
غنیسازی یا وابستگی؟ ایران ایستاده، آمریکا نگران!
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- علیرضا امیری، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز: در روزهایی که فضای دیپلماتیک جهان پر از تلاطمهای امنیتی است، بار دیگر یک موضعگیری تکراری اما پرمعنا از سوی آمریکاییها به صدر اخبار بازگشته: «ایران حق غنیسازی اورانیوم در خاک خود را ندارد». جملهای که نه صرفاً یک اظهار نظر سیاسی، بلکه بازتابی از یک منازعه تاریخی و استراتژیک است؛ منازعهای که ساختار قدرت جهانی و حتی هویت ملی ایرانیان را بهطور مستقیم درگیر میکند.
درخواست آمریکاییها برای محرومسازی ایران از غنیسازی اورانیوم، نه یک موضع حقوقی، بلکه جلوهای آشکار از زیادهخواهی سیاسی و استاندارد دوگانه قدرتهای غربیست. مطابق ماده ۴ پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، تمامی کشورهای عضو، از جمله ایران، از حق مسلم انرژی هستهای برخوردار میباشند و تمامی اعضا میتوانند از این انرژی برای مقاصد صلحآمیز بهرهمند شوند.
از منظر فنی نیز باید تأکید کرد که تفاوتی آشکار بین غنیسازی صلحآمیز و نظامی وجود دارد. غنیسازی تا سطح ۲۰ درصد، هیچ کارکرد نظامی ندارد و صرفاً در تولید سوخت راکتورها و مصارف پزشکی و صنعتی کاربرد دارد. ادعای آمریکا مبنی بر صلحآمیز نبودن این سطح از غنیسازی، یا از جهل فنی نشأت میگیرد یا برای تحمیل اراده سیاسی بر ملتهاییست که مسیر استقلال علمی و فنی را برگزیدهاند.
ایران اسلامی با اتکا به توانمندیهای دانشمندان و نخبگان داخلی، چرخه سوخت هستهای را از مرحله استخراج تا غنیسازی بومیسازی کرده و این دستاورد، نه فقط یک پیروزی علمی، بلکه یک نقطه اتکای راهبردی برای امنیت، انرژی و استقلال کشور است.
بدون توان غنیسازی داخلی، هرگونه توسعه در انرژی هستهای مستلزم وابستگی به خارج خواهد بود؛ وابستگیای که با روح استقلالطلبی ملت ایران در تضاد است. امروز صدای چرخش سانتریفیوژها، پژواک شکستن بتهای وابستگی و بندگیست.
در واقع، یکی از ریشههای اصلی مخالفت غرب و بهطور ویژه آمریکا با حق غنیسازی ایران، هراس عمیق از شکلگیری یک ایران مستقل، مقتدر و غیرقابل مهار در نظم منطقهای و جهانی است. نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران توانسته با اتکا به دانش بومی و ظرفیتهای داخلی، به جایگاهی برسد که توازن سنتی قدرت در غرب آسیا را به چالش میکشد. در چنین منظری، یک ایران هستهای حتی در چارچوب صلحآمیز، نماد یک بازیگر مستقل و الهامبخش در برابر ساختار سلطهمحور آمریکا تلقی میشود؛ الگویی که میتواند دیگر ملتها را نیز به سمت استقلال و مقاومت سوق دهد.
از همینرو، هر گام ایران در مسیر پیشرفت علمی و اقتدار ملی، با برچسب تهدید و تحریم مواجه میشود؛ چراکه غرب بهخوبی میداند که قدرتیابی ایران، یعنی پایان دوران سلطه بیچونوچرای آنها بر منطقهای که سالها آن را «حیاط خلوت» خود میپنداشتند.
ملتی که با ایمان و امید، در کمتر از پنج دهه توانست مرزهای دانش و فناوری را درنوردد، امروز با اتکا به همین سرمایه انسانی و باور ملی، پرچم استقلال، پیشرفت و اقتدار را بر بام منطقه برافراشته است. دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای، ثمره سالها مجاهدت بیادعای دانشمندان جوان و متعهدی بود که با خون خود این مسیر را هموار کردند. شهیدان هستهای ما، سندی زنده از عزم یک ملت برای استقلالیافتن در برابر نظام سلطهاند.
بدیهی است موضع آمریکا درباره غنیسازی، نشانهای است از ادامه همان سیاست «فشار برای امتیازگیری». اما در شرایطی که ایران توانسته علیرغم همه فشارها، بر فناوری غنیسازی مسلط شود، عقبنشینی از این حق مشروع، نهتنها پیام ضعف به دشمنان مخابره میکند، بلکه سرمایه اجتماعی پشتوانه برنامه هستهای را نیز تضعیف میکند.
زمان آن رسیده که سیاست خارجی ایران، ضمن استفاده هوشمندانه از ابزار دیپلماسی، در حفظ اصول راهبردی همچون «حق غنیسازی» ثابتقدم بماند؛ حقی که پشتوانه آن هم علم است، هم خون شهدا، و هم اراده ملی.
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است