به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، بارها و بارها مسئولان اعلام کردند که مهمترین دغدغه کشور ایجاد اشتغال است. اما ایجاد اشتغال دستوری نیست و باید اقداماتی برای آن صورت بگیرد؛ برای مثال استعداد افراد کشف شود و با توجه به علایق، سلایق و توانمندیهایشان به آنها آموزشهای لازم دادهشود تا هر کدامشان نقش مهمی را ایفا کنند. در این زمینه مدارس فنی و حرفهای و کاردانش سهم غیرقابلانکاری را دارند؛ آنها میتوانند باعث ترویج مهارتآموزی در کشور شوند. اصلاً «هنر تولید» در همین مدارس یاد داده میشود؛ بنابراین میتوان گفت که توجه به هنرستانها، نقش بسزایی در ایجاد اشتغال دارد، البته اگر آموزشها در این مدارس کاربردی، به روز و براساس آمایش سرزمینی باشد. در این رابطه با عباس بیات، مدیر کل دفتر آموزشهای فنی و حرفهای و کاردانش گفتگو داشتهایم.
اشتغال یک مسئله چندوجهی است. طبق فرمایش مقام معظم رهبری، اصل بحث اشتغال، تولید است؛ یعنی اگر در کشور، تولید فراگیر شود و رونق و رشد تولید اتفاق بیفتد، طبیعتاً آن موقع بحث اشتغال حل میشود، اما اگر اینها نباشد، تنها ظرفیتی که میماند ظرفیت دولتی است که آن هم بسیار محدود است، بنابراین اشتغال به عنوان متغیر وابسته و تابع تولید است.
حال برای اینکه تولید در کشور اتفاق بیفتد چه چیزی نیاز است؟ نکته اساسی و بسیار مهم در ایجاد تولید، وجود نیروی انسانی است که توانایی و شایستگی و مهارت برای تولید کردن داشته باشد. اگر به سبک دولتها در ادوار مختلف برای ایجاد شغل و تولید به افراد وام داده شود، اما آنها، توانایی تولید کردن نداشتهباشند، بعد از مدتی ورشکسته خواهند شد، آن وقت جز قرض بالای قرض، هیچ چیز دیگری برایشان نمیماند. در اینجا نقش آموزش بسیار بااهمیتتر میشود.
از سوی دیگر وقتی میگوییم که تولید و اقتصاد «مردمی» شود و همه در این حوزه وارد شوند یعنی کار به صورت عمومی باشد. در این خصوص وزارت آموزش و پرورش، ظرفیت، امکان و وظایفی دارد تا به عموم مردم، مهارتهایی را براساس توانمندیهایشان یاد بدهد. اصلاً برای همین کار است که هنرستانها ایجاد شدهاند، این مراکز آموزشی به طور اختصاصی وظیفه دارند آموزشهای مبتنی بر شغل، حرفه و نظام تولید را به دانشآموزان بدهند و این مبنای کارشان است.
حدود یک میلیون و ۱۷۰ هزار هنرجو در مقطع متوسطه دوم داریم که نزدیک ۴۰ درصد از بچههای متوسطه دوم را به خود اختصاص دادهاست. این هنرجویان در چهار زمینه صنعت، خدمات، کشاورزی و هنر و در بخشهای مختلف آموزشهای مربوط به شغل و حرفه را میبینند. به لطف خدا طی دو الی سه سال اخیر جذب دانشآموزان در هنرستانها، افزایشی بوده و هر سال حدود ۵۰ الی ۶۰ هزار نفر (حدود ۲ درصد) به جمعیت هنرستانیها اضافه شدهاست. گفتنی است که در برنامه هفتم توسعه تصویبشده که حدود ۵۰ درصد دانشآموزان دوره متوسطه دوم وارد هنرستانها شوند.
حدود ۹۴ درصد هنرجویان در هنرستانهای دولتی درس میخوانند و ۶ درصد در هنرستانهای غیردولتی آموزش میبینند.
پاسخ این سؤال درباره تمام هنرستانهای کشور و تعمیم آن به همه آنها سخت است، اما به طور کلی میتوان گفت در مورد فضا و تجهیزات هنرستانها هنوز با استاندارد مطلوب فاصله داریم و نیازمند سرمایهگذاری زیادی در آنها هستیم تا به استاندارد مطلوب برسند. البته باید گفت با همین امکانات و ظرفیتی که فعلاً وجود دارد، زمینه برای آمادگی بچهها برای ورود به بازار کار وجود دارد.
از طرفی، طی سالیان گذشته، کمبود نیروی انسانی داشتیم. برای همین امر آزمون استخدامی سال گذشته و همچنین سال آینده برگزار شده و میشود تا هنرآموز جذب کنیم.
گفتنی است که در قانون بودجه به بهروزرسانی تجهیزات هنرستانها اشاره شدهاست. امسال بالغ بر ۴۵۰ میلیارد تومان در بحث تجهیزات هنرستانی ابلاغ اعتبار شده که دنبال و پیگیری خواهد شد. از سوی دیگر، استفاده از ظرفیت کارخانهها و شرکتها برای ایجاد هنرستانهای جوان که یکی از رویکردها بوده نیز در دستور کار است. بنا داریم برای کیفیشدن و استاندارد شدن آموزش فنی اقداماتی را دنبال کنیم.
بله بررسیها انجام شدهاست. بحث آمایش سرزمین از موضوعاتی است که دستور کار قرار دارد و هر ساله پایش و آمایشی در سطح ملی و استانی با توجه به عموم منطقه داریم. اینکه زیستبوم کشاورزی، صنعتی یا خدماتی است، هر ساله در استانها مورد بررسی قرار میگیرد تا متناسب با هر منطقه، آموزش متناسب با همان نیازها انجام شود.
در مورد رشتههای جدیدی مثل هوش مصنوعی که جزو حوزههای شبکه و نرم افزاری است، مهارتهای پایهای نیاز است که این مهارتها آموزش داده میشود. مثلاً در زمینه هوش مصنوعی که سوار بر بحث الگوریتم و یادگیری ماشین است، فرد باید زبان برنامهنویسی یاد بگیرد که اینها در مفاهیم برخی از رشتههای هنرستانی ما وجود دارد. هنرجویان در این رشتهها چندین زبان برنامهنویسی و تولید محتوا را یاد میگیرند. از سوی دیگر کاربرد در پودمانها یا محتواهایی که آموزش را تقویت کند نیز در دستور کار قرار دارد. بخشی از محتواهای آموزشی نیز براساس تغییرات در مشاغل، به روز میشود و تغییر میکند.
بله به عنوان مثال رشته محیطبانی در سال گذشته در استان خوزستان داشتیم و یک گروه ۲۰ نفره از هنرجویان را آموزش دادیم، اما از آنجایی که ظرفیت برای پذیرش این رشته تکمیل شدهبود و دیگر این رشته را از خوزستان حذف کردیم، ولی همین رشته محیطبانی در دو استان دیگر «مازندران» و «اردبیل» نیاز بود که هنرجو برایش جذب کردیم. یا مثلاً در برخی جاها گفتیم به ترکیب تعادل مثلاً رشته حسابداری، ظرفیت جدید اضافه نشود و همان ظرفیتی را که هست، کیفیتبخشی کنند. مورد دیگر اینکه برخی رشتهها از لحاظ محتوا یا بازار کار، قدیمی شدهبودند، به همین دلیل توسعه آن را در استانهای مختلف محدود کردیم.
تقریباً مطالعات تطبیقی در این حوزه یک سابقه ۴۰ ساله دارد. بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال توسعه دنیا از نظام آموزش دوگانه فنی و حرفهای همراه با کار برای تربیت نیروی کار ماهر استفاده میکنند که شناسایی نقاط مثبت و ضعف این روند منجر به راهکارهایی در جهت بهبود کارایی نظام آموزش فنی و حرفهای در کشور ما شدهاست. همچنین تجارب کشورهایی مثل چین در حوزه آموزش فنی و حرفهای که بحثهای تولید محور را دارند، در هنرستانهای کشورمان مورد توجه قرار گرفتهاست. تقریباً بازخوانی مناسبی از تجارب کشورها در هنرستانهای ما نیز صورت گرفته است و خلئی از این لحاظ نداریم. شاید بیشترین خلأ در اجرای عملیات باشد؛ اینکه به ازای افکار، ایدهها، ساختارها و منابع، اقداماتی نیز صورت بگیرد. از طرفی گاهی بخشی از تجارب کشورهای دیگر را که فکر میکردیم در کشور ما نیز میتواند عیناً اتفاق بیفتد، اجرا کردیم، اما وقتی دیدیم ظرفیتها و سازوکارهای قانونی کشور ما با آنها متفاوت بودهاست با شکست مواجه شدیم. در واقع در برخی از موارد نسبت به مجموعه رابطهها و ساختارهای نظام آموزشی فنی و حرفهای در آن کشورها توجه نکردیم؛ یعنی ایده خوب بوده، اما در کشور ما که ساختار فرهنگی سیاسی متفاوتی داشته امکان پیادهسازی نداشتهاست.
رابطه دانشگاه و صنعت با رابطه مدرسه و کارخانه تفاوت دارد، اما به این نکته مهم باید توجه شود که بازار کار و صنعت باید به دنبال دانشگاه و هنرستان برود و نیازهایش را به آنها بگوید. مثلاً کارگاه به هنرستان سفارش کند که پنج الی ۱۰ نیروی ماشینافزار نیاز دارد و برایم تأمین کنید. به نظر من ایراد کار در نوع رابطه است؛ اینکه صنعت تعیینکننده است و اگر میخواهد مسئله حل شود باید سراغ دانشگاه و هنرستان بیاید. به عقیده من باید در حوزه صنایع، این فرهنگ به وجود بیاید که دانشبنیان شوند، اهمیت نیروی انسانی و مهارتی که او دارد باید در صنعت مهم دانسته شود. از طرفی باید به این نکته نیز اشاره کرد؛ در صنعتی که از رانت استفاده میشود، کیفیت نیروی انسانی اهمیتی ندارد، بنابراین این صنعت هیچگاه سراغ آموزش و پرورش و دانشگاه برای تأمین نیرو نخواهد رفت. در مقابل، اما اگر صنعت از رانت استفاده نکند و بخواهد در کشور رقابت کند تا محصولش را خوب بفروشد، قطعاً سراغ دانشگاه و آموزش و پرورش میرود تا نیروی انسانی متخصص داشتهباشد.
در این مورد قطعاً باید مشاوران کنکور را اصلاح کرد؛ این مشاوران یا اطلاعشان کم است یا هنرستان را خیلی خوب نمیشناسند. نگاه ما این است که بچههای هنرستانی بعد دیپلم وارد بازار کار شوند، البته این مانع از ورود آنها به دانشگاه نیست. هنرستانیها، دانشگاه فنی و حرفهای دارند و جزو پنج رشتهای که باید برای ورود به دانشگاه، کنکور بدهند، برای باقی رشتهها بدون کنکور وارد دانشگاه میشوند، فوق دیپلم و بعد هم لیسانس، فوقلیسانس و حتی دکترا را در دانشگاههای آزاد، پیامنور، علمی - کاربردی بروند. برای ورود به دانشگاههای روزانه و شبانه نیز میتوانند در کنکور سراسری شرکت کنند که این کار برای هیچ هنرجویی مانع ندارد و برایش سوابق ایجاد میکنند.
اگر دانشآموزی از طریق رشته ریاضی به رشته برق و کامپیوتر برود، عمدتاً مهندسی برق یاد گرفته، اما مهارتی بلد نیست؛ او به دلیل آموزشهای تئوری یک مهندس برقی است که لیسانس دارد، اما اگر بخواهد در کارخانه و کارگاه مشغول کار شود، فوت و فن کار را بلد نیست. او تازه باید به مراکز فنی و حرفهای برود تا مهارت کافی یاد بگیرد.
متأسفانه برخی از مشاوران کنکور، اطلاعات غلط میدهند و ذهنیت دانشگاهگرایی را میان دانشآموزان القا میکنند. البته مردم آگاه هستند، اقبال به هنرستان بیشتر شده و رو به بهبود رفتهاست.
منبع: روزنامه جوان