به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، نیاز به فرزندآوری ضرورت جامعه امروز است که به هیچ عنوان نمیتوان آن را انکار کرد. مهمترین دلیل آن هم جلوگیری از پیری جمعیت و گرفتار شدن در تله جمعیتی است. برای همین اگر خانوادهها تشویق به فرزندآوری شوند، این ضرورت مهم انجام خواهد شد. تقریباً همه کارشناسان بر بد اجرا شدن قانون جوانی جمعیت اذعان دارند و همین مسئله گمانهزنیهایی را برای کاهش رشد جمعیت مطرح کردهاست.
این آمار است که نشان میدهد مسیر درستی پیموده شده یا نه. کافی است نگاهی به آمار تولد در دو سال گذشته بیندازید و آن را تا به امروز (در این دو سال) مقایسه کنید. کاملاً مشخص است که آیا قوانین تأثیر گذار بوده یا نه؟ البته میتوان تخصصیتر هم کار کرد، یعنی این آمار را دو سال، دو سال بررسی کرد تا به نتیجه بهتر و قطعیتری رسید، اما این آمار تا امروز در اختیار هیچکس قرار نگرفته، به همین دلیل برخی مدعی نتیجهبخش بودن طرحهای تشویقی جمعیت هستند و برخی آن را انکار میکنند، اما واقعیت این است که بدون آمار و ارقام واقعی تمام آنچه در این راستا بیان میشود چیزی بیش از تحلیلهای میدانی نیست.
غلامرضا حسنی درمیان، جمعیتشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد در گفتگو با «جوان» درباره تحلیل خود نسبت به روند فرزندآوری میگوید: «باید هر پنج سال یکبار سرشماری انجام شود، اما آخرین سرشماری مربوط به سال ۱۳۹۵ است، چراکه سال ۱۴۰۰ سرشماری صورت نگرفته و فاصله زمانی بین آخرین سرشماری (۱۳۹۵) تا سرشماری بعدی (۱۴۰۵) مدت ۱۰ سال میشود. پس باید در این فاصله ۱۰ ساله باید دادهها را از طرق دیگری مثل تحقیقات میدانی روند افزایش یا کاهش جمعیت پیدا کنیم.»
او ادامه میدهد: «بررسیها نشان میدهد که روند رشد جمعیت طی سالهای اخیر به شدت نزولی بودهاست به طوری که نرخ رشد جمعیت کشور از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۵ از ۹/۳ به ۶/۱ کاهشیافته و در سال ۱۳۹۵ به ۲/۱ درصد و در سال ۱۴۰۰ به ۶/۰ درصد رسیدهاست. به عبارت دیگر در عرض تنها پنج سال، نرخ رشد جمعیت کشور به میزان ۵۰ درصد کاهش یافتهاست.»
وی ادامه میدهد: «اخیراً تحقیقی را انجام دادیم تا بررسی کنیم سیاست صیانت از خانواده و جوانی جمعیت تا چه اندازه مؤثر واقع شده و پیامدهای آن چه بودهاست. این تحقیق نشان داد در اجرای سیاستها با موانعی جدی داشتهاست؛ هم موانع در حوزه عاملیت و هم افراد که این نظام تشویقی را مؤثر در تغییر نگرش آنها نشان نداد. متأسفانه بسترهای اقتصادی و فرهنگی برای تغییر نگرش افراد در افزایش باروری به قدر کافی مهیا نیست.»
این جمعیتشناس میگوید: «اقدامات انجامشده را نیز در این سالها نباید نادیده گرفت و نمیتوان آنها را غیرمؤثر دانست، چراکه تا حدودی از شدت کاهش رشد جمعیت جلوگیری کردهاست، اما ایدهآل ما که رسیدن به ۵/۲ فرزند به ازای هر زن است نیاز به یک همبستگی بسیار مؤثر بین بخش دولتی، خصوصی، بدنه اجتماعی و هماهنگی نهادهای مختلف در جهت این سیاست است که باید به آن توجه شود.»
حسین مروتی، کارشناس و پژوهشگر خانواده، اما معتقد است که سیاستهای افزایش جمعیت توانستهاست خانوادههای دارای دو فرزند را تشویق به داشتن فرزند سوم و چهارم کند. او در این رابطه توضیح میدهد: «آمارهایی که به دست من رسیده نشان میدهد که در سال گذشته موارد تعداد موالید که وجود داشتند از بچههای سوم به بعد درصدی افزایش داشته که اینها به واسطه دلایل مختلف به خصوص قانون حمایت از قانون جوانی جمعیت است.»
او ادامه میدهد: «شاهد آن بودیم که سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ رشد جمعیت کم شدهبود که بخش عمده آن طبیعی است، چراکه تعداد زنانی که در سن متداول فرزندآوری هستند، کم شدهاست؛ بنابراین طبیعی است که با کاهش تعداد آنها تعداد موالید هم کاهش پیدا میکند.»
مروتی اظهار میدارد: «به عقیده من اگر قانون جوانی جمعیت به صورت کامل اجرا شود روند افزایش جمعیت را به درستی رقم میزند؛ چراکه بخشهای مهم فرهنگی، اقتصادی و تسهیلات اجتماعی برای اقشار مختلف مردم در شهر و روستا دارد.»
این اظهارات در حالی مطرح میشود که هیچ آماری مبنی بر تحلیل افزایش یا کاهش فرزندآوری منتشر نشدهاست. از طرفی مشاهدات میدانی نشان میدهد که خانوادهها علاقهای به فرزندآوری ندارند، بنابراین چنین واکنشی جالبتوجه است. به یک دلیل مهم، زوجهایی که هنوز صاحب فرزندی نشدهاند به دلیل اینکه طعم پدر یا مادر شدن را بچشند، اقدام به فرزندآوری میکنند تا اولین تجربه را کسب کنند، اما ماجرای فرزند دوم، سوم و چهارم کمی فرق دارد. بعد از آن ممکن است که آمار فرزندآوری در خانهها کاهش پیدا کند، بنابراین اگر بنا بود مشوقهای فرزندآوری اثرگذار باشد، اول آمار فرزندآوری در خانوادههای تکفرزند را افزایش میداد و نه فرزندان سوم و چهارم به بعد.
دکتر اسماعیل چراغیکوتیانی، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره)، کارشناس مسائل خانواده و جمعیت تحلیل دیگری نسبت به فرزندآوری در یکی دو سال اخیر دارد. او میگوید: «تقریباً از سال، ۹۴ شروع به تغییر سیاستهای جمعیتی کردیم و یک مقدار مشوقها را در این زمینه افزایش دادیم، از آن سال یک ارتفاع اندکی از نرخ باروری کل داشتیم و به نرخ جانشینی ۹/۱ رسیدیم، اما مسئله اینجاست که این نوع رشدها ما را به جایی نمیبرد. ما معتقدیم که عدد نرخ جانشینی باید ۲/۱ برسد. پس به هر میزانی که کمتر از آن باشد، یعنی ما از برنامه عقب و در خطر هستیم؛ بنابراین نرخ ۹/۱ جانشینی در سال ۱۳۹۴ اصلاً وضعیت جالبی نیست، چراکه ما به نقطه حداقلی مطلوب هم نرسیدهایم.»
او ادامه میدهد: «اگر بخواهیم منصفانه با این مسئله مواجه شویم، باید گفت تنظیم برنامه افزایش جمعیت داشتیم، اگر چه ما را به نقطه مطلوب فرزندآوری و افزایش جمعیت نرساند، اما سبب شد تا نرخ رشد کمی ثابت بماند. به نظر من روال سابق میتوانست ما را به پایینتر از این نرخ جایگزینی هم برساند.»
چراغیکوتیانی درباره پیامدهای کاهش نرخ موالید میگوید: «بیش از یک دهه از تمام تلاشها و طرحها و مصوبات در جهت افزایش جمعیت میگذرد، اما هنوز در همان نقطه خطری ایستادهایم که سال ۹۰ دربارهاش صحبت میکردیم؛ که همان مشکلاتی که پیشتر درباره آن صحبت میشد، مثل افزایش جمعیت سالمندی، مشکلات تأمین نیروی انسانی جوان و فعال و همچنین مشکلات فرهنگی و... پابرجا ماندهاست؛ مسئلهای که نشان میدهد برنامههای ما در این یک دهه کامل نبودهاست، چراکه نتوانستهایم در جهت افزایش فرزندآوری گام برداریم.»
منبع: روزنامه جوان