به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه سازندگی در یادداشتی نوشت: فقر همیشه چه از نظر سیاسی و جامعهشناسی و چه اقتصادی، دغدغه مهمی برای تصمیمگیران بوده و حتی سرنوشت انتخابهای سیاسی را مشخص کرده است. دیدن افرادی که با فقر دستوپنجه نرم میکنند، همواره ناراحتکننده است. اما برای از بین بردن فقر چه کاری باید کرد؟ یعنی ابتدا باید به جنگ فقر رفت یا تلاش کرد تا ثروت جامعه افزایش پیدا کند؟ پیچیدگی دنیای مدرن باعث میشود، ندانیم چه موضوعاتی ارزش توجه کردن دارند، کدامها بیجا در نظر ما بزرگ شدهاند و کدامها سزاوار توجه بیشترند. بدتر اینکه جهتگیریهای سیاسی رسانهها همچنین گیر کردن ما درون حباب شبکههای اجتماعی باعث شده که نتوانیم به صحت اطلاعاتی که دریافت میکنیم، اعتماد کنیم.
دیدن کسانی که تا کمر در سطلهای بزرگ زباله خم شدهاند، یا کنار خیابان تکدیگری میکنند، یا کوچه به کوچه میگردند و برای نظافت حیاط و گلکاری باغچهها به صاحبان خانهها التماس میکنند، حالا به تصویری جدانشدنی از زندگی روزمره ما تبدیل شده است. ویدئوهایی که مردم از یخچالهای خالی و سفرههای کوچکشدهشان میگیرند و برای شبکههای ماهوارهای میفرستند هم دیگر تکراری شده است.
دولت سیزدهم تلاش زیادی کرده تا تب تورم را کاهش دهد و به اقتصاد تحرک بیشتری ببخشد. آمارهای جدید نشان میدهد، نرخ رشد اقتصاد ایران از ۶ درصد عبور کرده و همزمان دولت خرسند است که موفق شده، تورم نقطه به نقطه را در پایان بهمن با ۲.۷ درصد کاهش به ۳۵.۸ درصد برساند. اگرچه آمارهای رسمی نشاندهنده روندی رو به بهبود هستند، اما هنوز راه درازی مانده تا بتوان از نرخ رشد مناسب و فراگیر یا تورم پایین سخن گفت. هنوز نرخ رشد نقدینگی بالاست و تورم به این سادگیها کاهش نخواهد یافت. نرخ بیکاری در محدوده مناسبی نسبت به فصول گذشته قرار گرفته، اما هنوز تا متوسط عملکرد بلندمدت، فاصله زیادی دارد. به هر حال اقتصاد در دوره معاصر، بخش عمدهای از رفاه و زیرساخت خود را وامدار نفت است، ولی از سوی دیگر بسیاری از معضلات و مشکلات کشور نیز محصول نقشآفرینی بیقاعده این ثروت باارزش زیرزمینی در معادلات اقتصادی و اجتماعی بوده است.
بنابر آمارهای رسمی، در دو سال گذشته نرخ رشد ۴ درصدی محقق شده است. همین آمار نشان میدهد که این رشد ناشی از بازگشت فروش نفت ایران در دوره ریاست جمهوری بایدن است و به نظر نمیرسد که فضای بیشتری برای افزایش داشته باشد. در سوی دیگر ماجرا هم رشد دو سال گذشته نشانه سیکل رونق است نه آغاز یک روند بلندمدت رشد اقتصادی که بتواند منجر به رفاه پایدار شهروندان ایرانی شود. این یک واقعیت است که رشد اقتصادی بیش از ۶ درصدی در ۱۰ سال اخیر فقط یک بار در فصول تابستان، پاییز و زمستان ۱۳۹۵ با رشد بیش از ۱۰ درصدی اتفاق افتاده که برجام در حال اجرا بود و ارزش تولید نفت و گاز در آن فصول حدود ۵۵ درصد رشد داشت.
چرا رشد مهمتر از فقر است؟ چنانکه آمارها نشان میدهد، تولید ناخالص ملی همبستگی زیادی با تمام شاخصهای شکوفایی انسانی دارد از جمله طول عمر، سلامتی، تغذیه، صلح، آزادی، حقوق بشر، رواداری و حتی احساس خوشبختی. تایلر کوئن، اقتصاددان دانشگاه جورج میسون با کتابش دلبستگیهای لجوجانه استدلال میکند که یک هدف است که باید بیش از همه مورد توجه قرار گیرد: «حداکثرسازی رشد اقتصادی پایدار.» این یعنی اینکه آقای کوئن، تلاش برای دستیابی به رشد را مقدم بر تلاش برای مبارزه با فقر میداند. البته هیچ ایرادی ندارد اگر شما تمایل دارید به سایر معضلات اجتماعی توجهی کنید، اما تا آنجا که به رفاه نوع بشر مربوط میشود، هیچ راه بهتری وجود ندارد.