به گزارش خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، اصلاحطلبانی که دل به رای آوردن کامالا هریس و مذاکره با دموکراتها بسته بودند، ریاست جمهوری ترامپ به نوعی آرزوهایشان را بر باد داد، اما با این حال دوباره نیز دست از غربگرایی برنداشته و با برسازی «مذاکره به عنوان تنها راه برونرفت» به فکر جهتدهی به افکار عمومی برای مذاکره با «دلقک آمریکایی» افتادهاند. مسیری که تاریخ عیان کرده است برخلاف منافع ملی است.
سیاستمداران و رسانههای اصلاحطلب پیش از انتخابات ایالات متحده از پیروزی کامالا هریس، رقیب دموکراتِ دونالد ترامپ و امکان مذاکره با وی دم میزدند. اما نتیجه انتخابات و پیروزی ترامپ باعث شد «پتک واقعیت» بر توهمهای آنها وارد شود. با این حال، اکنون این جناح سیاسی ایرانی دست از توهمات خود برنداشته و پروژهای را آغاز کرده است که نقطهی ثقل آن تحمیل مذاکره بر سیاست خارجی کشور میباشد. این پروژه از طریق برسازی ضرورت رابطه با آمریکا برای جهتدهی به افکار عمومی دنبال میشود که دستهای مختلفی نیز به شکل تقسیمیافته و البته مکمل یکدیگر آن را پیگیری و اجرا میکنند.
از سیاستمداران دولت تا رسانههای اصلاحطلب درصدد ایجاد فضایی برآمدهاند که القا میکند تنها راه برونرفت کشور از وضعیت کنونی مذاکره با دولت ترامپ است. حال آنکه برجامِ دهه ۹۰ اثبات کرده است که از آمریکا آبی برای ایران گرم نمیشود.
خصوصا آنکه ترامپ همان کسی است که در اردیبهشت ۹۷ از برجام خارج و به دستور وی در دیماه ۹۸ نیز سردار سلیمانی در فرودگاه بغداد به شهادت رسید. به ویژه آنکه باید دقت کرد که به تعبیری ماکیاولیستی، ترامپِ دوره جدید از ترامپ دوره پیشین روباهتر و حیلهگرتر است و مذاکره با وی نیز امکان تامین منافع ملی ایران را نخواهد داشت.
بخشی از پروژه برسازی مذاکره آگاهانه یا ناآگاهانه از سوی برخی سیاستمداران وابسته به دولت پیش میرود. سیاستمدارانی که به جای ایدهسازی و ایدهیابی برای ساحتهای مختلف کشور و اجرای این ایدهها در راستای حل مسائل و پیشرفت ایران، بیشتر درگیر مصاحبه با رسانههایی هستند که از ایشان طلب «رپورتاژی مذاکره» را میکنند. بر همین اساس این دسته سیاستمداران با بیانات خود و با بازنشر این بیانات توسط رسانههای اصلاحطلب، یاریرسان ایجاد فضایی میباشند که تنها یک راه را در عرصه سیاسی پیش روی ملت میگذارد و آن مذاکره با آمریکاست.
برساختی که به طرق مختلفی در حال به وجود آمدن است. یکی از ابعاد آن نیز صحبتهایی است که درباره غیرقابل اداره بودن کشور بدون مذاکره با آمریکا بیان میشود. به عنوان مثال، علی عبدالعلیزاده، نماینده ویژه رئیس جمهور در اقتصاد دریامحور گفته: «باید با آقای ترامپ مذاکره کنیم. نمیشود که مسائل کشور را معلق نگه داشت.» محمدجواد ظریف نیز در رابطه با مذاکره ابراز کرده: «مذاکره با صدام هم خوشایند نبود، ولی منافع کشور ایجاب میکرد.» این در صورتی است که ثمرهی بیثمر ایشان در دولت روحانی یعنی برجام، نهتنها منافع ملی را تامین نکرد بلکه بیشتر به سود طرفهای مقابل بود!
بعد دیگر این ماجرا نیز ابراز نظرات اشخاصی است که نهتنها در خیالاتشان ترامپ آن طرف میز مذاکره نشسته، بلکه مشتاق و منتظر آن نیز میباشد! محمد سلامتی، فعال سیاسی اصلاحطلب بیان کرده: «از آنجایی که ترامپ یک عنصر تاجرمنش است، سود و زیان خود را در نظر گرفته و میداند الآن زمانی نیست که بخواهد از سمت فشار حداکثری بیشترین نفع را ببرد. ایران یک بازار ۸۰ میلیونی و تاثیرگذار در اطرافش است. بعید است او بازار ایران را از دست بدهد.» این در صورتی است که تا کنون نهتنها برنامه ترامپ در رابطه با ایران مشخص نیست بلکه برنامههای غیررسمی منتشرشده نیز از فشار ترامپ بر ایران حکایت میکند! ضمن آنکه تقلیل سیاست بینالملل به یک بیزنس و تجارت چیزی جز یک خطای تحلیلی و ادراکی نیست که منافع ملی را به محاق خواهد برد!
به واقع این دسته از سیاستمداران وابسته به دولت آگاهانه یا ناآگاهانه بیش از آنکه به دنبال حل مسائل کشور به صورت درونزا باشند، مسیری را دنبال کرده و به ایجاد فضایی کمک میکنند که نهتنها به بهبود وضعیت کشور کمک نمیکند بلکه دولت را نیز به بیراهه خواهد برد.
بخش عظیمی از این پروژه نیز در دست رسانههای اصلاحطلب است. رسانههایی که با انتشار اخبار غیرموثق و با استفاده از پروپاگاندا فضایی را به وجود آوردهاند که گویی رابطهای پنهان میان ایران و آمریکا اکنون وجود دارد. به عنوان مثال، رسانههای اصلاحطلبی از جمله انتخاب و بامدادنو با بازنشر توییت ایلان ماسک که نوشته است: «نقش کوچکی در آزادی خبرنگار ایتالیایی بازداشتشده در ایران ایفا کردم.» سعی میکنند به مخاطب اینگونه القا کنند که بین ایران و آمریکا مراوداتی پنهان مطرح است! حال آنکه سخنگوی وزارت خارجه دولت اصلاحات این موضوع را تکذیب کرده است.
نقش دیگری را نیز که این رسانهها ایفا میکنند تقاضای کاذب برای مذاکره است. تقاضای کاذبی که حتی مانع از بررسی عقلانی و فرایندمحورانه گزینه مذاکره خواهد شد. روزنامه اصلاحطلب شرق نوشته: «آقای پزشکیان! برای مذاکره با آمریکا، از مردم و نخبگان نظرسنجی کنید یا به رفراندوم بگذارید.» در صورتی که سپس خود دستور داده است: «لطفا بدون فوت وقت هم مذاکره کنید، هم توافق.»
این در صورتی است که سیاست خارجی تمامی کشورها میبایست براساس منافع ملی و فرایندهای کارشناسی وضع و اجرا شوند. ضمن آنکه مذاکره و توافقِ صرف با آمریکا نیز معلوم نیست چه هدفی را دنبال میکند؟
به واقع اینگونه رسانههای وابسته به جناح اصلاحطلب، با پروپاگاندا و پیشنهادهای ضدسیاست در کنار اظهار نظرات سیاسیون این جناح درصدد ایجاد فضایی هستند که تنها یک راه را پیش روی مردم میگذارد و آنها را به مطالبه مذاکره با آمریکا سوق دهد. مذاکرهای که اساسا معلوم نیست چه تاثیری بر متن زندگی مردم خواهد داشت و چگونه میتواند به حل مسائل کشور کمک کند. به ویژه که تجربه دهه ۹۰، اثبات کرده است که راه مدنظر این جناح، ثمرهای برای ایران و ایرانی نداشته و بنابراین اکنون بهرهبردن از راههای درونزا و پایدار دیگر را ضرورت و الزام بیشتری بخشیده است.