به گزارش کروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، محمد رسولی در همایش «ماموریت اربعین حسینی» که در وزارت کشور برگزار شد، شعری با مفهوم اربعین و فلسطین را خواند:
ای رود حیف است از پی دریا نباشی/ راهی شو تا زندانی دنیا نباشی
ماندن تو را مرداب خواهد کرد ای رود/ دریا تو را بی تاب خواهد کرد ای رود
عقل است میگوید بمان اما تو برخیز/ برخیز با پیمانهای از عشق لبریز
بگذار دنیا را، به حال خویش بگذار/تصویر اقیانوس را در پیش بگذار
راهی آنجا شو که پاییزی ندارد/ دنیا برای عاشقان چیزی ندارد
دنیا فریبت میدهد دارالغرور است/ دنیاطلب فرسنگها از عشق دور است
عاشق به غیر از کربلا جایی ندارد/ بی کربلا دنیا تماشایی ندارد
ما آرزومندان به عشقش مبتلاییم/ عمریست از جا ماندگار کربلاییم
از جان گذشتن ادعا نه، پیشه ماست/ یا لینا کنا معک اندیشه ماست
ما را به غیر از خون شرابی در سبو نیست/ یا لیتنا کنا معک یک آرزو نیست
در بطن این جمله بسی راز نگفته است/ هیهات من الذله را در خود نهفته است
یا لیتنا کنا معک یعنی سعادت/ یعنی شبیه حاج قاسم تا شهادت
وقتی که داری از حقیقت مینویسی/ یا لیتنا کنا معک یعنی رئیسی
بهتر از این دیدید آیا سرنوشتی؟/ مثل شهیدانِ شبِ اردیبهشتی؟
مثل وزیری که به پیمانش عمل کرد/ تابوت او را پرچم ایران بغل کرد
بر سنگ کوبیدیم جام زهرها را/ در پیش رو داریم خرم شهرها را
دشمن بکوبد هر قدر بر طبل جنگش/ آیینه ما را نخواهد دید سنگش
آری حیات ما، ممات ما حماسی است/ دشمن بداند اشکهایمان هم سیاسی است
ما ملت عشقیم، از نسل حسینیم(ع)/ در آرزوی لحظه وصل حسینیم(ع)
همچون نسیم، آزاد در هر سرزمینیم/ با یکدیگر طوفان روز اربعینیم
از اربعین گفتم، دلم لرزید ناگاه/ از اربعین آغاز شد سیر الی الله
نادیدهها را میتوان آنجا عیان دید/ آنجا قیامت را به خوبی میتوان دید
آنجا یقیناً محشر روی زمین است/ عالم ببیند این سپاه اربعین است
دشمن بداند خون این لشکر به جوش است/ این جمعیت دریای در حال خروش است
مجنون صحراگرد و مدهوشان عشقاند/ رخت عزا بر تن کفنپوشان عشقاند
این عاشقان دارند آهنگ فلسطین/ امسال دارد اربعین رنگ فلسطین
رنگ برائت از یزیدهای دوران/ رنگ دفاع از حق، دفاع از حق انسان
ما مرزهای بیهویت را شکستیم/ از کربلا رو به طریق القدس هستیم
ما زائر عشقیم و عالم زائر ماست/ یاد شهید القدسها در خاطر ماست
هنگام رزم رستم و دیو است امروز/ آری هدف قلب تلآویو است امروز
سجیلها را بر سرش محکم بکوبید/ تا خانه ابلیس را در هم بکوبید
آن خانهای که مثل تار عنکبوت است/ از وضع او پیداست در حال سقوط است
دیگر شبی راحت در این دنیا نخوابید/ ای بزدلان از ترس این شبها نخوابید
ای موشها در لانهها هر دم بترسید/ از این به بعد از سایه خود هم بترسید
دنبالتان خواهیم آمد شهر تا شهر/ آزاد خواهد شد فلسطین بحر تا نهر
پایان دهیم این مستی و این سرخوشی را/ خواهید دید آینده کودککشی را
این حجم از خونخواری از روی جنون است/ دیگر از این پس بین ما میدان و خون است
این موج را جز رفتن از خود ساحلی نیست/ جز بستر سرخ شهادت منزلی نیست
نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست/ یا لیتنا کنا معک تا غرب با ماست
ای عشق، ای آیینه، ای دلدار زینب(س)/ یا لیتنا کنا معک سالار زینب(س)
آیینه چهل منزل کنار سنگ بودی/ ای سر، به روی نیزه هم در جنگ بودی
پشت سرت رفته است صدها کاروان دل/ ای سر، کجاها رفتهای منزل به منزل؟
از جلوه تو، کوه طور آتش گرفته/ از داغ تو قلب تنور آتش گرفته
جسمت رها شد در میان دشت ای سر/ تو سردرآوردی چرا از تشت ای سر؟
ما دل پریشانهای مظلومی غریبیم/ گریه کنان روضه ابن شبیبیم
یاابن شبیب آخر چه شد انگشتر او؟/ جز خاک و خون چیزی نمانده از پیکر او
آن پیکری که جا به جایش آه، زخم است/ رویش ۱۹۵۰ زخم است
میدانی آیا ماجرای بوریا چیست؟/ یا اینکه معنای ذبیحا بالقفا چیست؟
یا ابن الشبیب امید آخر را بریدند/ بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند
یا ابن الشبیب این داغ، داغی بینظیر است/ جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است
یا ابن الشبیب آیینه را آخر شکستند/ دستان اهل بیت را تا شام بستند