به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو-محمد حسین سلطانی، 11 خرداد سال 1381 اولین شمارهی نشریهی چلچراغ منتشر شد. چلچراغِ آن روزها از همهچیز مینوشت، فرهنگی، ورزشی، هنری، اجتماعی، ادبی، سینمایی و طنز. نامهایی که فریدون عموزاده خلیلی به فضای رسانهی داخل و بخصوص خارج از کشور اضافه کرد در تیتراژهای بیبیسی و صدای فردا و البته آثار داخلی دیده میشوند. یکی از شنیدهشدهترین نامهای چلچراغ امیرمهدی ژوله است، ژوله در سالهایی که سریالهای طنز تلویزیون با کمتر از دو نویسنده ساخته نمیشدند بهعنوان یک نویسندهی 24 ساله قلمبهدست گرفت.
بدون شک یکی از دلایل جدی مطرحشدن نامهایی مانند ژوله بهعنوان شوخی نویس، رویکرد صداوسیمای آن دوران در چند نویسندهای ساختن آثار تلویزیونی سیما به تقلید از آثار تلویزیونی مطرح جهان بود. ژوله در ابتدا میان 6 نویسندهی "کمربندها را ببندیم" قرار گرفت و پسازآن، مهران مدیری او را در میان 8 نویسندهی شبهای برره قرارداد.
البته ژوله به عنوانهایی چون روزنامهنگار و نویسندهی آثار تلویزیونی قانع نشد و به سراغ استندآپ کمدی رفت. 10 سال بعد از شبهای برره، ژوله در قامت استندآپ کمدین همان مدل شوخیهایی که روزگاری در بیست چندسالگی در یک مجلس نوروزی سیاسی بیان میکرد را روی سِنِ خندوانهی رامبد جوان به زبان آورد.
نخ تسبیح میان چندین سال فعالیت امیرمهدی ژوله را در یک کلمه میتوان خلاصه کرد "شوخی نویسی"، این نخ تسبیح با اقبال مخاطبان مواجه شده است و ژوله را درزمینهی کمدی کلامی جز نامهای مطرح کشور ساخته است؛ اما یک نکته در کارنامهی ژوله توجه را به خود جلب میکند، ژوله در هیچیک از آثاری که تاکنون بهعنوان نویسنده در آنها مشارکت داشته تنها اسم مقابل نام نویسنده نبوده است البته بهجز شیشلیک اثر محمدحسین مهدویان.
نام ژوله همیشه در کنار نامهایی مانند خشایار الوند، برادران قاسمخانی و امیر برادران قرارگرفته، تفاوت نویسندگی ژوله را در موقعیتی که تنها نویسندهی اثر است با حالتی که عضویست از گروه نویسندگان را میتوان با شیشلیک موردبررسی قرارداد. فیلمنامهی شیشلیک در سیونه مین جشنواره فیلم فجر موردانتقاد جدی از طرف منتقدان قرار گرفت و در بخش بهترین فیلمنامه نیز نامزد جایزه نشد، البته شیشلیک مهدویان در بخشهای دیگری که به دنبال سیمرغ بود هم توفیقی کسب نکرد. همین امر سبب شد که آرش پارسا پور، منتقد سینما، شیشلیک را در بهترین حالت یک اثر تلویزیونی اپیزودی مانند شبهای برره بداند و نه یک اثر سینمایی.
باید به این نکته توجه داشت که در خارج از ایران هم شوخی نویسها چندان آثار سینمایی موفقی در قامت نویسنده نداشتهاند، اشخاصی مانند جری ساینفلد و حتی ریچارد پرایر را میتوان از این اسامی دانست که در میان موفقیتهایشان در قامت نویسندگی، آثاری روی پردهی سینما دیده نمیشود. برخی منتقدان بهمانند حسین گیتی در گفتوگو با برنا با اشاره به این نکته که فیلمنامهنویسی سریال با فیلم سینمایی تفاوت دارد، دست روی ایراد جدی شوخی نویسانی مانند ژوله میگذارد، به عنوان مثال یکی از مهمترین تفاوتهای سینمایی و سریال، مدتزمانی است که مخاطب را باید پای یک اثر نشاند، وقتی داستان و روایت اصلی اثر دچار اشکال باشد مخاطب سینما پس از گذشت 60 یا 70 دقیقه از شوخیها خسته شده و به دنبال داستان اصلی فیلم میگردد، این نقطهای است که تفاوت جدی میان شوخی نویسی را با نگارش فیلمنامه مشخص میکند.
البته سنجش فیلمنامهنویس با یک اثر چندان منصفانه نیست و خوشبختانه ژوله اثر دیگری را بانام ملاقات با جادوگر روی پردهی اکران دارد. ملاقات با جادوگر ساختهی حمید بهرامیان که نویسندگی آن بر عهدهی ژوله است در همان ابتدا، جنجالی شد. تصویر امیرمهدی ژوله با قامت و سر و شکل بنلادن بر روی پوستر این اثر، به این دلیل که اینستاگرام آن را تروریستی قلمداد کرده بود، از روی بسیاری از صفحات سینمایی در اینستاگرام حذف شد.
جدای از این حواشی ملاقات با جادوگر که چهارشنبه 17 مردادماه روی پردهی اکران رفته است محک جدیای برای ژوله خواهد بود. باید دید آیا این اثر گزارهی "امیرمهدی ژوله صرفاً یک شوخی نویس خوب است و نه یک فیلمنامهنویس خوب" را تائید میکند یا خیر؟