در ابتدای این نشست، دکتر محمد نمازی، مدیر برنامه تجربهنگاری و روایت توسعه فناوری نانو در ایران، ضمن خوشآمدگویی به حاضران گفت: «از ابتدای دهه نود، برنامهای برای ثبت تجربههای توسعه فناوری نانو در ایران آغاز کردیم. این برنامه شامل دو بخش اصلی بود: مستندسازی تجربههای ستاد نانو در سیاستگذاری فناوری و ثبت تجربه فناوران و شرکتهایی که محصولات نانویی را توسعه داده و تجاریسازی کردهاند. با توجه به نبود نمونههای مشابه در این حوزه، این مسیر ابتدا مبهم به نظر میرسید. اما پس از چندین پروژه، تجربهنگاری و روایت توسعه فناوری برای ما شفافتر شد و این آثار به الگویی برای نگارش کتابهای مشابه در سایر حوزهها تبدیل شدند.»
وی افزود: «تا امروز بیش از ۱۴ کتاب منتشر کردهایم که داستان توسعه نانو در ایران و دستاوردهای فناوران این حوزه را بازگو میکنند. همین تلاشها باعث شد ستاد نانو جایزه ویژه نخستین جایزه ملی روایت پیشرفت را از رئیسجمهور شهید آیتالله رئیسی دریافت کند. این کتابها در دانشگاهها نیز تدریس میشوند و حتی در محافل علمی و فرهنگی توجه ویژهای به آنها شده است.»
حامد حاجیپور، یکی از نویسندگان کتاب، با اشاره به پیشینه تاریخی علم در ایران گفت: «از سه قرن پیش، علم و دانش در ایران دچار افول شد، اما انقلاب اسلامی مسیر این شیب نزولی را اصلاح کرد. خودباوری که امام (ره) ایجاد کردند، با شعار “ما میتوانیم” در سراسر کشور گسترش یافت. اکنون، روایت ما از پیشرفتها عقبتر از واقعیتهای آنهاست و باید در این زمینه تلاش بیشتری انجام شود.»
او درباره داستان کتاب گفت:«کتاب “معشوقه آهنی” داستانی پر فراز و نشیب دارد. یکی از شاهکارهای این داستان، نشان دادن مسیر غیرقابلپیشبینی زندگی آقای جهدی است. او در ابتدا علاقهمند به این حوزه نبود و مسیرش بهصورت ناخواسته به این سمت سوق داده شد. این روایت الهامبخش است؛ چرا که نشان میدهد چگونه خداوند مسیر را برای کسی که با پشتکار حداقلی تلاش کند، باز میکند. بهطوریکه اکنون شرکت ایشان مشتریانی از چین، ترکیه و اروپا دارد.»
خانم جهانی، دیگر نویسنده کتاب، گفت: «اتفاقات تلخ معمولاً زود مخابره میشوند، اما روایتهای الهامبخشی از این دست به سختی به نسل جوان میرسند. ما شرکت سروین پلاسما را به کودکی نوپا تشبیه کردیم؛ چرا که تأسیس آن مانند پرورش یک بچه نیاز به صبوری و تلاش مادرانه داشت. کسانی که موفق شدند، معمولی بودند؛ توانایی مالی خاصی نداشتند و منتظر اتفاق خاصی هم نبودند. این اولین تجربه نویسندگی من بود و نوشتن این روایتها برایم فضای جدیدی ایجاد کرد. اگرچه روند نوشتن کمتر از یک سال طول کشید، اما بارها بازنویسی شد تا به نتیجه مطلوب برسد.»
دکتر نیلفروشان، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، تألیف اینگونه آثار را مصداقی از جهاد تبیین دانست و گفت:
«این آثار از مفیدترین نمونههای جهاد تبیین هستند. اما تالیف کتاب بهتنهایی کافی نیست و باید مستندسازی بصری و سینمایی از این روایتها نیز انجام شود. مستندهای سینمایی میتوانند باورپذیری و یادگیری را افزایش دهند. برای مثال، گاهی نیم ساعت مستند میتواند معادل دو هفته مطالعه باشد. این کتابها نمونههای بارز آموزهنگاری هستند و میتوانند مرجع مناسبی برای آموزش در زمینه سیاستگذاری و توسعه فناوری باشند.»
او با اشاره به اهمیت محتوای این کتابها گفت: «در اغلب این روایتها، تحریم وجه مشترک است. باید این موضوعات را به پژوهشهای علمی و سیاستگذاری تبدیل کنیم و از آنها کتابهای معتبر و علمی بسازیم. این محتوا برای کسانی که قصد ورود به این فضا را دارند، بسیار ارزشمند است.»
احسان رضایی، نویسنده و منتقد ادبی، به کمبود روایتهای دقیق تاریخی در ایران اشاره کرد و گفت: «ما اغلب تصویری از جزئیات تاریخی نداریم. نمیدانیم تیر سربازان ایرانی در فلان جنگ چه شکلی بوده یا ساعت مکانیکی مسجد جامع دمشق چگونه کار میکرد. این کمبود اطلاعات باعث میشود داستاننویسان نتوانند داستانهای خوبی از گذشته بنویسند. با این حال، نگارش کتاب “معشوقه آهنی” اهمیت زیادی دارد و میتواند الگویی برای خلق داستانهای مشابه باشد. این کتاب از نظر فنی درخشان است و هر قسمت آن میتواند الهامبخش ایدههای جدیدی برای فیلم یا داستان باشد.»
در ادامه نشست، آقای مهندس قربانعلی، مدیر خانه نوآوری و فناوری ایران در چین، درباره فصل پنجم کتاب توضیحاتی ارائه کرد. این فصل به راهاندازی دفتر چین و تلاشهای مهندس جهدی برای صادرات دستگاه پوششدهی اختصاص دارد. قربانعلی به جزئیات حمایتهای انجامشده از مهندس جهدی اشاره کرد و تجربههای خود را در این زمینه به اشتراک گذاشت.
در پایان، با تماس تلفنی از آقای مهندس جهدی، که امکان حضور در مراسم را نداشتند، قدردانی شد. ایشان ضمن تشکر از نویسندگان، بخشهایی از داستان پرماجرای خود را بازگو کردند.
مراسم با رونمایی از کتاب و نوشتههای یادگاری حاضران بر پوستر کتاب به پایان رسید.