
اصابت موشک به بنگوریون؛ پایان افسانه شکستناپذیری

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، جواد بخشی الموتی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالملل گفت: اصابت موشک بالستیک یمن به نزدیکی فرودگاه بنگوریون، اگرچه از نظر فنی میتواند بهعنوان یک «حادثه نظامی» طبقهبندی شود، اما از منظر راهبردی و فلسفه امنیت ملی، واجد بار معنایی بسیار سنگینتری است. این رخداد را باید بهمنزله یک زلزله در فضای امنیتی غرب آسیا تلقی کرد؛ زلزلهای که مفاهیم دیرپایی همچون برتری مطلق نظامی اسرائیل، مصونیت زیرساختهای حساس، و کارآمدی بازدارندگی کلاسیک را به چالش کشید. این زلزله در شرایطی گنبد آهنین را متلاشی میکند که در هفتههای گذشته سامانههای پدافندی پیشرفته غربی در این منطقه مستقر شدهاند.
فرودگاه بنگوریون بیش از آنکه یک مرکز حملونقل هوایی باشد، از جایگاه نمادین ویژهای در حافظه سیاسی اسرائیل برخوردار است. این فرودگاه، در کنار بندر حیفا و دیمونا، یکی از ارکان حیات ملی رژیم صهیونیستی است؛ زیرساختی که همزمان به اقتصاد، سیاست، دیپلماسی و وجهه بینالمللی این رژیم متصل است. هدف قرار دادن این نقطه، در واقع حمله به حلقهای استراتژیک از زنجیره حیات رژیم اسرائیل محسوب میشود.
در این چارچوب، باید به جنبهای دیگر نیز توجه کرد: بازیگر این حمله، نه یک دولت منطقهای نظیر ایران یا سوریه و حتی ترکیه، بلکه انصارالله یمن است؛ گروهی که تا همین یک دهه پیش، بهعنوان نیرویی چریکی و غیرمتمرکز در کوههای صعده شناخته میشد؛ و ریشههای عمیق آن در مذهب و فرهنگ یمن جدی گرفته نمیشد. اکنون همین نیروی نامتقارن توانسته است با طراحی دقیق، پرتاب و هدایت یک موشک بالستیک دوربرد را صورت داده و از لایههای متعدد پدافندی عبور و به آستانه تلآویو برخورد کند. این یعنی فروپاشی یکی از اساسیترین مفروضات امنیتی غرب: اینکه تکنولوژی پیشرفته لزوماً به معنای برتری مطلق نظامی است.
برای تحلیل دقیقتر این رخداد، میتوان از مفهوم «انقلاب در امور نظامی» بهره گرفت. بر این اساس هرگاه فناوریهای نوین، دکترینهای موجود را ناکارآمد کنند، تغییر بنیادینی در شکل جنگها رخ میدهد و این همان چیزی است که امروز ارتش نخست دنیا با آن مواجه است و هر روزه خسارتهای میلیون دلاری و حیثیتی را در مقابل انصارالله متحمل میشود. همانگونه که ظهور پهپادها ماهیت جنگهای کلاسیک را متحول کرد، اکنون استفاده هوشمند از موشکهای بالستیک دوربرد توسط بازیگران غیردولتی نیز میتواند آغازگر یک دگرگونی استراتژیک در غرب آسیا باشد. حمله به آرامکو در ۲۰۱۹ نمونهای از این تغییر بود، اما اصابت به بنگوریون تأیید نهایی آن است.
همچنین نباید از پیامد روانی و رسانهای این حمله غافل شد. انتشار گسترده تصاویر هشدار امنیتی در فرودگاه بنگوریون، ایجاد رعب و وحشت در افکار عمومی رژیم اسرائیل، و ناتوانی رسانههای عبری در کتمان این حادثه، همگی مؤلفههایی هستند که بُعد جنگ شناختی این عملیات را برجسته میکنند. در دکترین نبرد ترکیبی، ایجاد اختلال روانی و بیثباتسازی تصویر ذهنی از امنیت، گاه بهمراتب مؤثرتر از خسارت فیزیکی است.
در نهایت، آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که بازدارندگی دیگر نه یک وضعیت ایستا، بلکه فرآیندی سیال و در حال زوال است. حمله به بنگوریون نشان داد که دیگر هیچ نقطهای مصون نیست، حتی فرودگاهی که روزگاری نماد پیوند اسرائیل با جهان آزاد تلقی میشد. این رویداد، نهتنها شکست فنی سامانههای دفاعی، بلکه فروپاشی یک افسانه سیاسی–امنیتی بود؛ افسانهای به نام شکستناپذیری.