به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - سید رضا میرجعفری، میزگردهای فرهنگی و مناظره مختص این بخش از برنامههای انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری به پایان رسید و حالا میشود یک دورنمایی از آنچه رئیس جمهورهای بالقوه کشور در مقام اجرا از فرهنگ خواهند داشت را از نظر گذراند.
به صورت کلی با آنکه انتخابات ریاست جمهوری اساسا یک موضوع سیاسی است اما بار دیگر و در این دوره نقش فرهنگ چه در مباحث هنری و چه در موضوعات عمومیتر مرتبط با آن نشان داد نقش تعیین کنندهای در مناسبات اجرایی کشور و مسائل بنیادین مردم دارد و حتی در برخی موارد حواشی ایجاد شده سایهای بر سایر مباحث از جمله موضوعات اقتصادی، سیاسی و حتی مواضع بنیادین هر یک از نمایندگان جریانهای سیاسی کشور انداختهاست.
نظرات فرهنگی کارشناسان و نامزدها نشان داد آنها فاصله زیادی با آنچه در عالم سیاست و حتی افکار عمومی شناخته میشوند دارند و حتی در مقاطعی رفتارهای محافظهکارانه و یا بیپرواییهایی در موضوعات فرهنگی در جریان انتخابات و احتمالا بعد از آن دارند که کار دست کاندیداها و حیات سیاسیشان یا رئیس جمهور بعدی و کابینه فرهنگیاش خواهد داد.
مروری بر آنچه به خصوص در مناظرات فرهنگی افتاد گواهی بر این موضوع است که این زمین به اندازه کافی مینگذاری شده و حتی اگر در مقام سخن نامزدها را مطلوب نشان دهند در مقام عمل ممکن است آنها را با خطرهای بزرگی مواجه کند.
مسائل کلان فرهنگی مطرح شده تا اینجا و در جریان انتخابات که گاهی هم طعنههای شدیدی به موضوعات اجتماعی و سیاسی میزند به سه موضوعات هنر و سینما، حجاب، عفاف و سبک زندگی و همچنین فضای مجازی و رسانهها تقسیم میشوند که در بخش اول به هنر و سینما خواهیم پرداخت:
مروری بر مواضع نامزدهای انتخاباتی در هنر و سینما نشان میدهند کاندیداها به پرده نقرهای جذاب فرهنگ و برخی هنرها در مواجهه مستقیم با مردم نتوانستند بیتفاوت باشند و نگاه ویژهای به آن دارند.
پورمحمدی در بیان دیدگاهها و مواضعش همواره فردی در جلب و کسب رضایت همگانی نشان داده و این موضوع در مسئله سینما و هنر هم به خوبی خود را نشان داد. تلقی وی از کارنامه هنری دولت سیزدهم فراگیری در این حوزه بود و از دولت شهید رئیسی به عنوان پروژه هنر برای همه یاد کرد. این در حالیست که بسیاری از فعالین هنر به خصوص در بدنه سینما و نمایش خلاف این موضوع را معتقدند و به نظر میرسد پورمحمدی زمین بازی برای خودش را با توجه به گفتمانی که تعریف کرده کلا اشتباهی گرفته و احتمالا تحت تأثیر مسئولیت فعلی خود در این مورد نظر دادهاست.
محمدباقر قالیباف اما اعتراف بزرگی در نشست تخصصی فرهنگ خود کرد که کمی نظراتش را به واقعیت نزدیکتر میکند وی با اشاره به کارنامهاش در کار زیرساختی برای عرصه فرهنگ گفت: «من تولید کننده محتوا نیستم» همین یک جمله نشان از درک وی از فضای هنر دارد اما به نظر میرسد تا همینجا فقط پیش خواهد رفت و دست به عصا حرکت خواهد کرد تا جامعه هنری را روی خود حساس نکند. وی همواره در فرهنگ یک مدیر توسعهگرا بوده اما همیشه هم نشان داده مرد پروژههای بزرگ سینمایی و سریالی است که در تاریخ بماند که مهمترین آن پروژه حضرت موسی و تهیه کننده آن سید محمود رضوی است که همیشه پشت مشورتهای فرهنگی و رسانهای وی است.
مسعود پزشکیان همان دست فرمانی را گرفته که همیشه جریان اصلاحات در فرهنگ و هنر میرفتند، هزینه کردن از جیب هنرمندان شاخصی که در جشنوارههای بینالمللی جایزه کسب کردند. وی مانند محمد رضا عارف در سال 92 که نام اصغر فرهادی را در مناظرات برده بود از جایزه اسکار یاد کرد. پزشکیان بدون اینکه از تفاوت فاحش وضعیت جشنوارههای غربی در سالهای اخیر با گذشته خود و سیاسی شدن آنها نام ببرد کسب اعتبار در آنها را به عنوان افتخار یاد کرد.
پزشکیان تنها کسی بود که در مورد سینمای زیرزمینی صحبت کرد و حتی معتقد بود این بخش هنر باید به بدنه منتقل شود. طبیب این روزهای انتخابات ایران اما به نظر میرسد نمیداند چرا این بخش سینمایی ما از بدنه هنر داخلی فاصله گرفته؟ و احتمالا اگر رئیس جمهور شود و بخواهد به چنین حرفی عمل کند با چه مخاطرات بزرگی رو به رو خواهد شد چرا که بخش بزرگی از سینمای زیرزمینی ایران و گسترش آن در سالهای اخیر به دلیل سرمایهگذاریهای خارجی نه به منظور گسترش هنر بلکه در جهت مخالفت با نظام و همین انتخابات است که وی قرار است به عنوان رئیس جمهور اسلامی ایران با چنین چالشی در مواجهه با این مسئله رو به رو شود. پزشکیان هرگز یک مدیر فرهنگی نیست و حرفهای کلیشهای سالهای گذشته را که بارها اصلاحات از آن استفاده کردند در این حوزه تکرار میکند.
زاکانی به نظر یک شمشیر از رو بسته است. وی با اینکه محافظه کاری زیادی در مباحث فرهنگی انتخاباتی خود دارد اما نسبت به ایران و اسلام هراسی با واژه «مار» یاد کرد. وی روی آگاهی مردم حساب باز کرده و عملکردش در حوزه فرهنگی و هنری شهرداری هم نشان دهنده این است.
زاکانی با اینکه حساب ویژهای برای مردمی سازی عرصه هنر و فرهنگ باز کرده اما پایش کاملا روی مین فرهنگی ارتباط با نخبگان این عرصه است که میتواند دولت احتمالی وی را با چالشهای بزرگ در حوزه هنر و سینما رو به رو کند.
قاضی زاده هاشمی با کلید واژه نگاه تمدنی با فرهنگ رو به رو شده، شعاری بزرگ که نیاز به نگاه ویژهتری از سطح دولت دارد. وی سینما را در کنار صنایع سرگرمی دیگر مثل تفریخ به کار میبرد که نگاه متناقضی با کار تمدنی در هنر و سینما دارد و همین گویای این است که اگر مثل سخنرانیهای فرهنگیاش عمل کند هرگز به تعادل لازم در این زمینه نخواهد رسید.
وی اشارهای به هیاهوهای کاذب در فرهنگ کرد که نقطه ایدهآلی برای این روزهای سلبریتیهاست اما هرگز اشارهای به راهکار برای تعامل با این پدیده که واقعیتی در جامعه است ندارد. قاضی زاده هاشمی هم همان ضعفی را دارد که زاکانی و پزشکیان دارای آن است یعنی احتمالا در وضعیت تعامل با نخبگان عرصه هنر و سینما با مشکلات زیادی رو به روست.
توقعات در حوزه سینما و هنر از سعید جلیلی و ستاد انتخاباتیاش بالاست. ستاد جلیلی تقریبا تنها جاییست که با نزدیکیاش به جشنواره مردمی فیلم عمار نسبتی با بخشی از جامعه نخبگانی فرهنگی و هنری دارد. با این وجود همین نقطه قوت او میتواند در مواجهه با بخش دیگری از جامعه سینمایی و هنری کشور به مهمترین نقطه ضعف او هم تبدیل شود. جشنواره مردمی عمار سالهاست از یک رویداد فرهنگی و هنری در سطح ملی دور شده هرچند در نظر، عکس العملهایی داشته ولی در عمل تا نقطه مطلوب فاصله زیادی دارد.
جلیلی نقاط قوت هنر و سینما را خوب میشناسد، وی در این زمینه به درستی به ظرفیت بالای صنعت پویانمایی کشور اشاره کرد و تنها کاندیدایی بود که وارد موضوع تولید محتوا و مدیریت آن برخلاف سایر کاندیداها با جزئیات شد. جلیلی حتی پا را فراتر گذاشت و به صنعت بازیسازی هم اشاره کرد. بزرگترین چالشی که این کاندیدای انتخاباتی با آن در این عرصه مواجه است برچسب «جلیلی» است که گاردهای زیادی را در بدو ورود خود به پاستور و نمایندهای که برای استقرار در خیابان کمال الملک و باغ فردوس مستقر خواهد کرد پیش خواهد آورد.