
چالشهای افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان؛ شکاف نسلی و فروپاشی ارتباط معلم و دانشآموز
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، گفتگویی با موضوع نقد طرح جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر افزایش حداکثر سن پذیرش دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان با فاطمه مهدی زاده، معاون رشد و کادرسازی بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان عترت داشتیم.
مهدی زاده در این گفتگو اظهار کرد: یکی از موضوعاتی که به تازگی در حوزه آموزش و پرورش مطرح شده، افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان به ۲۷ تا ۳۰ سالگی است. اگر بخواهیم به بررسی این لایحه بپردازیم، شاید دلیلی که برای تصویب این موضوع وجود داشته باشد این باشد که ما مسئله کمبود معلم را در دانشگاه فرهنگیان داریم. اما اگر دقیقتر به این موضوع بپردازیم، درست است که ما در دانشگاه فرهنگیان کمبود معلم داریم، اما مسئله جذب معلم و اینکه این مشکل برطرف شود، به چه قیمتی است؟ اینکه افرادی وارد آموزش و پرورش شوند که در واقع سنشان بالاست، مسائل و مشکلات متعددی را میتواند به بار داشته باشد.
آموزش و پرورش بنگاه نیست!
وی افزود: در واقع کسانی که این قانون را تصویب کردهاند، نگاه کاملاً مصرفگرایانه به آموزش و پرورش دارند، در صورتی که آموزش و پرورش جایی است که نگاه تاریخسازی و تمدنی به آن داریم. هدف کسانی که میخواهند این قانون را تصویب کنند این است که مسئله کمبود معلم را برطرف شود، اما انگار آموزش و پرورش به مثابه یک بنگاه کاریابی مطرح شده است تا جوانانی که جویای کار و بیکارند، وارد آموزش و پرورش شوند.
مهدی زاده درباره مزایای احتمالی طرح گفت: شاید یک موردی که به عنوان مزیت این طرح تلقی شده این بوده تا افرادی که با این سن وارد آموزش و پرورش میشوند نسبت به افراد کمسنتر، تجربه بیشتری دارند. اگر بخواهیم این را در نظر بگیریم، یعنی مثلاً تجربه را محوریت کارمان قرار دهیم، خب شاید پدربزرگها و مادربزرگهای ما تجربه بیشتری داشته باشند و این واقعاً نمیتواند دلیل موجهی باشد.
مهدی زاده در ادامه سخنان خود از ایرادات اصلی وارد شده بر طرح افزایش حداکثر سن پذیرش دانشجو معلمان و معایب اصلی آن گفت: اگر بخواهیم به معایب این طرح بپردازیم، یکی از معایب آن افزایش شکاف سنی و نسلی بین معلمان و دانشآموزان است. معلمی که با این اختلاف سنی زیاد وارد مدرسه میشود، نمیتواند ارتباط خوب و صحیحی با دانشآموز برقرار کند و همفکری متقابل شکل نمیگیرد. یعنی معلم از لحاظ فکری نمیتواند با دانشآموز آن همفکری را داشته باشد و حرفش را خوب بفهمد. این باعث میشود که ارتباط به خوبی شکل نگیرد.
وی افزود: وقتی ارتباط به خوبی شکل نگیرد، معلم نمیتواند نقش الگوی خودش را به خوبی ایفا کند. یکی از کارکردهای اصلی معلم این است که به عنوان الگوی دانشآموز مطرح شود؛ یعنی دانشآموز باید معلم را به عنوان یک الگو ببیند. اما وقتی معلم نتواند ارتباط مناسب و صحیحی با دانشآموز برقرار کند، این الگو بودن زیر سؤال میرود. چون معلم باید شخصیتی داشته باشد که بتواند به عنوان الگو مصرف شود، اما وقتی این ارتباط شکل نگیرد، دانشآموز هم دیگر او را به عنوان الگو نگاه نمیکند؛ بنابراین این شکاف سنی باعث میشود که معلم نتواند آن نقش تربیتی که باید داشته باشد را بهدرستی ایفا کند.
وی ادامه داد: کاهش نشاط و پویایی در بدنه آموزش و پرورش یکی از چالشهای جدی و مهم است که با افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان ارتباط مستقیم دارد. کسی که در سن بالاتر وارد این حوزه میشود، طبیعتاً در آینده نزدیک شاهد خواهیم بود که با نسلی از معلمان پیر و کمانرژی مواجه خواهیم بود. این موضوع به شدت بر کیفیت آموزش و تربیت تأثیر منفی میگذارد.
وی با بیان اهمیت نشاط و پویایی معلم گفت: کسانی که در سنین کمتر وارد آموزش و پرورش میشوند، معمولاً انرژی، انگیزه و حوصله بیشتری برای فعالیتهای آموزشی دارند. آنها با شور و شوق بیشتری به تدریس و تعامل با دانشآموزان میپردازند و این باعث میشود فضای مدرسه پر از پویایی و نشاط باشد. از طرفی، این نشاط و پویایی به طور مستقیم بر کیفیت یادگیری دانشآموزان اثرگذار است و باعث میشود آموزش به صورت مؤثرتر و هدفمندتری انجام شود.
در مقابل، افرادی که در سن بالاتر وارد آموزش و پرورش میشوند، معمولاً دغدغهها و مشغلههای فکری بیشتری دارند که ممکن است بخاطر مسئولیتهای خانوادگی، مشکلات اقتصادی یا فشارهای زندگی روزمره باشد. این دغدغهها مانع از آن میشود که آنها بتوانند به اندازه کافی انرژی و انگیزه لازم را برای تدریس و ارتباط موثر با دانشآموزان داشته باشند. به همین دلیل، چنین افرادی به اندازه معلمان جوان، نشاط و شادابی لازم را در محیط آموزش و پرورش ایجاد نمیکنند.
هویت معلم باید در دانشگاه شکل بگیرد
مهدی زاده در ادامه گفت: اشکال سومی که تصویب این موضوع میتواند داشته باشد، این است که فرآیند شکلگیری هویت معلمی را مختل میکند. کسی که در این سن وارد آموزش و پرورش میشود، شخصیتش کاملاً شکل گرفته و تثبیت شده است، در حالی که هویت معلمی باید در دانشگاه شکل بگیرد. شکلگیری این هویت در این شرایط سخت است و شاید اصلاً محقق نشود، چون کسی که کمسنتر است، شخصیتش هنوز تثبیت نشده و منعطفتر است، اما کسی که سنش ۲۷ یا ۳۰ سال است، شخصیتش کاملاً تثبیت شده و شکلگیری هویت معلمی درونیسازیاش سخت و شاید غیرممکن باشد.
وی در پایان سخنان خود گفت: با توجه به این موارد، از آنجایی که حضرت آقا نگاه کاملاً پیشرفته به آموزش و پرورش دارند و معتقدند آموزش و پرورش مهمترین نهاد ملی یا حاکمیتی است و دانشگاه فرهنگیان را نقطه ثقل نظام آموزشی میدانند، واقعاً از مسئولین مطالبه داریم که نسبت به این مسئله توجه بیشتری داشته باشند و نخواهند مسئله کمبود معلم را با این موضوع برطرف کنند، چون اگر این کار انجام شود، این مشکل با یک راهکار کوتاهمدت پاسخ داده میشود و شاید سود اندکی داشته باشد، در حالی که آثار آن جبرانناپذیر است.
معلمان واقعاً عنصر مؤثر و تحولخواه در جامعه و دانشگاه فرهنگیان هستند که قرار است آینده این ملت را بسازند. به شهید بهشتی بزرگوار که میگویند معلمان پیامبران انقلاب اسلامی هستند، انتظار میرود بیشتر به این مسئله توجه شود.