به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - علی حامدین، صبح یازدهمین روز از نهمین ماه میلادی بود. مثل همه روزها، اهالی نیویورک از خواب بلند شده بودند. پس از صرف یک فنجان قهوه برای صبحانه و مرتب کردن کراوات، خانه را برای رفتن به محل کار، ترک میکردند. ناگهان صدایی مهیب در ساعت 8:46، کل شهر را در وحشت فرو میبرد؛ زمانی که پرواز شماره 11 خطوط هوایی آمریکا به برج شمالی مرکز تجارت جهانی برخورد میکند. انبوهی از دود بر فراز نیویورک به حرکت در میآید. در کمتر از نیم ساعت، هواپیمای دوم در آغوش برج جنوبی جای میگیرد. به سرعت امداد گران و آتش نشانان، خود را به محل حادثه میرسانند.
فرقی نمیکند شما در شهر گاتهام ساکن باشید یا متروپُلیس یا نیویورک؛ در هر صفحهای از هر شماره کتاب مصوری که ساکن باشید، صدای ریختن دو برج غول پیکر به گوش ما میرسد. در نتیجه، ابرقهرمانهای شهر شما نیز از این حادثه با خبر شده و برای کمک میآیند. اما اینبار، کمی متفاوت است. مرد عنکبوتی از توصیف این فاجعه ناتوان است و کاپیتان آمریکا، به اندازه کل کشورش غمگین به نظر میرسد. ابرقهرمانها درمانده هستند و دائم سعی میکنند خود را از مردمی که نتوانستند نجاتشان دهند، مخفی کنند. آنها دوباره به کتابهای مصور خود باز میگردند؛ اما اکنون داستانهای آنها تغییر کرده است. شرورها، قدرتمندتر شدهاند و شهرهایشان تاریکتر.
از زمان ایجاد کتابهای مصور در بحبوحه رکود بزرگ، ابرقهرمانها برای سرگرمی و تشویق مردم و همچنین برای طرح و پرداختن به رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی استفاده شدهاند. در دوران رکود، آنها نماد امید به دنیایی بهتر بودند. با ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم، ابرقهرمانها به تشویق سربازان در جبهه و متحد کردن مردم با تمجید از آرمانهای میهن دوستانه و تحقیر دشمن میپردازند. در دهههای 70، 80 و 90 از ابرقهرمانها برای کمک به جوانان برای عبور از مسیر پرتلاطم شامل ورود آمریکا به ویتنام، واترگیت و جنگ سرد استفاده میشد. هر زمان که ایالات متحده با چالشی روبرو میشد، ابرقهرمانها برای مقابله با آن سازماندهی میشدند. بدیهی است که واقعه حملات 11 سپتامبر سال 2001 تفاوتی نداشت.
پس از وقوع این حملات، ژانر ابرقهرمانی تغییر بسیاری میکند؛ تغییراتی که بازتابی از شرایط آن روزهای آمریکا بود. ابرقهرمانها آسیب پذیرتر از سابق میشوند. شرورهای قدیمی نیز به تروریستهای شهری تبدیل میشوند که نه تنها قصد دارند ابرقهرمانها را بکشند، بلکه به تعداد قابل توجهی از مردم نیز آسیب میزنند. به طور خلاصه، دنیای پس از 11 سپتامبر به همان اندازه که برای عموم مردم آمریکا سخت بود، برای ابرقهرمانان هم سخت بود؛ شاید هم سختتر!
نیویورک، جولانگاه تروریست سبز رنگ
فیلم مرد عنکبوتی(2002) اندکی پس از حملات 11 سپتامبر به نمایش در میآید. داستان این فیلم، روایت مبارزه مرد عنکبوتیِ نوجوان با «گِرین گابلین» است. شروری که میکوشد، نیویورک را در وحشت فرو برده و جان انسانها را به خطر بیندازد. این فیلم تنها با گذشت 64 روز از اکران، حدود 400 میلیون دلار درآمد کسب میکند. فروشی فوق العاده شگفت انگیز که باعث تبدیل این فیلم به یکی از پر فروشهای هالیوود میگردد. اما چه عاملی باعث موفقیت این اثر میشود؟
هنگامی مرد عنکبوتی در تابستان 2002 رکوردهای باکس آفیس را میشکند، روند تولید فیلمهای اقتباسی از کمیک شدت میگیرد. به طوری که در بازهای ده ساله پس از حملات، یک چهارم از 20 فیلم پر فروش را فیلمهای ابرقهرمانی تشکیل میدادند. به دنبال این اتفاق، بسیاری از منتقدان و فیلمسازان، محبوبیت بیسابقه اقتباس از کتابهای مصور و فیلمهای ابرقهرمانی را با جو حاکم بر آمریکای پسا 11 سپتامبر، مرتبط میسازند. در این دوره پر از ترس ، ابرقهرمانها از محبوبیت بیشتری نزد مخاطبان فیلمهای سینمایی نسبت به قبل برخوردار میشوند. مخاطبان پس از 11 سپتامبر به سمت ابرقهرمانهایی جذب میشدند که بشریت را نجات میدادند. در عصر عدم قطعیت، این شخصیتهای قدرتمند باعث میشدند که مخاطبان کمتر در برابر تجاوزات غیرمنتظره و خشونتآمیز علیه ایالات متحده احساس آسیب پذیری کنند.
پس از حملات، دولت بوش به جای حذف ترس جاری در جامعه، سعی در کنترل آن داشت تا از آن به سود خود استفاده کند. دولت در صورت نیاز به حمایت از سیاستهای خود، ترس را در جامعه تشدید میکرد. دیوید بوردوِل، تاریخ نگار آمریکایی، از این «فرهنگ ترس» به عنوان عاملی برای جوانسازی ژانر ابرقهرمانی در هالیوود دهه 2000 یاد میکند: «بدیهی است که 11 سپتامبر چنان [آمریکاییها] را رنجانده بود که [احساس میکردند] ابرقهرمانها مشتاق محافظت از [آنها] هستند».
با وجود اینکه فیلم مرد عنکبوتی، پیش از حملات 11 سپتامبر نوشته شده بود، اما نبرد مرد عنکبوتی با دشمن سبز رنگش، برای بسیاری از آمریکاییان، تداعیکننده «جنگ با تروریسم» بود. مردم میتوانستند با پیتر که عموی خود را از دست داده بود، همدردی کنند و تلاشهای مرد عنکبوتی برای نجات شهر از دست یک تروریستِ فانتزی را مورد ستایش قرار دهند.
بن لادن در خیابانهای گاتهام
2 شلیک مرگبار به سمت والدین، بهانهای شد تا بروس وین لباسی خفاشگونه بر تن کرده و وارد عرصه ابرقهرمانی شود. بروس وین همان «خشم» و «انتقام جویی» را تجربه میکند که غالب مردم آمریکا پس از حملات تجربه میکردند. فیلم «بتمن آغاز کرد»(2005)، اثری بود که در دوره پسا 11 سپتامبر، به شیوهای متفاوت، قصه بتمن را روایت میکرد. بروس وین به آسیا سفر میکند و به یک فرقه رزمی کار به سرکردگی «راس الغول» میپیوندد. وین پس از آموزش، به دلیل تفاوت دیدگاه با این فرقه، از آنها میگریزد و به گاتهام بر میگردد تا با جنایت مبارزه کند.
«بتمن آغاز کرد» آشکارا ریشه در زمان حال داشت و به وضوح، نگرانیهای معاصر را در مورد تخریب مرکز تجارت جهانی، «جنگ با تروریسم» و حمله به عراق منعکس میساخت. شرور اصلی این فیلم، راس الغول نام داشت. رهبر فرقهای شرقی و تندرو. گرچه این شخصیت، در گذشته نیز در کتابهای مصور حضور داشت اما در این فیلم، قصهای متفاوت از او گفته میشود. راس الغول معتقد بود که شهر گاتهام با وجود سیستم فاسد دولتی، قابل اصلاح نیست و باید نابود شود. او میکوشد تا «گاز ترس» را در سرتاسر گاتهام پراکنده کرده و برای نابودی زیرساخت شهر، یک قطار سریع السیر را به «برج وین» بکوبد.
دیوید گویر، از نویسندگان این اثر اشاره میکند: « فکر میکنم از میان شروران بتمن، راس الغول پیچیدهترین است. ما [برای طراحی او] از اسامه بن لادن الگوبرداری کردیم. او به این شکلی که دیگر تبهکاران [دنیای] بتمن دیوانه هستند، نیست. او تمایلی به انتقام ندارد؛ او در واقع تلاش میکند دنیا را رستگار سازد. او این کار را با روشهایی بسیار ظالمانه انجام میدهد.»
استفاده راس الغول از کلماتی چون «فساد»، «انحطاط» و «بیعدالتی»، بیشک او را به نزدیکترین چیز به یک «بنیادگرای اسلامی» تبدیل میکند.
دوئل امنیت و آزادی
در میان حوادث ناگواری که برای ابرقهرمانهای کتابهای مصور پسا 11 سپتامبر رخ داده است، هیچ کدام از آنها به اندازه ترور کاپیتان آمریکا مهم و تکان دهنده نبوده است. این اتفاق در هفتمین شماره از کتاب «جنگ داخلی» رخ میدهد. داستان در مورد اختلاف نظر ابرقهرمانهای مارول در مورد پذیرش یک قانون محدودکننده از سوی دولت است؛ «قانون ثبت ابرقهرمانها». این اختلاف نظر، ابرقهرمانها را به دو گروه تقسیم میکند؛ گروهی به رهبری مرد آهنی که از این قانون حمایت کرده و آن را تضمینی برای امنیت میدانند. گروه دیگر به رهبری کاپیتان آمریکا، این قانون را تجاوزی به آزادیهای مدنی محسوب میکردند. داستان به تنش و مبارز بین این دو گروه میپردازد. کتابهای مصور مارول، حالا میزبان تعارض سیاسی-اجتماعی تازهای از دنیای واقعی بودند.
اندکی پس از 11 سپتامبر، کنگره آمریکا «قانون میهندوستی» را به سرعت تصویب میکند. مانند «قانون ثبت ابرقهرمانها» در جنگ داخلی، قانون میهندوستی حقوق گروههای خاصی از مردم را نقض میکرد. این قانون به بهانه مبارزه با تروریسم، به دولت آمریکا اختیاراتی بیسابقه برای جاسوسی از شهروندان را میداد. هم در دنیای کمیک و هم در دنیای واقعی، نیاز و اثربخشی این اعمال به شدت مورد بحث بود. حالا نبرد، نبرد امنیت و آزادی بود. این ارجاعات سیاسی-اجتماعی باعث شد این کمیک، توجه نیویورک تایمز و بسیاری دیگر از رسانههای جریان اصلی را به خود جلب کرده و این عنوان را متعاقباً به پرفروشترین کتاب کمیک سال 2006 تبدیل کند.
در شماره آخر این مجموعه، کاپیتان آمریکا که خود را در حال تخریب شهر میبیند، تسلیم میشود. مارک میلر، خالق اثر، پایان داستان را اینگونه توصیف میکند: «مردی که پرچم آمریکا را میپوشد، در بند میافتد، همانند مردمی که آزادی را با امنیت مبادله کردند.» در ادامه داستان، هنگامی که پلیسها مشغول انتقال کاپیتان بودند، فردی از میان جمع به کاپیتان شلیک میکند.
تقابل امنیت و آزادی، راه خود را در فیلم «شوالیه تاریکی» نیز مییابد. در این فیلم که جوکر به صورت یک تروریست غیرمنطقی و غیرقابل مذاکره درآمده است، انسانهای بسیاری را به کام مرگ میکشاند. در اواخر فیلم، بتمن برای پیدا کردن محل جوکر و جلوگیری از یک جنایت دیگر، دست به استفادهای غیرقانونی از فناوری خود میزند. او از فناوریهای شرکت خود برای طراحی یک دستگاه نظارتی استفاده میکند که به طور غیرقانونی امکان جاسوسی از کل شهر را فراهم میکرد. در طول فیلم گفته میشود که این کار برای یافتن جوکر، ضروری است. در حقیقت با این اقدام، بتمن آزادیهای مردم را (بدون رضایت آنها) قربانی میکند تا از آنها محافظت کند؛ مشابه آنچه دولت بوش ادعای آن را داشت.
بسیاری از داستانهای ابرقهرمانی روی پرده یا داخل کتاب با شروع وحشتناک هزاره سوم در آمریکا، ترس و انزوا را منعکس میساختند. دنیایی غیرقابل اعتماد و غیرقابل پیشبینی. البته، آنها رسالت 60 ساله خود را رها نکردند. نویسندگان کتابهای مصور در کنار بازنمایی احساسات جاری در جامعه آمریکایی، توصیههای سیاسی و اجتماعی همسو با دولت خود را ارائه میکردند.
نویسندگان و هنرمندان کتابهای مصور بسیاری مکرراً به تأثیر 11 سپتامبر بر آثار خود اذعان کردهاند. حتی بیشتر از آن، مارول و دی سی عمداً تصمیم داشتند احساسات آن روز را به تصویر کشیده و عواقب آینده را وارد خطوط داستانی خود سازند. در این داستانهای متمرکز بر 11 سپتامبر، ناشران کتابهای مصور با خلق دنیایی فانتزی و فرعی، فضایی برای بررسی مسائل پیچیده پس از حملات، ایجاد میکردند. آنها به کاوش دنیای جدیدی میپرداختند که حالا جامعه آمریکایی در آن زندگی میکرد. هنگامی که طرفداران ابرقهرمانها در مورد ترور کاپیتان آمریکا میخواندند یا بتمن را در حال مبارزه با نوع جدیدی از جوکر در «شوالیه تاریکی» تماشا میکردند، آنها در حقیقت در حال خواندن و تماشای تحلیلهایی از دنیای پس از 11 سپتامبر بودند.