
«خدای جنگ»؛ روایت اولین تلاشها برای استقلال در صنعت موشکی

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، موشکی به میان مردم میخورد. این صحنهی آغازین فیلم «خدای جنگ» است. در اوایل دهه ۶٠، وقتی صدام موفق به پیشروی زمینی نشد، شهرهای ایران را هدف موشکهای خود قرار داد. فیلم از این صحنه به خط مقدم نبرد میرود. جایی که ابراهیم دستور میگیرد برگردد و برای آموزش ساخت موشک به دمشق برود. ابراهیم و تیمش، پس از ۵ ماه آموزش، از سوریه برمیگردند و به کرمانشاه اعزام میشوند اما متوجه میشوند که افرادی از لیبی برای شلیک موشک آمدهاند و ابراهیم و تیمش قرار نیست موشکی را شلیک کنند. فیلم خدای جنگ، تلاش این تیم برای خودکفایی در صنعت موشکی ایران را نمایش میدهد. خدای جنگ به کارگردانی حسین دارابی ساخته شده که فیلمهای «مصلحت» و «هناس» را در کارنامه دارد.
آرس یا الله
فرمانده لیبیایی، آرس، خدای جنگ را با موشک مقایسه میکند که با اینکه دستساز بشر است اما پرستیدنی است و لایق سجده کردن و قربانی دادن. شلیکِ آن، مراسمی آیینی است که هر کسی اجازه شرکت در آن را ندارد. بنابراین ابراهیم را از شرکت در موقعیت پرتاب منع و به نوعی ایران را در قبال این خدای جنگ تحقیر میکند. اما ابراهیم به نقشهای که لیبیاییها در برنامه دارند پی برده و گزارش میدهد که آنها میخواهند با امکانات ایران، از مخالفان قذافی در عراق انتقام بگیرند. بنابراین ابراهیم و تیمش مصمم میشوند تا ایران، فرمان این خدای جنگ را به دست بگیرد.
ابراهیم به خود و تیمش اطمینان دارد، اما سیدمهدی، خدا را به او یادآوری میکند. آنها یکبار در پرتاب موشک شکست میخورند ولی با ساخت قطعات لازم، در نهایت با نوشتهی «و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی» موشک را با موفقیت شلیک میکنند. ابراهیم در هنگام پرتاب، خدا را با عبارت «یا لا اله الا انت» یاد میکند. ای کسی که جز تو معبودی نیست؛ و در برابر این خدا، موشک فرمانبردار است.
ابراهیم یا شهید طهرانی مقدم
فیلم خدای جنگ، برداشتی آزاد از واقعیتهایی است که در تاریخ جنگ ایران اتفاق افتاده و اشارهای به تلاشهای شهید طهرانیمقدم دارد. تلاشهایی که برای رسیدن به فناوری موشک و پرتاب آن در ایران انجام شد تا با بازدارندگیاش، جلوی خسارت به مردم و شهرهای ایران گرفته شود.
فیلم سعی کرده فداکاری شهید طهرانیمقدم را برای امنیت ایران نمایش دهد، اما ابراهیم، شاید تنها وجهی از آن شهید را به نمایش میگذارد و داستانکهایی که به صورت نمادین به فیلم الصاق شده، از واقعیات زندگی ایشان نیست. مثلا جایی که ابراهیم باید بین دخترش و دانش آلیاژ موشک، یکی را انتخاب کند، برای پررنگ کردن وظیفه در قبال خانواده در فیلم گنجانده شده است. و تاکید بر این که برای ابراهیم، انتقام مطرح نیست که جان مردم بیگناه اهمیت دارد. با این وجود، این داستانکها به باورپذیری فیلم ضربه زده و خانواده را سربار نشان داده است.
یادداشتی از: زهره مقیسه