حضرت زهرا (س) از هر فرصتي جهت افشاي توطئههاي جريان نفاق و غاصبان ميراث نبوت (ص) بهرهبرداري ميكرد و جريان فدك يكي از موثرترين اقداماتي بود كه حضرت زهرا (س) براي زير سوال بردن حكومت و خلافت دستگاه نفاق به كار گرفتند.
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»، رضا صفري؛ بعد از واقعه شوم سقيفه و غصب خلافت توسط شوراي سقيفه، جهان اسلام دستخوش تغييرات عمده اي شد.
در اين دگرگوني هيچ چيزي در جهت تثبيت حكومت نوپاي غصبي در امان نماند و هر آنچه را كه مي توانست تهديدي براي اين حكومت و خلافت باشد، بنوعي از ميان برداشته شد و يا دچار تحريفات اساسي گرديد.
خاندان عصمت و طهارت و وارثان اصلي نبوت، اولين دشمنان حكومت غصبي تعيين شده توسط شوراي سقيفه بودند و از اين جهت از هر فرصتي جهت استيفاي حقوق به تاراج رفته نبوت استفاده مي كردند و فضاي رعب و وحشت و تهديد و تطميع بوجود آمده توسط غاصبان خلافت را در هم مي شكستند.
حضرت صديقه طاهره (س) به عنوان يگانه مدافع حريم امامت و ولايت با درك شرايط پيش آمده براي جهان اسلام، از هر فرصتي جهت افشاي توطئه هاي جريان نفاق و غاصبان ميراث نبوت (ص)بهره برداري مي كرد.
جريان فدك يكي از موثرترين اقداماتي بود كه حضرت زهرا (س) براي زير سوال بردن حكومت و خلافت دستگاه نفاق به كار گرفتند.
فدك يكي از دهكده هاي آباد اطراف مدينه بود كه جمعي از يهوديان در آن ساكن بودند و پيوسته همچون ساير يهوديان «مدينه» و «خيبر» بر ضد اسلام توطئه مي كردند.
در سال هفتم هجرت كه قلعه هاي خيبر يكي پس از ديگري در برابر رزمندگان اسلام سقوط كرد و قدرت مركزي يهود در هم شكست، ساكنان فدك از در صلح و تسليم در برابر پيامبر (ص) وارد شدند و نيمي از سرزمين و باغات خود را به پيامبر (ص) واگذار كردند و نيم ديگر را براي خود نگه داشتند.
پيامبر گرامي (ص) طبق نقل بسياري از مورخان و مفسران شيعه و اهل سنت سرزمين فدك را بعد از نزول آيه «قرآت ذاالقربي حقه» به دخترش فاطمه (س)بخشيدند.
حكومت غاصبان با بهانه قرار دادن حديث مجعول «نحن معاشر الانبياء لا نورث؛ ما پيامبران ارثي از خود نمي گذاريم» فدك را غصب كردند و از اداي اين حق سرباز زدند.
حضرت فاطمه زهرا (س) كه مي ديد اين تجاوز آشكار، توأم با ناديده گرفتن بسياري از احكام اسلام در اين رابطه، جامعه اسلامي را گرفتار يك انحراف شديد از تعاليم اسلام و سنت پيامبر (ص)و گرايش به برنامه هاي جاهلي مي كند و مقدمه اي براي خانه نشين كردن اميرمؤمنان علي(ع) و محاصره اقتصادي ياران فداكار علي (ع) است، به دفاع از حق خويش در مقابل غاصبان فدك پرداختند و با تمام وجود جريان فدك را براي مبارزه با دستگاه جور قرار دادند و خواستار بازگشت اين حق غصب شده، شدند.
بانوي اسلام سيده زنان عالم (س) با جمعي از زنان بني هاشم به مسجد آمدند و در برابر توده هاي مسلمان و سران مهاجر و انصار، خطبه اي را ايراد فرمودند تا بهانه هاي ادامه اين غصب عجيب و مصادره ظالمانه را از دستگاه حكومت جور بگيرند و جريان نفاق را آشكار، و وفاداران به اسلام واقعي را از منافقان مزدور آشكار سازند.
بنابراين، اين خطبه هشدار كوبنده اي شد براي آنها كه كوشش داشتند خلافت پيامبر (ص) و حكومت اسلامي را از مسير اصلي خود منحرف سازند و زحمات 23 ساله پيامبر را بر باد دهند.
اين خطبه اخطار شديدي بود براي آنها كه از گسترش حزب منافقان و نفوذ آنها در دستگاه سياسي بعد از رسول خدا (ص) بي خبر بودند و جنب و جوش هاي مرموز آنان را ناديده مي گرفتند؛ فرياد دردآلودي بود براي حمايت از اميرمؤمنان علي (ع)، وصي و جانشين پيامبر اكرم (ص) كه گروهي از بازيگران سياسي، آيات قرآن و توصيه هاي مؤكد «رسول الله» را درباره او ناديده گرفته بودند.
احقاق حق مظلومانه اي بود براي بيدار ساختن آنها كه حقشان غصب مي شود و سكوت مسالمت آميز را بر فريادهاي كوبنده و بيدارگر ترجيح مي دادند، تندر سهمگيني بود كه پژواك آن همه جا پيچيد و آثار آن در همه اعصار و قرون باقي ماند.
تحليل هاي عميق بانوي اسلام، حضرت صديقه طاهره (س) در اين خطبه بيانگر بينش دقيق او در پيچيده ترين مسائل مربوط به «توحيد» و «مبدأ» و «معاد» است؛ به طوري كه موشكافي هاي فاطمه زهرا (س)در زمينه فلسفه و اسرار احكام، تحليل تاريخ سياسي اسلام و مقايسه دوران جاهليت عرب با زندگي آنها بعد از ظهور اسلام، درس هاي بزرگي به رهروان راه حق مي دهد و آنها را در مبارزاتشان تعليم و آموزش مي بخشد.
لحن گيراي بانوي اسلام (س) كه تا اعماق جان و روح انسان نفوذ مي كند بيانگر اين واقعيت است كه او سخنوري بليغ و خطيبي نستوه و همتاي همسرش اميرمؤمنان علي (ع)بود؛ به گونه اي كه اين خطبه غرا، خطبه هاي حضرت علي (ع) را در نهج البلاغه تداعي مي كند و دوش به دوش آن پيش مي رود و نشان مي دهد كه دخترش زينب (س) اين ارث را از پدر و مادر هر دو در اختيار گرفته بود كه با خطابه آتشينش در بازار كوفه و مجلس يزيد لرزه بر اندام جنايتكاران بني اميه انداخت و پايه هاي كاخ غاصبانه آنها را متزلزل ساخت و بذرهاي انقلاب را بر ضد دين حكومت جبار و جائر در قلوب مردم كوفه و شام پاشيد.
حضرت زهرا (س) با اين خطبه موضع خاندان پيامبر (ص) را در برابر رژيم حاكم روشن ساخت و مبرا بودن ساحت مقدس اسلام را از مظالمي كه به نام اسلام انجام مي گرفت، آشكار كرد و اگر بخواهيم اين خطبه را ارزش گذاري كنيم همين نكته و فايده كافي بود!/انتهاي پيام/