به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، امیر سرتیپ «عزیز نصیرزاده» وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح امروز (شنبه) در همایش ملی جنگ شناختی که به میزبانی دانشگاه صنعتی مالک اشتر برگزار شد، با اشاره به اینکه شکل جنگها امروزه تغییر کرده است و دیگر مختص نیروهای نظامی و خط مقدم مرزها نیست، اظهار داشت: جنگ شناختی امروز به خیابانها، منازل، دانشگاهها و مدارس کشیده شده است.
وی ادامه داد: در جنگ شناختی تحمیل اراده وجود ندارد؛ تحمیل اراده زمانی رخ میدهد که فرد یا گروهی مجبور به پذیرش چیزی شود، مانند جنگ سخت که در آن به دلیل شدت حملات و هجوم دشمن، طرف مقابل شکست میخورد و مجبور به پذیرش میشود؛ اما در جنگ شناختی، هیچگونه تحمیل ارادهای وجود ندارد؛ در این نوع جنگ، افراد با اراده، علاقه، و اشتیاق کامل، آنچه را که دشمن میخواهد، انجام میدهند. جنگ شناختی نیز همانند دیگر پدیدهها مانند فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی ابتدا در بخش نظامی نهادینه شد و سپس در بخش غیر نظامی بهکار گرفته شد.
وزیر دفاع با اشاره به رویدادهای تاریخی در عرصه شناختی تصریح کرد: مطالعه تاریخ نشان میدهد که انسانها در طول زندگی خود، همواره اقداماتی را انجام میدهند که در یک دوره خاص کشف، استخراج، و به آن پرداخته میشود. اینگونه نیست که این پدیدهها پیشتر وجود نداشته باشند، بلکه در برههای از زمان شناخته و برجسته میشوند. جنگ شناختی نیز به همین شکل است. این مفهوم همواره در زندگی بشر حضور داشته، اما در دورهای خاص کشف، استخراج، و به آن پرداخته شده و در نهایت به مباحث دانشگاهی تبدیل شده است. در سال ۲۰۰۶، وزارت دفاع آمریکا برای نخستین بار مفهومی را تحت عنوان جنگ تأثیر محور مطرح کرد.
امیر نصیرزاده افزود: این مفهوم در کنار مباحث جنگ الکترونیک و شبکهمحور، به عنوان یکی از سه محور بسیار مهم شناخته شد که تمامی کشورها به نوعی با آن درگیر هستند. میزان شدت و ضعف درگیری با این نوع جنگ، بستگی به میزان از دست دادن داراییهای معنوی دارد. در اینجا صحبت از داراییهای مادی یا از دست دادن یک منطقه یا خاک نیست، بلکه تمرکز بر داراییهای معنوی است. وزارت دفاع آمریکا هنگام معرفی عملیات تأثیر محور، تأکید کرد که این عملیات مجموعهای هماهنگ از اقدامات است که باید هم برای نیروهای خودی، هم برای دشمن یا جامعه هدف، و هم برای گروههای بیطرف به کار گرفته شود. این اقدامات، هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ، انجام میشوند.
وی گفت: بعدها این مفهوم تغییر یافت و به حوزههای دانشگاهی راه پیدا کرد. هسته اصلی این عملیات، بر تغییر رفتار و ساختارهای اجتماعی متمرکز است. این موضوع به تدریج به گرایشهای مختلف تحصیلی تبدیل شد و در دانشگاهها به صورت تخصصی مورد بررسی قرار گرفت. به عنوان نمونه، اخیراً در یکی از دانشگاههای مطرح آمریکا، این موضوع تحت عنوان شبکههای اجتماعی تدریس میشود. یکی از اساتید این دانشگاه، هنگام تدریس این مبحث، برای جلب توجه دانشجویان خود، مفهوم جنگ شناختی را با یک مثال ساده توضیح داد. او گفت: به جای اینکه بارها و بارها دکمه بمب را فشار دهید یک بار روی کیبوردکلیک کنید، یک مثال زنده برای درک بهتر این موضوع، وقایع اخیر جنگ میان رژیم صهیونیستی و فلسطین است.
امیر نصیرزاده ادامه داد: در این درگیریها، رژیم صهیونیستی بارها مناطق مختلف فلسطین را بمباران کرد. اما علیرغم کشتار زیاد تاثیر چندانی روی فرزندان فلسطینی نداشت و همه دیدیم پس از امضای تفاهمنامههای صلح آن نوجوانان و جوانانی که شاهد بمبارانها بودند هر یک به یحیی سنوار جدیدی تبدیل خواهند شد؛ در حالی که اثر جنگ شناختی بسیار خطرناکتر است.
وزیر دفاع با بیان اینکه جنگ شناختی به مرور زمان تبدیل به گرایشهای مختلف تحصیلی و پژوهشی شده و بر دو عامل اساسی تکیه دارد تصریح کرد: ابزار وفناوریهای شناختی و مهارتهای لازم برای استفاده از این فناوریها. عامل اول، یعنی ابزار و فناوریهای شناختی، در این همایش بهطور کامل پوشش داده شده است. اما عامل دوم، یعنی مهارت که نیازمند توجه و پرداخت بیشتری است.
امیر نصیرزاده با اشاره به جنگ شناختی وابزارهای متنوعی از جمله فناوریهایی که برای گفتمانسازی و تولید محتوا مورد استفاده قرار میگیرند؛ گفت: این ابزارها اطلاعات را به شکل گستردهای پخش و در اختیار افراد مختلف قرار میدهند. نمونههایی از این ابزارها شامل رسانههای ارتباط جمعی در عصر اطلاعات، ماهوارهها، و اخیراً شبکههای اجتماعی و مجازی است که در دوران کنونی به بلوغ و تکامل رسیدهاند. ابزارهایی مانند سایبرنتیک، نورولینک، استارلینک، NBIC، هوش مصنوعی به بلوغ و تکامل رساندن جنگ شناختی کمک کرده و هوشمندی را در همه حوزهها فراگیر کردهاند.
وی اضافه کرد: نکته مهم این است که با وجود پیشرفت ابزارهای هوشمند، انسان همچنان محور اصلی باقی میماند. این ابزارها هرچقدر هم توسعه یابند، نمیتوانند جایگزین کامل نقش انسان شوند، بلکه تنها در کنار انسان و برای اجرای اهداف او عمل میکنند. در یکی از گرایشهای جنگ شناختی که در دانشگاههای آمریکا تدریس میشود، از انسانها به عنوان آمپلیفایر در زمینه علوم شناختی و شبکههای مجازی یاد شده است. این انسانها معمولاً افرادی هستند که در جامعه معروف و مشهورند و تحت توجه مردم قرار دارند. مردم هر روز زندگی این افراد را دنبال میکنند.
امیر نصیرزاده خاطرنشان کرد: یکی از بزرگان در این زمینه اشاره کرد که گروهی از افراد را برای آموزش در زمینه هوش مصنوعی فرستادهاند و پس از بازگشت، این افراد اعلام کردند که در کنار فناوریهای به روز از یک روش دیگر هم استفاده میشود. آنها به شناسایی انسانهای معروف در حوزههای مختلف مانند دانشمندان، ورزشکاران، هنرمندان و افراد تاثیرگذار در جامعه پرداختهاند. در این زمینه، بر اهمیت تمرکز بر تعصب ملی و فرهنگ تاکید شده است. این افراد به دلیل شهرت و توجهی که به زندگی آنها معطوف است، تاثیر زیادی در شکلدهی به رفتارهای اجتماعی دارند. به گفته این کارشناسان، زمانی که فردی با شهرت و معروفیت، رفتاری مغایر با فرهنگ و رسوم یک کشور انجام دهد، این موضوع به شدت مورد توجه قرار میگیرد، در حالی که اگر فردی ناشناس چنین رفتاری انجام دهد، به آن کمتر پرداخته میشود. این پدیده به نوعی همان آمپلیفایر انسانی است که در علوم شناختی به آن اشاره شده است.
وزیر دفاع با بیان اینکه مهارت تاثیر گذاری رو مغز و ذهن به برنامهریزی، هنر، دانش و علم نیاز دارد گفت: تغییر در ذهن و مغز افراد، فرایند پیچیدهای است که نیاز به تخصص دارد؛ که این فرایند به دو فاز تقسیم میشود: اولین فاز بیثباتسازی ذهن و مغز است. در این مرحله، باید باورها، اعتقادات، و ارزشهای موجود در ذهن فرد تحت تاثیر قرار گرفته و تزلزل پیدا کنند. به عبارت دیگر، اگر فرد به یک فرهنگ یا سنت خاص پایبند است، این پایبندی باید شکسته شود تا تغییرات جدید وارد شود. در این فاز، هدف این است که تعادل ذهنی فرد به هم ریخته شود تا فرد در مقابل تغییرات بازتر باشد. فاز دوم زمانی است که این بیثباتسازی صورت گرفت، در این مرحله نفوذ به ذهن فرد آغاز میشود. پس از آنکه مغز و ذهن فرد در وضعیت تزلزل قرار گرفت، تغییرات و باورهای جدید جایگزین باورهای قدیمی میشوند. به این ترتیب، میتوان تاثیرات عمیقی روی نگرشها و رفتارهای فرد گذاشت.
سرتیپ خلبان عزیز نصیرزاده با بیان تفاوت بین عملیات روانی، عملیات ادراکی و عملیات شناختی خاطرنشان ساخت: عملیات روانی در سطوح ابتدایی و بیرونی مغز انجام میشود و اثرات آن معمولاً سریع و زودگذر است. این نوع عملیات ممکن است تنها یک روز یا حتی کمتر طول بکشد و به راحتی تغییر کند. اما عملیات ادراکی عمیقتر از عملیات روانی است و بیشتر زمان میبرد تا اثرات آن ایجاد شود. این عملیات در سطحی پیچیدهتر از سطح روانی رخ میدهد و برای تغییر ادراکات فرد نیاز به زمان بیشتری دارد و عملیات شناختی نیز که عمیقترین سطح عملیات است در آن تغییرات به عمق مغز نفوذ میکنند. این فرایند بسیار طولانیتر از عملیاتهای قبلی است و ممکن است مدتها طول بکشد تا فرد به باورهای جدید برسد. تغییرات شناختی بسیار سختگیرانهتر از عملیاتهای روانی و ادراکی هستند و به راحتی نمیتوان با آنها مقابله کرد؛ و باید تاکید کرد که پیشگیری در جنگ شناختی بسیار مهم است، زیرا مقابله با تغییرات شناختی در بسیاری از موارد دشوار و حتی غیرممکن است. بنابراین، برنامهریزی و پیشگیری در این زمینه از اهمیت ویژهای برخوردار است.
وزیر دفاع گفت: در جنگ شناختی، پیشگیری از تغییرات در باورها و رفتارها اهمیت بسیاری دارد. تمرکز ویژه باید بر نوجوانان ۱۰ تا ۱۲ ساله باشد، زیرا این گروه سنی بیشتر در معرض پذیرش تغییرات شناختی قرار دارند و تغییرات در این سن میتواند تاثیرات بلندمدت و عمیقی بر رفتار و افکار آنها بگذارد. جنگ شناختی ابتدا با کار بر باورها و افکار فرد آغاز میشود و در نهایت به تغییر رفتار و ساختار ذهنی منجر میشود. این فرآیند به تدریج و با هدف ایجاد بیثباتی در باورهای موجود شروع میشود. هنگامی که این بیثباتی در ذهن فرد ایجاد شود، تغییرات جدید به راحتی وارد ذهن او میشود. بنابراین، پیشگیری از این تغییرات بسیار مهم است، زیرا مقابله با آن در مراحل بعدی بسیار دشوار و پیچیده خواهد بود.
وزیر دفاع با بیان اینکه امروزه در جامعه ما مسائل اقتصادی و مشکلات معیشتی به شدت تحت تاثیر جنگ شناختی قرار دارند ادامه داد: بسیاری از افراد احساس میکنند که مشکلات اقتصادی دارند، حتی اگر در واقع این مشکلات به شدت ملموس نباشند. این وضعیت ناشی از یک ترکیب از عواملی است که هم از داخل و هم از بیرون کشور تاثیر میپذیرد. از یک سو، شرایط اقتصادی داخلی و ضعفهای مدیریتی موجب ایجاد ناامیدی و نارضایتی میشود، و از سوی دیگر، تحریمهای اقتصادی و فشارهای خارجی این احساسات را تحریک کرده و تقویت میکند. تحریمهای اقتصادی هدف اصلی خود را برای دامن زدن به مشکلات معیشتی و اجتماعی در داخل کشور دارند. در این شرایط، حتی افرادی که از نظر اقتصادی در وضعیت خوبی به سر میبرند، به دلیل تاثیرات جنگ شناختی و تبلیغات محیطی، احساس میکنند که با مشکلات اقتصادی روبهرو هستند. در واقع، این احساسات در ذهن افراد شکل میگیرد و تصور میشود که کشور با بحرانهای معیشتی مواجه است، حتی اگر این مشکلات واقعی نباشند.
وی افزود: در جنگ شناختی، ایجاد تفرقه و دو قطبیهای متعدد در جامعه یکی از استراتژیهای کلیدی است. این تفرقهها باعث میشود که انسجام و اتحاد در جامعه کاهش یابد و گفتمانهای واحد و مشترک از بین برود در جنگ شناختی، برای دستیابی به موفقیت، ایجاد اختلاف و تفرقه در جامعه میتواند اهداف دشمن را تسهیل کند، زیرا بدون انسجام و اتحاد، جامعه قادر به مقابله مؤثر با مشکلات و تهدیدات نخواهد بود. ایجاد یاس و ناامیدی یکی از راههای مهم در جنگ شناختی است که دشمن به آن تاکید دارد. مسئولین، اساتید و فرماندهان دانشگاهها و مدارس باید مراقب باشند که این احساس یاس و ناامیدی در جامعه نهادینه نشود. آنها باید تلاش کنند تا با ایجاد امید، انگیزه و اعتماد به آینده، توانمندیهای جامعه را تقویت کنند و از تاثیرات منفی جنگ شناختی جلوگیری نمایند. در جنگ شناختی، یکی از اهداف مهم تخریب سنتها، فرهنگها و هویتهای ملی است. هویت ملی به عنوان یکی از ارکان اصلی انسجام اجتماعی و فرهنگی هر جامعه، در معرض تهدید قرار میگیرد.
امیر نصیرزاده گفت: در جنگ شناختی، اقدامات مختلف بسته به سطح دانش و آگاهی افراد جامعه متفاوت است. برای هر گروه اجتماعی، برنامههای خاصی طراحی میشود تا تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد. برای نخبگان، این اقدامات به گونهای است که میتواند حس ناامیدی و یأس را در آنها ایجاد کند. به عنوان مثال، اگر نخبگان به این نتیجه برسند که سازمانها و سیستمهای موجود قادر به حل مشکلات و نیازهایشان نیستند، احساس میکنند که هیچ راهی برای تغییر و پیشرفت وجود ندارد. این ناامیدی میتواند به تدریج در ذهن آنها شکل بگیرد. در نهایت، این وضعیت ممکن است به تشویق به مهاجرت منجر شود، به این معنا که نخبگان برای یافتن فرصتهای بهتر و رفع ناامیدی خود، به خارج از کشور مهاجرت کنند.
وزیر دفاع تصریح کرد: مسئولیت ایجاد فرصتها و فراهم کردن شرایط مناسب برای نخبگان بر عهده مسئولان و مدیران است. باید تلاش کنیم که محیطهای کاری، آموزشی و اجتماعی در کشور به گونهای طراحی شوند که نخبگان احساس کنند میتوانند به کشور خود خدمت کنند و در عین حال فرصتهای رشد و پیشرفت نیز برای آنها فراهم باشد. میزان موفقیت جنگ شناختی بستگی زیادی به آسیبپذیریهای ما دارد. یکی از این آسیبپذیریها، تسلط دشمن بر امپراتوری رسانهها است که قدرت فوقالعادهای دارد و میتواند تاثیرات عمیقی بر افکار و باورهای جامعه بگذارد. برای مقابله با این تهدید، ضروری است که بر سواد رسانهای در جامعه و به ویژه در دانشگاهها و مراکز آموزشی تمرکز بیشتری داشته باشیم. بدون آگاهی و توانمندی در تشخیص درست از نادرست در فضای رسانهای، افراد به راحتی ممکن است تحت تاثیر اطلاعات غلط قرار گیرند.
وی افزود: در این دنیای غبارآلود و پر از اخبار و اطلاعات متناقض، ما باید قادر باشیم که تشخیص دهیم چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست. به ویژه در شبکههای مجازی که بسیاری از مطالب آن دروغ یا کذب است، باید توانایی تحلیل و درک صحیح از واقعیتها را تقویت کنیم. همچنین، درک ناصحیح از موفقیتها نیز یکی از مشکلات اساسی است. ما باید موفقیتهای واقعی را شناسایی کرده و بر نقاط قوت خود تمرکز کنیم، به جای اینکه همیشه تنها بخش منفی و خالی لیوان را ببینیم.
امیر نصیرزاده اذعان کرد: دشمن در جنگ شناختی خود، عمدتاً روی گسلهای عمومی مذهبی و قومی برنامهریزی کرده است. ایران، با مجموعهای از قومیتها و مذاهب مختلف که در طول تاریخ در کنار هم با صلح، آشتی و آرامش زندگی کردهاند، دارای پتانسیل بالایی برای موفقیتهای بزرگ است. این وظیفه ماست که در مقابل چنین تلاشهایی هوشیار باشیم و از هرگونه اقدامی که موجب تفرقه و تنش در داخل کشور شود، جلوگیری کنیم تا ایران بتواند با یکپارچگی و همبستگی به سمت موفقیتهای بزرگ پیش رود.
وزیر دفاع با اعلام اینکه دو قطبی فیلترینگ و رفع فیلترینگ هر دو نادرست است تصریح کرد: برای مقابله با جنگ شناختی دشمن، یکی از مهمترین راهکارها، حکمرانی در فضای مجازی است. در دنیای امروز، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به یکی از ابزارهای اصلی جنگ شناختی تبدیل شدهاند. اگر نتوانیم در این فضا حکمرانی مناسب و مؤثری داشته باشیم، این فضای مجازی به سرعت به عرصهای تبدیل میشود که قدرت و تأثیرگذاری آن از دست ما خارج خواهد شد و دشمن میتواند به راحتی ذهنها را تحت تأثیر قرار دهد.
وی گفت: حکمرانی در فضای مجازی به این معنی است که باید قوانین و مقررات مشخصی برای این فضا وضع شود تا جلوی هرج و مرج و تاثیرات منفی دشمن گرفته شود. همانطور که برای نظم دادن به ترافیک شهری قوانین و مقرراتی، چون چراغهای راهنما، ورود ممنوع و تقاطعها وضع میشود، در فضای مجازی نیز باید قوانینی برای استفاده، کنترل محتوا و جلوگیری از نشر اطلاعات نادرست یا مخرب اعمال گردد. اگر نتوانیم بر فضای مجازی حکمرانی کنیم، همانطور که در جوامع بدون قوانین و مقررات، هرج و مرج ایجاد میشود، در فضای مجازی نیز شاهد آشفتگی و تفرقه خواهیم بود که در نهایت به نفع دشمن خواهد بود. بنابراین، یکی از مهمترین اقدامات در مقابله با جنگ شناختی، نظارت و کنترل صحیح فضای مجازی و حکمرانی بر آن است.
وزیر دفاع ادامه داد: دومین راهکار برای مقابله با جنگ شناختی، تبیین واقعیتها توسط علمای بزرگوار، دانشمندان و فعالان دلسوز کشور است. این تبیین باید به صورت جهادی و با هدف افزایش آگاهی و بصیرت انجام شود. تبیین به این معناست که ما باید واقعیتها و حقایق را به طور شفاف و درست به افراد منتقل کنیم تا آنها بتوانند از دیدگاه صحیح به مسائل نگاه کنند. این کار نه تنها نیاز به زمان و جایگاه خاص ندارد، بلکه باید در تمام سطوح جامعه و در هر شرایطی انجام شود. این تبیین میتواند در کلاسهای درس، در دانشگاهها، در مدارس و حتی در ارتباطات فردی صورت گیرد. هر فردی میتواند با یک گفتوگوی ساده یا تماس، دیگری را نسبت به واقعیتها و مسائل کشور آگاه کند. هدف از این تبیین، افزایش امید، تابآوری در برابر مشکلات و بصیرتافزایی است. مهمترین نکته این است که بصیرت در محیطهای غبارآلود و پر از اطلاعات نادرست اهمیت دارد؛ در چنین شرایطی است که تبیین صحیح میتواند به افراد کمک کند تا از بین این اطلاعات اشتباه، حقیقت را شناسایی کنند و در برابر تلاشهای دشمن برای ایجاد تفرقه و ناامیدی مقاوم بمانند.
وزیر دفاع در پایان با اشاره به سومین راهکار برای مقابله با جنگ شناختی که فعالیت در حوزه آفندی و تولید محتوای مؤثر است گفت: جنگ شناختی یک جنگ پیچیده است که هیچ بازیگری به طور مطلق نمیتواند در آن تسلط داشته باشد. به همین دلیل، ما باید در تولید محتوای خود فعالتر شویم و از فرصتها و سوژههای موجود به بهترین نحو استفاده کنیم. در بسیاری از مسائل مهم و حساس، مانند مسئله فلسطین، فرصتهای زیادی برای تولید محتوا وجود دارد. چرا باید اجازه دهیم که تصویرسازیهای نادرست دشمن در ذهنها نقش ببندد؟ به عنوان مثال، تصویر اسرائیل در زمینههای فناوری، علم و نظامی در ذهنها مثبت بود؛ اما در یک سال اخیر و در مواجه با فلسطین و غزه ثابت کرد که این هیمنه پوشالی فقط در ذهنها قوی است و در میدان عمل و فضای واقعی ضعفهای بسیاری دارد که باید سوژه تولید محتوای کیفی و تبیین قرار گیرد.