پهپاد قاتل خودکار شدند: هوش مصنوعی چگونه جنگ را تغییر میدهد؟

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در عصر مدرن، هوش مصنوعی و سیستمهای تسلیحاتی خودکار گامی مهم در تکامل درگیریهای نظامی محسوب میشوند. توانایی این فناوریها در اتخاذ تصمیمات سریع و دقیق در زمان واقعی، مزایای قابل توجهی را برای ارتش به ارمغان میآورد و کارایی عملیات را بهبود میبخشد و جان سربازان را حفظ میکند.
هوش مصنوعی میتواند مقادیر وسیعی از دادهها و اطلاعات را در زمانی بسیار کوتاهتر از انسان تجزیه و تحلیل کند، بنابراین اطلاعات حیاتی را برای تصمیمگیری به منظور غافلگیری دشمن و دستیابی به اهداف استراتژیک فراهم میآورد. هوش مصنوعی به ابزاری ضروری برای نیروهای مسلح مدرن تبدیل شده است، زیرا امکان انجام عملیاتی را با حداکثر کارایی فراهم میکند که مستلزم مصرف بالای منابع انسانی، زمان و خطرات متعدد برای اپراتورهای انسانی خواهد بود، از تحلیل دادهها گرفته تا شناسایی اهداف دشمن و پیشبینی حرکات دشمن یا حتی درگیر شدن با نیروهای دشمن تحت شرایط خاص. در عین حال، سیستمهای تسلیحاتی خودکار، مجهز به فناوریهای هوش مصنوعی، توانایی عمل مستقل را دارند و وابستگی به مداخله انسانی را کاهش داده و زمان پاسخگویی در شرایط بحرانی را تسریع میبخشند.
این سیستمها میتوانند تهدیدات را سریعتر و کارآمدتر از انسان شناسایی و خنثی کنند. با این حال، استفاده از هوش مصنوعی در درگیریهای نظامی چالشهای اخلاقی و معنوی متعددی را به همراه دارد. نگرانیها در مورد از دست دادن کنترل بر فناوری و احتمال استفاده اشتباه از آن علیه غیرنظامیان یا اهداف حفاظتشده، بحثهای شدیدی را در جامعه بینالمللی برانگیخته است.
محیط امنیتی بینالمللی در حال تکامل مداوم است و تحولات متعددی در تمامی زمینهها به ثبت رسیده است. برای دستیابی و حفظ برتری، کشورها باید رویکردی جامع داشته باشند و بر توسعه اقتصادی، حفظ روابط دیپلماتیک مستحکم، ایجاد اتحادها و مشارکتهایی که امکان تکامل آنها را فراهم میآورد، و همچنین بر توسعه ابزار نظامی قدرت که امکان بازدارندگی دشمنان بالقوه و حفاظت از ارزشها و منافع ملی را فراهم میکند، تمرکز نمایند.
حوزه نظامی یک حوزه بسیار پویا است و "میدان نبرد به طور مداوم در حال تکامل است، هم از نظر سرعت شتابان و هم از نظر طیف وسایل و سیستمهای مورد استفاده". سرعت عملیات به طور شگفتآوری سریع افزایش مییابد و افراد باید در زمان بسیار کوتاهی تصمیمات خود را اتخاذ و اجرا کنند تا بتوانند برتری خود را نسبت به حریف حفظ کنند. برای افزایش کارایی رزمندگان و افزایش توانایی آنها در انجام ماموریتها، لازم است از فناوریهای جدید به روشهای فزایندهای غیرمتعارف استفاده شود و مهارتهای انسانی با عامل فناوری تکمیل شود، که میتواند قدرت و دقت، کشندگی، و همچنین توانایی تجزیه و تحلیل و تفسیر دادهها را افزایش دهد.
در بستر تکامل سریع تکنولوژیکی و توسعه بیسابقه بعد سایبری، لازم است فناوریهای جدید در حوزه نظامی ادغام شوند تا اقدامات نظامی تا حد امکان مؤثر باشد و عملکرد عملیاتی نیروها همزمان با کاهش خطرات برای پرسنل نظامی و جمعیت غیرنظامی افزایش یابد. فناوریهای جدیدی که برای تغییر نحوه انجام عملیات نظامی طراحی شدهاند،
به دلیل تأثیر عمدهای که میتوانند بر میدان نبرد داشته باشند، میتوانند فناوریهای مخرب در نظر گرفته شوند. این فناوریها میتوانند نحوه انجام درگیریهای نظامی را تعیین کنند، زیرا امکان افزایش سرعت اقدامات نظامی را فراهم میآورند و اهمیت بعد فضایی منطقه رویارویی را با فراهم کردن امکان نظارت در زمان واقعی و هدف قرار دادن اهداف در فواصل قابل توجه، کاهش میدهند، که فرماندهان را مجبور به اتخاذ تدابیر بیسابقهای برای حفاظت از نیرو و تضمین اقدامات نظامی میکند.
در اقدامات نظامی مدرن، چه در مورد عملیات مبارزه با تروریسم و گروههای نامنظم صحبت کنیم، مانند درگیری بین اسرائیل و حماس، یا چه در مورد جنگ کلاسیک متعارف، مانند جنگی که بین روسیه و اوکراین در جریان است، مشاهده میکنیم که فناوریهای مدرن به صورت گستردهای مورد استفاده قرار میگیرند، که پتانسیل تغییر نحوه انجام عملیات را دارند و امکان غلبه بر برخی عدم تقارنها و توسعه عدم تقارنهای جدید را فراهم میآورند. در درگیریهای مدرن، شاهد افزایش استفاده از فناوریهای انقلابی و مخرب مانند موشکهای هایپرسونیک، هوش مصنوعی، تسلیحات خودکار و سایر سیستمهای با کارایی بالا هستیم که به آگاهی موقعیتی، نظارت بر فضای نبرد، شناسایی تهدیدات، مقابله با تهدیدات، حفاظت از نیروها و زیرساختها و دستیابی به نتایج مطلوب کمک میکنند. حتی اگر در حال حاضر این سیستمهای تسلیحاتی توانایی تغییر کامل چهره جنگ و تغییر قاطعانه تعادل به نفع کسانی که از آنها استفاده میکنند را ندارند، در آینده ممکن است شاهد افزایش اهمیت این سیستمها باشیم، به ویژه در مورد استفاده از هوش مصنوعی و سیستمهای تسلیحاتی خودکار، که قادر خواهند بود نحوه انجام درگیریهای مسلحانه را متحول کنند.
اهمیت نظامی فناوریهای نوظهور و مخرب
فناوریهای نظامی مدرن پتانسیل ارائه مزیت قابل توجهی را نسبت به دشمن دارند، که ابزارهای مقابله مؤثری را هم از نظر تخریب و هم از نظر حفاظت از قلمرو، نیروها و تجهیزات جنگی در اختیار نخواهد داشت. این فناوریهای مدرن سازمانهای نظامی را مجبور میکنند تا با این واقعیتهای جدید هم در نحوه تفکر و هم در نحوه سازماندهی و عمل خود سازگار شوند. استفاده از فناوریهای مخرب، ماهیت نامتقارن و هیبریدی رویارویی نظامی را با ایجاد یک شکاف در نحوه تفکر و عمل، برجسته میکند.
استفاده از فناوریهای مخرب در دسته روشهای هیبریدی جنگاوری قرار میگیرد و شرایط را برای دستیابی به غافلگیری استراتژیک و کاهش تمایل حریف به مبارزه، تأثیرگذاری بر روحیه رزمندگان، تصمیمگیرندگان سیاسی و نظامی و مردم، ایجاد میکند، و دولتهای قدرتمند علاقه خود را به توسعه فناوریها و قابلیتهایی نشان دادهاند که میتوانند به عنوان تقویتکننده نیرو عمل کنند و به عنوان پاسخهای نامتقارن در برابر دشمنان با فناوری پیشرفته به کار گرفته شوند.
به دلیل اینکه بشریت در حال حاضر با چالشهای امنیتی متعددی و حتی تهدیدات وجودی برای امنیت و ثبات منطقهای و جهانی روبهرو است، با ظهور تهدیدات جدید و منابع جدید تنش، کشورهای ناتو و اتحادیه اروپا شروع به توجه فزایندهای به موضوع فناوریهای جدید با پتانسیل مخرب و ماهیت نوظهور کردهاند.
از تحلیل اسناد مربوطه، نتیجه میشود که در سطح اتحادیه اروپا ۶ فناوری مخرب شناسایی شدهاند که باید با دقت مورد توجه قرار گیرند: فناوریهای کوانتومی، هوش مصنوعی، رباتهای خودمختار و سیستمهای تسلیحاتی، کلاندادهها، سیستمهای تسلیحاتی هایپرسونیک و فناوریهای فضایی و مواد پیشرفته، در حالی که ایالات متحده به این فهرست، سلاحهای انرژی هدایتشده و بیوتکنولوژی را نیز اضافه میکند.
در همین راستا، با در نظر گرفتن چالشهای متعددی که ناتو با آنها روبهرو است، باید رویکرد خود را به اقدامات نظامی تطبیق دهد تا برتری نظامی منطقهای و جهانی خود را حفظ کند و بتواند اهداف امنیتی خود را برآورده سازد و دفاع از کشورهای عضو را در برابر تهدیدات متعارف و هیبریدی، که هم در محیطهای فیزیکی و هم سایبری خود را نشان میدهند، تضمین کند.
در رویکردی مشابه با اتحادیه اروپا، ناتو بر نه حوزه مورد علاقه در مورد فناوریهای مخرب تمرکز دارد:هوش مصنوعی، تسلیحات خودمختار، فناوریهای کوانتومی نظامی، بیوتکنولوژیها و تقویتکنندههای نیروی انسانی، سیستمهای هایپرسونیک، فناوریهای فضایی، مواد جدید/پیشرفته، انرژی و پیشرانش، شبکههای ارتباطی نسل بعدی. از تحلیل چشمانداز ناتو و اتحادیه اروپا در مورد فناوریهای نوظهور و مخرب، میتوان دریافت که هر دو سازمان، اگرچه اهداف متفاوتی و روش متفاوتی برای دستیابی به این اهداف دارند، رویکردی مشابه دارند، و حوزههای مورد علاقه در مورد فناوریهای نوظهور و مخرب تقریباً یکسان هستند.
از جمله جهتگیریهای اقدام یا حوزههای مورد علاقه، هوش مصنوعی و سیستمهای تسلیحاتی خودکار برجسته هستند که میتوانند تأثیر قابل توجهی بر نحوه انجام اقدامات نظامی داشته باشند، هم از طریق فرصتهایی که ارائه میدهند و هم از طریق چالشهایی که کشورهای عضو با آنها روبهرو هستند و خود را در موقعیتی میبینند که باید با واقعیتهای جدید سازگار شوند و با انواع جدیدی از تهدیدات روبهرو شوند. اگرچه هوش مصنوعی هنوز در مراحل اولیه خود است، میتوانیم فرض کنیم که از سطح پایه – مرحله هوش مصنوعی باریک که قبلاً گذرانده شده است، که میتواند کارهای سادهای مانند تشخیص صدا، ارائه کمک، پیشبینی آب و هوا و ... را انجام دهد، به مرحله هوش مصنوعی قوی-۱ تکامل خواهد یافت، وضعیتی که در آن میتواند به طور خودمختار یاد بگیرد، میتواند بین اطلاعات، منابع و زمینهها ارتباط برقرار کند و میتواند تصمیمگیری تحت فشار را تضمین کند و سپس به مرحله هوش مصنوعی قوی-۲، سطح ابرهوش مصنوعی، جایی که سیستم کاملاً خودمختار خواهد بود و حتی قویتر، انعطافپذیرتر و سازگارتر از انسانها خواهد بود.
قرن بیست و یکم تغییرات بسیاری در محیط امنیتی به ارمغان آورده و این واقعیت را برجسته کرده است که امنیت منطقهای و جهانی توسط رویدادهای در حال وقوع در مناطق مختلف جهان در حال آزمایش است.
درگیریهای جاری، و همچنین تنشهای فزاینده در اروپا، آسیای جنوب شرقی، خاورمیانه، آفریقا، به ما اجازه میدهد تا توجه داشته باشیم که تکامل جامعه در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، فناورانه و اطلاعاتی، خطر حل منازعات با استفاده از زور را از بین نبرده است. جنگهای جاری در اوکراین و نوار غزه نمونههای بسیار قانعکنندهای از چگونگی رویاروییهای مسلحانه در آینده نزدیک هستند.
هوش مصنوعی در خدمت ترور؛ بررسی ابعاد امنیتی ابزارهای رژیم صهیونی
طی جنایت اخیر صهیونیستها در حمله به کشور عزیزمان ایران، آنچه نیاز به تامل جدی و دقیق دارد، نحوه ترور و دقت عمل رژیم صهیونی در به نتیجه رساندن ترورها (ترورهای دقیق و برنامه ریزی شده) است. بی شک دقت ترورهای رژیم صهیونی و به شهادت رساندن مقامات ارشد نظامی و علمی کشور باید مورد توجه جدی و عمیق دستگاههای امنیتی قرار گیرد.
آنچه به نظر میرسد که در برنامه ریزی نظاممند رژیم صهیونی در جهت ترورهای هدفمند اتفاق افتاده است، بهره گیری از هوش مصنوعی و ابزارهای آن در جهت جمع آوری و تحلیل اطلاعات و تصمیم گیری دقیق و بموقع بر اساس این اطلاعات است. احتمالا لاوندر ابزاری است که رژیم جنایتکار صهیونی از آن برای ترور مقامات نظامی و دانشمندان علمی کشورمان از آن بهره برده است.
لاوندر» (Lavender) یک سیستم پشتیبان تصمیم مبتنی بر هوش مصنوعی است که رژیم صهیونی از آن برای شناسایی و ترور افراد در غزه، لبنان و احتمالاً ایران استفاده کرده است. این سیستم توانایی تحلیل حجم بالایی از اطلاعات در مورد تعداد زیادی از افراد (میلیونها نفر) را داشته و بر مبنای وابستگی افراد به یکدیگر و ارگانهای نظامی، موقعیت افرادی را به عنوان هدف معرفی میکند. تفاوت این سیستم با سیستم دیگر مورد استفاده رژیم صهیونی به نام گاپسل (Gopsel) در این است که گاپسل صرفاً امکان معرفی ساختمانهای هدف و مهم را داشت، در حالی که لاوندر افراد و موقعیت آنها را معرفی میکند.
اولین بار در مقالهای به قلم فردی به نام Brigadier General Y S اطلاعاتی در مورد قابلیتهای این سیستم منتشر شد و بعداً تایید شد که این فرد عضوی از یگان نخبه ۸۲۰۰ رژیم صهیونی است.
بر اساس گزارشات موجود اعتبارسنجی نشده دقت این سیستم حدود ۹۰ درصد است. در واقع این دقت بیانگر آن است که از هر ۱۰ هدف معرفی شده یک هدف اشتباه است. هر چند که در مورد الگوریتمهای یادگیری مورد استفاده اطلاعاتی منتشر نشده است، لکن اجمالا گزارش شده است که این سیستم بر اساس یک مدل احتمالی در مورد هدف مورد نظر کار میکند.
معیارهای مورد استفاده برای شناسایی افراد در این ابزار شامل موارد ذیل است:
۱. تعداد بار تغییر سیمکارت
۲. الگوی ارتباطات
۳. وابستگی به افراد شناسایی شده دیگر
این سیستم با تحلیل روابط وابستگی و ارتباطات موجود در اینترنت و شبکه ارتباطات سیار با دقت و سرعت خوبی افراد هدف را با هزینه به مراتب کمتر نسبت به الگوهای سنتی جاسوسی شناسایی میکند. بر اساس یکی از گزارشات موجود این سیستم بعضا در ۲۰ ثانیه نسبت به یک هدف مشخص اعلام نظر میکند.
در این شرایط متخصصان و دانشمندان عزیز کشورمان و نهادها و دستگاههای امنیتی باید به سرعت با بهرهگیری از ابزارهای مشابه (هوش مصنوعی) و البته رعایت اصول امنیتی سنتی، پاتک دقیق و مناسبی را برای این ابزار طراحی و بهره برداری نمایند.
از تحلیل رویدادها میتوانیم ببینیم که جنگ مدرن دو جزء اساسی دارد: یک جزء متعارف، که شامل استفاده از سلاحها و تاکتیکهای کلاسیک است که در گذشته نیز مورد استفاده قرار میگرفتند، و همچنین یک جزء نامتعارف، هیبریدی، که شامل استفاده از هر تاکتیک یا سیستم تسلیحاتی است که میتواند مزیت استراتژیکی را برای کسانی که از آنها استفاده میکنند فراهم کند. میتوانیم استفاده از سلاحهای دقیق، پهپادها، موشکهای هایپرسونیک، سیستمهای جنگ الکترونیک و سایر دستههای تسلیحات با فناوری پیشرفته را مشاهده کنیم، همزمان با استفاده فشرده از توپخانه، جنگ مواضع، فریب و غیره. هیچ دستهای از تسلیحات، هر چقدر هم که کارآمد باشد، هنوز پتانسیل تبدیل شدن به یک راهحل جادویی برای پیروزی سریع در درگیری را ندارد، همانطور که ما در ابتدای جنگ در اوکراین در مورد پهپادها گمان میبردیم، که "برای برنامهریزی، آمادهسازی و اجرای حملات به نیروهای مقابل و "اهداف نرم" در بخش غیرنظامی" مورد استفاده قرار گرفتند.
آینده جنگ با ترکیبی از ابزارهای متعارف با ابزارهای مخرب و نوظهور برای کسب مزیت استراتژیک، غافلگیری و خسته کردن دشمن به گونهای که تمایل او به مقاومت کاهش یابد، مشخص میشود. فناوری مدرن کنترل شده توسط هوش مصنوعی میتواند در حال حاضر به عنوان تقویتکننده قدرت رزمی عمل کند، اما هنوز نمیتواند نقش تغییردهنده بازی در عملیات نظامی را ایفا کند. برای اینکه هوش مصنوعی به یک تغییردهنده بازی تبدیل شود، باید بسیار کارآمدتر باشد، سودمندی و قابلیت اطمینان خود را ثابت کند و در هرچه بیشتر سیستمهای تسلیحاتی خودمختار پیادهسازی شود، و جایگزین اپراتور و تصمیمگیرنده انسانی در کل چرخه تصمیمگیری و عملیات شود، که هنوز مطلوب نیست.