
رهبرم گوشه جبین خم کن
تا کنم جان خویش قربانی
چفیه بر دوش ودست بر ماشه
این همه قاسم سلیمانی
****
نغمه مستشار نظامی
در دلم مویه میکنند زنان، در سرم حوض خون به پا شده است
دستی از زیر خاک بیرون ماند، سر گنجشکها جدا شده است
این چه کابوس تلخ و تاریکی ست، این چه رسمی ست این چه قانونی ست
در تمام خرابهها امشب، رود رود عزا به پا شده است
دخترم از صدای بمب مترس، پسرم آفتاب فردا باش
مادران و زنان به پا خیزید، شاعران نوبت شما شده است
غزه را چون هلال میخواهند، ماه در پشت ابر؟ ممکن نیست!
غزه ماه است، ماه، ماه تمام از پس ابرها رها شده است
وعده عشق مسجدالاقصیست، در نمازی به وقت صبح ظهور
ظلمت شب به جا نمی ماند، نکبت ظلم بر ملا شده است
محدثه آشتیانی:
برای خالق عالم یگانه مخلوقیست
کسی که خلق شده قبل خلقت آدم
کسی که خاک قدمهاش ماه و خورشیدند
کسی که نور خودش را نشاند در عالم
سلام دختر دریا، درود مادر رود
تو که جدایی از آتش، تویی که فاطمهای
تویی که مهر تو جاری شده ست در عالم
فقط نه مادر سادات، مادر همهای
تویی که گنج نهانی به روی خاک زمین
تویی که با نفست آسمان مزیّن شد
تویی که مبدأ نوری و مقصد خلقت
که با وجود تو تکلیف نور روشن شد
شکوه خلقت عالم، دلیل روشن نور
عزیز قلب خدا و عزیز جانِ رسول
عزیز کرده که باشی خدات میگوید
حبیبهای و طهورا، رضیهای و بتول
چه خو گرفته زمین با سجود بسیارت
جهان نشسته میان قنوت نیمه شبت
چه شد که روز و شب آسمان سیاه شد و
گرفت قلب زمان از سکوت نیمه شبت
قضا به گریه نشست و قدر زمین افتاد
چقدر تیره و تاریک شد جهان علی
قیامتی شده در عرش، حور میلرزند
رسیده اند همه دشمنان جان علی
به کوچه آمدی و سایه آمد از آن سو
به کوچه آمدی و راه بر تو سد کردند
تو خوب بودی و با تو چقدر بد کردند
پناه عالمیان بود چادرت مادر
پناه هر دو جهان را چرا لگد کردند؟
به خاکریز علی بر دفاع آمدهای
که شاهدند در این معرکه در و دیوار
میان قاصدک و باد راز پنهانیست
نشان عشق علی را به سینه زد مسمار
غریبهها (نه فقط آشنا) دعای تو اند
جماعتی که همیشه دعای این یاسند
چه کرده اند که اشک حسن در آمده است
چقدر این در و همسایه قدر نشناسند
چهها گذشته که با تازیانه میگرید
زمانه بعد تو تنها گذاشت حیدر را
کسی که کنده در قلعهای به آن عظمت
چگونه نیستی و باز میکند در را
به ضربه هر پر گل ریخت روی خاک کبود
همان گلی که خودش بضعۀ محمد بود
همان گلی که شمیمش بهشت را پر کرد
همان گلی که معطر ز بوی احمد بود
خزان زدهست گل یاس ارغوانی را
حسن نشسته چو ابر بهار میگرید
کسی ندیده که کوهی به هیبت حیدر
برای چاه چو یک آبشار میگرید
به هر کجا بروم جلوهی تو معلوم است
به هر طرف که نظر میکنم نشانۀ توست
تو آشکار و نهانی، شبیه ذات خدا
یگانگی تو در قبر مخفیانۀ توست
***
الهام صفالو:
شبیه برف نشسته سفید پشت سفید
به روی دامن غزه شهید روی شهید
صدای رعد ...صدای هوار موشک ها
دمیده در دل طوفان ،شکوفه های جدید
جواب این همه فریاد ، قطعنامه ! سکوت !
دوباره بسته ی پر طمطراق وعده وعید
پرنده کنج قفس بین خانه اش خوشتر
که در بهشت زمین با بهانه ی تبعید
اگر چه آن سوی طوفان میان این آوار
هزار روزنه وا شد به چهره ی خورشید
رسیدهایم ز تکرار انتفاضه سنگ
به موشکی که به حیفا رسید و نعره کشید
چقدر مرغ مهاجر به خانهاش برگشت
چقدر شاخه زیتون که میوه داده امید
جهان گریست « من الماء کل شیء حی »
تپید قلب زمین زیر بارش توحید
هنوز پنجره با شوق این خبر باز است
« صدای شادی ما را ز قدس می شنوید! »